آنها را کمتر در سرنوشتشان مشارکت میدهیم. مردم نقشی در سیاستگذاریهای کلان سیاسی و اقتصادی ندارند. شاید یکی از مهمترین عرصههایی که مردم حضور جدی در آن دارند، عرصه مدیریت شهری است. اما با محدودیتهایی که هر بار گذاشته میشود، نقش آنان کمو کمتر میشود.
تصمیماتی مانند تعیین شاخص برای شهرداران شهرهای کشور، باعث تولید جزایر مدیریتی بیشتری میشود. تصمیمگیریها در مورد بازنشستگی شهرداران یا حدود و اختیارات شورا و شرایط احراز پست شهرداری، تنها به مدیریتهای میانی کشور مرتبط میشود. این در حالی است که باید قوانین را از بالا به پایین تعریف کنیم. آیا واقعا شروطی برای احراز وزارت کشور یا هر وزارتخانهای وجود دارد که بخواهیم در مورد شهرداران هم چنین تصمیمی بگیریم.
آیا وزیر کشور تخصص لازم را برای اداره این وزارتخانه دارد؟ چرا نباید چنین شروط و قوانینی برای احراز پستهای مدیریتی بالای کشور درنظر گرفت؟ چرا چنین شروطی برای ریاستجمهوری درنظر گرفته نمیشود؟ در طول دهههای گذشته مردم شهرهای کشور با اشتیاق زایدالوصفی در تعیین سرنوشت شهرهایشان حضور داشتند. اما قوانین محدودکننده همواره برای اداره شهرها به تصویب رسیده و اعمال شده است. مشکل مردم مشکل ردههای بالای مدیریتی کشور است نه شروطی که منجر به انتخاب شهرداران شهرهایشان میشود.
اگر مدیریتی یکپارچه باشد، تصمیمات هم بهصورت یکپارچه در کشور گرفته میشود و نقش مردم نیز بهتدریج در آن افزایش مییابد. قوانین هم با خواست و براساس نیاز مردم تدوین میشود و نقشآفرینی آنان در سرنوشتشان هر روز افزایش مییابد.
شوراهای شهر و روستا در طول ۵دوره فعالیت نشان دادهاند که بیشترین اقبال را از سوی مردم داشتهاند. اما بهرغم توصیه بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، هرروز حدود و اختیارات نهاد مردمی شورا کمتر میشود و نقشآفرینی مردم هم کاهش مییابد.
اگر قصدمان این است که با چنین قوانینی مدیریت میانی کشور را سامان دهیم، بهتر است قوانینی برای ساماندهی ردههای بالای مدیریتی را آغاز کنیم. اگر حضور مردم در انتخابات شوراهای شهر و روستا، باعث شد تا گروههای وابسته به نهاد قدرت و ثروت بر سر کارآیند، دوباره همان مردم تلاش میکنند تا انتخاب بهتری داشته باشند. تصویب قوانینی همچون شاخصهای انتخاب شهرداران چیزی فراتر از اختیاراتی است که قانون به مجریانش دادهاست.
به تحقیق میتوان گفت که مجلسهای شورای اسلامی تا دوره پنجم عملکرد درخشانی داشتند. اما هنگامی که افزایش سطح تحصیلی مجلس صورت گرفت، آیا مجلس شورای اسلامی عملکرد بهتری یافتهاست؟ هر اندازه مسئولان انتخابات را مردمیتر کردهاند دستاوردها نیز بیشتر بودهاست. در نگاهی نسبی میتوان گفت که چنین قوانینی از سوی مسئولان باعث ایجاد طبقه یقه سفیدها خواهد شد. فراموش نکنیم، مردمی که توانستهاند، نظام خودشان را بعد از گذشت ۴دهه حفظ کنند، قطعا میتوانند برای انتخاب شهردارهایشان شاخص تعریف کنند.
ما باید به خواست مردم توجه کنیم. ناگزیر و ملزم هستیم تا نقش آنان را در اداره سرنوشتشان بیشتر و با اراده و خواست آنان امورشان را اداره کنیم. تمامی قوانینی که بازدارنده است و خواست و اراده مردم را محدود کند، پیش برنده نخواهد بود. تصویب قوانین محدودکننده اختیارات شورای شهر و شهرداریها، نهتنها در این مجلس که در بسیاری از ادوار مجلس از سال ۷۸در جریان بوده و دولت نیز همگام با قوه مقننه تلاش در محدود کردن اختیارات شهرداریها داشت. از اینرو چندان عجیب نیست وضعیت شهرهای کشور چنین باشد.
بیش از ۶۰درصد جمعیت کشور هماکنون در شهرها زندگی میکنند و دولت و مجلس باید با نگاه تعاملی بیشتر و با هدف واگذاری امور به شهروندان گام بردارند. اما هرچه بیشتر میگذرد نقش مردم کمتر میشود. چندان عجیب نیست اگر گفته شود «ما مردم و نقش آنها را فراموش کردهایم.»