تغییر مناسبات میان شاهزادگان حاکم و سلسلهمراتب نیابت پادشاهی، تصمیمات هیجانی در سیاست داخلی و سیاستهای ماجراجویانه و تهاجمی درمنطقه، ازجمله ویژگیهای این دوران جدید بود. تحلیلگران نزدیک به خاندان سعودی از تغییر چهره عربستان و جوانگرایی حاکمان مینوشتند و اقدامات و تصمیماتی چون آزاد شدن رانندگی زنان و گشایش سینماها را نتیجه این نوگرایی میخواندند.
این تحلیلگران که برخی نویسندگان معروف مطبوعاتی در غرب را هم شامل میشد، معتقد بودند عربستان با این جوانگرایی در سطح حاکمان و تصمیمات یکشبه و اصلاحات اجباری در داخل، از بهار عربی به سلامت عبور کرده و بخشی از جهان مدرن خواهد شد. قهرمان این تحلیلگران، محمدبنسلمان جوان بود که با کتوشلوار به دیدار مدیران سیلیکون ولی در آمریکا میرفت و سرمایهگذاریهای چندصدمیلیاردی برای پروژههای اقتصادی و فناوری خود در داخل جذب میکرد.
اکنون ۴سال بعد از شروع دورانی که توماس فریدمن آن را «عربستان سلمان» خوانده بود، باز شاهد تغییرات گسترده در کابینه و نهادهای امنیتی سعودی هستیم. برخی تحلیلگران، این تغییرات را که مهمترین آن تغییر وزیرخارجه است نشانهای از تغییر جهت سیاست داخلی و خارجی عربستان میدانند. برخی میگویند این تغییرات با هدف کاستن از فشار غرب بعد از قتل خاشقجی صورت گرفته است. مهار تصمیمات بیمهابا و یکشبه بنسلمان بیتجربه از دیگر گمانهزنیهایی است که درباره این عزلو نصبهای جدید در ریاض صورت گرفته است. ساختار سیاسی پادشاهی سعودی ساختار پیچیدهای است.
اظهارنظر قطعی درباره تأثیر این تغییرات در سیاست داخلی و خارجی عربستان به اندازه گمانهزنی درباره هدف این اقدام، آسان نیست. فشار گسترده و کمسابقه همپیمانان غربی ریاض بهویژه آمریکا علیه پادشاهی سعودی در ۳ماه اخیر، اصلیترین عاملی است که باعث تغییر در کابینه سعودی شده است. بعد از فاش شدن جزئیات قتل خاشقجی، شاهد موضعگیریهای بیسابقهای علیه عربستان نهتنها در رسانههای آمریکایی و اروپایی، بلکه در سطح مقامات رسمی این کشورها بودهایم.
درخواست برکناری ولیعهد سعودی چنان رسمی و علنی مطرح میشود که صدای روسها در حمایت از بنسلمان درآمده و آنها اخیرا به واشنگتن هشدار دادهاند که مانع پادشاهی بنسلمان نشود. اما تغییر وزیرخارجه و انتصاب مشاور امنیت ملی لزوما به معنی تغییر سیاست خارجی ریاض نخواهد بود. ۲چهرهای که به این دو سمت منصوب شدهاند، از شاهزادگان مسن و از قدیمیهای دربار سعودی هستند. این افراد قرار است در کنار بنسلمان قدرت او را تحکیم کنند. وظیفه آنها احیای اعتماد از دست رفته همپیمانان غربی ریاض به تصمیمات و سیاستهای هیجانی ولیعهد جوان و اطمینانبخشی به مخالفان داخلی اوست.
پیام این تغییرات دستکم تا اینجا، تغییر بنسلمان یا چرخش بنیادین سیاستخارجی سعودی نیست. تغییر در سیاست خارجی عربستان در کوتاهمدت و تا زمانی که سیاست آمریکا را ترامپ رقم میزند، از آنچه طی هفتههای گذشته در مناقشه یمن شاهد بودیم فراتر نخواهد رفت. همراهی و حمایت روسیه از بنسلمان، عوض شدن صحنه رقابت قدرتها در سوریه (از قدرتنمایی نظامی به سمت چانهزنی سیاسی و اقتصادی) و انتصاب چهرههای متفاوت و باتجربه در کنار بنسلمان، به او در پیشبرد سیاستهایش اگرچه به شیوههای متفاوت، کمک خواهد کرد.