بعد از انقلاب، مجید وارث نماد گزارشگری در فوتبال ایران بود. وی که دست پروده افرادی مانند مانوک خدابخشیان و مرحوم بهمنش بود، در گزارشهای خود با احتیاط و ادب سخن میگفت. اطلاعات فوتبالی وی در آن دوران معطوف به نشریات و اخباری بود که به دستش میرسید و در ارائه گزارشها کمتر میتوانست به حواشی مرتبط و جذاب با موضوع گزارش شامل بازیکنان، تاریخچه و آمار بپردازد.
بعد از وی افرادی همچون مرحوم شفیع و سپس جواد خیابانی چهرههای اصلی گزارشگری فوتبال بودند. در گزارشهای آنها چاشنی احساس و جانبداری آشکار (دست کم در بازیهای ملی) پررنگتر شده بود. آنها همچنان از اطلاعات و اخبار فراوان مرتبط با حاشیههای جذاب فوتبال به دور بودند و حتی مانند مجید وارث اعتماد به نفس در گزارشگری نداشتند. به نحوه گزارشگری آنها در ساحت رعایت قواعد دستوری، بکارگیری یا خلق واژگان و گاه منطق واستدلالهایشان انقاداتی وارد بود اما ادب گزارشگری را رعایت میکردند و میدانستد که در جایگاه گزارشگر هستند و نه مفسر و منتقد.
نسل بعدی گزارشگران را میتوان با عادل فردوسیپور شناخت. وی با بهرهگیری از دانش زبان و نیز مهارت در استفاده از فضای مجازی در هر گزارشی انبوهی از اطلاعات مفید و مرتبط با بازی را به مخاطب ارائه میکرد. او با چاشنی صراحت و صمیمیت در گزارشهایش الگوی تازهای از گزارش فوتبال را به ارمغان آورد. اما فردوسیپور که همزمان توانسته بود برنامه ۹۰ را هم تولید کند درگزارشهایش مواردی را وارد کرد که ارتباطی به گزارشگری نداشت. پرداختن به موضوعات بیارتباط با موضوع گزارش و انواع متلکگوییها؛ صادر کردن دستورها و بایدها، قضاوت کردن نحوه بازی تیمها یا بازیکنان، نقد عملکرد سازمانهای مرتبط با فوتبال، که فینفسه امری درست است اما نه در جایگاه گزارشگری یک بازی، کار را به جایی رساند که گزارشگران فوتبال به یکی از عناصر فشار به بازیکنان، مربیان، تیمها و حتی سازمانهای مرتبط با فوتبال تبدیل شدند و در ساحت گزارش یک بازی در مقام، داور، مدیر، مربی، انواع اظهار نظرها و حتی متلک پراکنیها را برای خود مجاز میدانند.
چندی است که در پرتو این اعتماد به نفس نابجا، شیوه جدیدی از گزارشگری در حال باب شدن است که نمونه آن را در گزارشهای اخیر بازیهای جام ملتهای آسیا میتوان دید. در این گزارش ها گویی با جوانی از کف خیابان مواجه هستی که در حال توضیح بازی تیم باشگاهی محبوب خود است.
به کار بردن واژگانی مانند؛ ای جووووونم، دمش گرم، حالا (به حریف) نشون میدیم، تلافی میکنیم، باید (حریف) یادشون باشه، خوب حالش رو گرفت و مانند آن وارد ادبیات گزارشگری شده است.
فوتبال به عنوان یک ورزش محبوب تاثیرات عمیقی در شیوه تعامل و ارتباط اجتماعی مردم و مخاطبانش با رخدادهای عمومی دارد که بحث آن از حوصله این یادداشت خارج است. اما باید دانست که فوتبال به معنای عام آن پیکرهای متشکل از اجزاء مختلف است که از جمله آنها نحوه بیان و استدلال مربیان و بازیکنان و نیز گزارشگران است. هر میزان این ساحت در گفتمانی خردمندانه و عاقلانهتر رخ دهد، تاثیرات مثبت آن بیشتر خواهد بود و نیز به عکس آن، نتایج ناشایست اجتماعی، رفتاری و فرهنگی خواهد داشت.