به گزارش همشهری، تیمهای ویژه پلیس پایتخت با گشتزنی در مناطق جنوبی شهر، صدها معتاد متجاهر و خرده فروش موادمخدر را بازداشت کردند. این طرح از روز سهشنبه با حضور سردار رحیمی، رئیس پلیس پایتخت آغاز شده بود اما دیروز با گستره بیشتری ادامه یافت و مأموران موفق شدند ۱۱۰۰نفر از معتادان متجاهر را از سطح شهر جمعآوری و پس از تفکیک در کلانتری ۱۱۶مولوی به مراکز بازپروری منتقل کنند.
در همین حال سرهنگ عبدالوهاب حسنوند، جانشین پلیس مبارزه با موادمخدر تهران درباره دومین روز اجرای این طرح به همشهری گفت: از ساعت ۶صبح چهارشنبه طرح جمعآوری معتادان در منطقه شوش، مولوی، هرندی و بازار از سرگرفته شد و در مجموع حدود ۱۱۰۰نفر از معتادان و خرده فروشان موادمخدر بازداشت و به مراکز بازپروری و توان بخشی تحویل داده شدند که ۵۵نفر از آنها از اتباع بیگانه بودند که قرار است به کشورهایشان بازگردانده شوند. وی ادامه داد: در این طرح مقادیر زیادی موادمخدر ازجمله شیشه و هروئین کشف شده است. همچنین در بازرسی از منازل دستگیرشدگان تعدادی سگهای تزیینی مسروقه کشف شد که متهمان در جریان سرقت از منازل شمال شهر سرقت کرده بودند.
- باختن زندگی پای مواد
حیاط کلانتری ۱۱۶مولوی مملو از معتادانی است که اغلب کارتن خواب هستند و از کوچه پس کوچههای منطقه هرندی جمعآوری شدهاند. یکی از آنها کاظم، مرد ۴۷سالهای است که میگوید از ۱۲سال قبل در دام اعتیاد گرفتار شده و همه زندگیاش را در این راه باخته است.
- از چه زمانی معتاد شدی؟
۱۲سال قبل. وقتی همسرم فهمید اعتیاد دارم پسرم را برداشت و رفت. دیگر آنها را ندیدم و خودم هم آواره کوچه و خیابانها شدم. اوایل کار میکردم. نقاش بودم، اما این مواد مگر میگذارد آدم زندگی کند؟ کم کم کارتن خواب شدم و شیشه و هروئین مصرف میکنم.
- چطور موادمخدر مصرفی ات را تامین میکنی؟
ضایعات جمع میکنم و روزی ۲۰، ۳۰هزار تومان گیرم میآید. روزی ۲۰تا ۲۵هزار تومان هم میدهم برای مواد. کافی است پول دستم بیاید؛ مواد فروش و مواد را پیدا میکنم. شبها هم گوشه کناری پیدا میکنم و میخوابم. این شده زندگی من. همینطور که میبینید به خاطر همین مواد انگشت پایم عفونت کرده و قطع شده است.
- آخرین باری که پسرت را دیدی چه زمانی بود؟
آن زمان او دوم ابتدایی بود و حالا دبیرستانی است. خیلی دوست دارم پسرم را ببینم اما فکر نمیکنم او علاقهای برای دیدن من داشته باشد.
- اگر پسرت بخواهد سیگار بکشد یا معتاد شود این اجازه را به او میدهی؟
آنطور که شنیدهام پسرم جوان پاکی است اما اگر هم سراغ مواد برود حق دارد، چون او به من نگاه میکند. من لیاقت چنین پسری را ندارم. من زندگیام را پای مواد باختهام.
- توهم انرژی درمانی
مرد جوان از فرط خماری رو به آفتاب دستهایش را باز کرده و حرکات عجیب و غریبی انجام میدهد. او که ازجمله معتادان متجاهر جمعآوری شده است میگوید: مشغول انرژی درمانی است و مدعی است که میتواند هر دردی را درمان کند.
- چند سال داری و از چه زمانی معتاد شدی؟
۳۸ساله هستم. از وقتی یادم میآید مواد مصرف میکردم. شاید از ۱۱، ۱۲سالگی. حالا هم از زندگیام راضیام.
- شغلت چیست؟
(درحالیکه رو به خورشید کرده، چشمانش بسته است و دستانش را باز کرده جواب میدهد) من انرژیدرمانی میکنم. هر کس دردی داشته باشد من با انرژی که از خورشید گرفتهام میتوانم او را درمان کنم. تا حالا خیلیها از طریق من خوب شدهاند. توی چشمشان نگاه میکنم و آنها روحیه میگیرند. حتی اگر من خودم هم مریض شوم میتوانم خودم را درمان کنم. من یک دنیا انرژی میدهم.
- چه نوع موادمخدری مصرف میکنی؟
هر چیزی که به دستم برسد. معمولا شیشه و هروئین. من حتی میتوانم بدون شام و ناهار هم زندگی کنم. فقط باید گاهی مواد بزنم.
- چندمین بار است که دستگیر میشوی؟
خدا میداند چندمین بار است. نصف بیشتر عمرم را زندان بودهام. نخستین مرتبه ۱۱سالگی دستگیر شدم. به خاطر دزدی از یک خانه. پول سرقت کردم. بعد هم کفش و کتانی سرقت میکردم و هزینه موادم را بهدست میآوردم.
- بزرگترین آرزویت در زندگی چیست؟
من هیچ آرزویی ندارم، چون به همه آرزوهایم رسیدهام.