در حقیقت مردم طی سالهای اخیر به وعده مسالمتآمیز و کلید گشایش دلگرم بودند. در این فاصله از یکسو دلواپسان بازنده، سنگرهای قدرت را در اختیار گرفتند و توانستند برجامی را که مانع محاصره دریایی ایران و جنگ شد، با اقدامات ایذایی، نافرجام کنند و از سوی دیگر انتخاب ترامپ، رئیسجمهور ویژه و تیم جنگطلبش فضا را در روابط بینالملل علیه ایران تندتر کرد. تیم جدید سیاسی مستقر در کاخسفید بدون ملاحظه اعلام کردند که درصدد براندازی نظام جمهوری اسلامی هستند.
پیدایی این امر وضعیت را در کشور پیچیده کرد و با شدتیافتن خشونت زبانی آمریکا، دولت روحانی نیز خواسته و ناخواسته لحن و زبانی تندتر در سیاست خارجی در پیش گرفت. بهخصوص اینکه دستهای در ایران مخالفت شدید با آمریکا و هرگونه بحث تنشزدایی با این کشور را دارند. از آن سو جریانهای محافظهکار در آمریکا هم طرفدار سیاست سختگیرانه در قبال ایران تا سرحد رویارویی نظامی نیز هستند. در سطح منطقه، عربستان و امارات هم خواهان جنگ با ایران هستند.
منتها هرکدام میخواهد مخاطرات و هزینههای جنگ را بهعهده دیگری بیندازد. در این بین سوریه وضع باثباتی پیدا کرده و بیش از هر زمان دیگر نیازمند مساعی مشترک قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای برای عبور از بنبست موجود است. در این بین عراق مایل به توسعه همکاری با ایران است، اما باید پذیرفت که تعامل با ایران برای بغداد هزینه دارد، از اینرو این پرسش در میان نخبگان عراقی مطرح است که آیا عراق در شرایط اشغال آمریکا و تمایل به توسعه صنایع نفتوگاز و برق و فولاد، خودش تمایلی به تحمل هزینههای تعامل با ایران را دارد یا «شرمنده! منافع ملی ارجح».
در چنین شرایطی محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه کشورمان با سفر به بهاصطلاح عروس خاورمیانه(لبنان)، در تلاش برای بازآرایی صحنه دیپلماسی در منطقه به محوریت ایران است و باید دید وزیر خارجه از دولت ترکیبی لبنان چه انتظاری دارد که بتواند منافع متفاوت جناحهای لبنانی را جلب کند و حامل تامین منافع ملی کشورمان نیز باشد. لبنان بعد از ماجرای استعفای اجباری حریری در ریاض، در بحران سیاسی به سر میبرد و این کشور به لحاظ سیاسی دچار یأس و نومیدی شده و حیثیت منطقهایاش بهعنوان دولتی مستقل آسیبدیده است. تمام تلاش دولت ایران و شخص ظریف این است که با استفاده از این خلأ هویت در دولت لبنان و بازگرداندن اعتمادبهنفس و البته وحدت به این کشور، از ظرفیتهای آنها برای پیشبرد منافع متقابل منطقهای و خنثیسازی سیاستهای تهاجمی عربستان بهره گیرد.
البته با توجه بهنظرات متفاوت میان هیأت حاکمه لبنان که سوابق تلخ جنگهای داخلی و خارجی آنان را محتاط کرده است، توافق مشکل بهنظر میرسد. برای این منظور جمهوری اسلامی باید تا جای ممکن زمینه را برای همگرایی و وحدت نظر جریانهای لبنانی فراهم کند. در شرایط کنونی هرگونه بیثباتی در لبنان با توجه به فرصتطلبی اسرائیل، پیش به سوی جنگ است. در شرایط کنونی تلآویو بیاطمینان نسبت به آینده خاورمیانه در تلاش برای تقویت موقعیت نظامیاش است و برای این راهبرد از هر تهدید و بهانهای بهره میجوید.
ایران بهعنوان کشوری صاحبنفوذ در منطقه ضمن پیشبرد پروژه صلح در خاورمیانه، باید در سطح جهانی هم مانع از قدرت مانور ترامپ و یاران سیاسیاش شود. باید با اروپا به سازگاری اجماعی بر سر طیفی از موضوعات رسید و گامهای اروپا برای تاسیس نهادهای مالی را به فال نیک گرفت و به جای صحبت و چانهزنی بر سر اینکه اروپا جدی نیست و در نهایت پشت آمریکا قرار خواهد گرفت، با ابتکار عمل و دیپلماسی فعال و تهدیدزدایی به همگرایی بیشتر محور بروکسل و تهران کمک کرد. احساس تهدید در منطقه میان اروپا و آمریکا ایجاد وحدت میکند و بدون آن از شکافها میان دو سوی آتلانتیک میتوان بهرهمند شد.