تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۳۸۶ - ۰۴:۳۵

حسین وهابیان: صهیونیست‌ها همیشه برای نجات از بحران‌های داخلی به‌جان سرزمین فلسطین افتاده‌اند. این‌بار هم داستان دارد تکرار‌می‌شود و 2 هفته است که جنایت‌های آنها به اوج رسیده‌.

 فایده اخبار پی‌درپی و مکرر چیست؟ اینکه در تمام بخش‌های خبری صدای گوینده را بشنویم و تصاویر را ببینیم که مردمانی شبیه خودمان، آب، برق، غذا و دارو ندارند و مورد هجوم و حمله هستند؟ فایده همه اینها چیست وقتی همه چیز را بعد از اخبار فراموش می‌کنیم و ناراحتی‌مان تا بخش بعدی اخبار و تماشای تصاویر بعدی تمام می‌شود؟ و تازه، همه اینها در حالی است که بیشتر ما نه می‌دانیم غزه کجاست، و نه می‌دانیم چرا آنجا شلوغ شده است!

اگر اهل پیگیری اخبار فلسطین باشید، باید یادتان باشد که بیشتر اخبار درگیری‌ها و جنایات اسرائیل مربوط به بخش دیگری از این سرزمین باستانی است: کرانه باختری. اسم غزه معمولا همراه با جنگ و کشتار نبود. معمولا، یعنی تا همین 2هفته پیش.

غزه کجاست؟
نوار غزه در جنوب فلسطین است؛ ساحل مدیترانه؛ ساحلی به طول تقریبی40 کیلومتر و عرض 5 تا 8 کیلومتر. برای همین به آن باریکه غزه هم می‌گویند. سال‌های پیش از جنگ‌جهانی دوم، وقتی هنوز مرز بین‌المللی وجود نداشت، غزه زیر نظر مصری‌ها بود. در این باریکه به‌جز خود غزه – که مقر حکومت خودگردان فلسطین است – 2 شهر مهم وجود دارد که هریک به دلیلی معروفیتی جهانی دارند.

رفح در دورترین ناحیه جنوبی نوار غزه است که از غرب به دریای مدیترانه و از شرق به خط آتش‌بس سال 1948 و از جنوب به مرزهای مصر محدود می‌شود. شهر رفح ازجمله شهرهای تاریخی و قدیمی با قدمت 5هزار سال است. بعد از توافق کمپ دیوید، شهر رفح 2 قسمت شد؛ یکی را اسرائیلی‌ها با صحرای سینا به مصری‌ها بخشیدندو از باقیمانده آن حدود 3500 هکتار را برای احداث شهرک‌ برای خود برداشتند.

به این ترتیب رفح یکی از 2 گذرگا‌هی شد که فلسطینی‌ها می‌توانستند از آنجا به بیرون فلسطین رفت و آمد کنند.

خان یونس هم در دورترین نقطه غربی فلسطین و در فاصله 20 کیلومتری مرزهای مصر، از شهرهای مهم و پر جمعیت فلسطین است که به خاطر کمپ‌های آوارگان فراوانش، پرتراکم‌ترین نقطه جهان است.

اسرائیلی‌ها آمدند
14 مه 1948 چند ساعت پس از آنکه انگلیسی‌ها از فلسطین رفتند، دیوید بن گوریون- صهیونیست کهنه‌کار اروپایی- با قرائت اعلامیه‌ای در تل‌آویو، دولت جدید یهودی به نام اسرائیل را اعلام کرد. گروه‌های مسلح یهودی در تشکیلاتی به نام «نیروهای دفاعی اسرائیل» سازمان‌دهی شدند و جنگ درگرفت.

اگرچه مقاومت‌هایی از طرف فلسطینی‌ها و ارتش‌های عربی بود ولی ارتش اسرائیل بیشتر فلسطین را اشغال کرد. اسرائیلی‌ها در پایان جنگ‌های سال 1948، جز نوار غزه و کرانه باختری، بقیه فلسطین را گرفتند و ساکنان این مناطق را با کوچ‌های بزرگ وادار به مهاجرت کردند. آوارگان در کرانه باختری، نوار غزه و دیگر کشورهای عربی پراکنده شدند و به جای آنها، یهودیان مهاجر به فلسطین آمدند. در نوار غزه اردوگاه‌های بزرگ آوارگان تشکیل شد.

انتفاضه
دسامبر 1987 بعد از درگیری ارتش اسرائیل با مردم در اردوگاهی در نوار غزه، فلسطینی‌ها در اردوگاه‌های دیگر نیز با نیروهای امنیتی اسرائیل درگیر شدند. به‌زودی مردم کرانه باختری هم قیام کردند. اگرچه این زد و خوردها تازگی نداشت اما این بار همه فلسطینی‌های مناطق اشغالی قیام کردند.

در انتفاضه اول، سیاست خشن اسرائیل در سرکوب مردم با مذاکرات صلح خاورمیانه با مشارکت عرفات ـ که هنوز هم در تبعید و خارج از فلسطین بود ـ همراه شد‌.نتیجه این شد که انتفاضه سرکوب شد، عرفات اسرائیل را به رسمیت شناخت و آنها هم اجازه دادند به فلسطین برگردد و او پس از سال‌ها دوری از فلسطین وارد غزه شد.

غزه محصور
انتفاضه تجربه تلخی برای اسرائیلی‌ها بود. آتش انتفاضه از غزه روشن شده بود.اسرائیلی‌ها نگران شهرک‌هایشان بودند. فلسطینی‌ها به راحتی از غزه و دیگر اردوگاه‌های نوار غزه به شهرک‌ها می‌رفتند و انتقام شهدایشان را می‌گرفتند. اسرائیلی‌ها برای جدا سازی شهرها و شهرک‌هایشان به فکر افتادند. اگرچه رهبران اسرائیل از گذشته برنامه محاصره مراکز جمعیتی فلسطین و انحلال تدریجی آن را داشتند ولی انتفاضه اول، جداسازی مناطق فلسطینی را در اولویت قرار داد و نخستین طرح‌های جداسازی توسط مسئولین اسرائیلی مطرح شد. حصاری اطراف نوار غزه کشیدند.

حصار نوار غزه 50 کیلومتر است و در سال 1996 ساخته شد. بیش از یک میلیون نفر از ساکنان نوار غزه فقط از  2 گذرگاه می‌توانند داخل فلسطین بروند. مردم نوار غزه بیشتر از گذرگاه «تفاح» در نزدیکی خان‌یونس تردد می‌کنند. پس از آغاز انتفاضه الاقصی، ارتش اسرائیل برای عبور فلسطینی‌ها از این گذرگاه محدودیت‌های بیشتری گذاشت؛ ورود افرادی که ساکن نوار غزه نیستند، ممنوع است مگر کسانی که مجوز ویژه ارتش را داشته باشند.

گذرگاه فقط 8 ساعت در روز باز است و فقط افرادی می‌توانند عبور کنند که کارت مغناطیسی ارتش اسرائیل را داشته باشند. کسانی که می‌خواهند از این گذرگاه عبور کنند، ناچارند در صف‌های طولانی منتظر بمانند تا بازرسی‌های سربازان تمام شود. بارها پیش می‌آید که گذرگاه بدون اطلاع قبلی و برای مدت طولانی بسته می‌شود. در این موارد، آنهایی که صبح از خانه خارج شده‌اند، نمی‌توانند برگردند و مجبور می‌شوند در خان یونس بمانند تا وقتی که گذرگاه دوباره باز شود.

اسرائیلی‌ها حصار غزه را بهترین تجربه امنیتی خود می‌دانند. آنها از روی همین تجربه، ساخت دیوار حایل در کرانه باختری را هم در سال 2002 شروع کردند.

اسرائیلی‌ها رفتند
40 سال پس از اشغال نوار غزه، این قسمت از فلسطین چیزی جز دردسر برای تل آویو نداشت. سپتامبر 2005 اسرائیل اعلام کرد به‌طور یکجانبه از نوار غزه بیرون می‌رود. ارتش اسرائیل نوار غزه را ترک می‌کند و شهرک‌نشینان غزه را هم با خود می‌برد. تا این سال حدود 8هزار شهرک‌نشین در قسمت‌های مختلف نوار غزه بودند.

این دومین عقب‌نشینی آشکار اسرائیلی‌ها پس از لبنان بود ولی اولین بار بود که آنها شهرک‌هایشان را هم ترک کردند. شبکه‌های تلویزیونی تصاویر زد و خورد نظامیان اسرائیل و شهرک نشینان را پخش کردند و همزمان شادی فلسطینی‌ها شروع شد؛ اگرچه این شادی خیلی هم طول نکشید.

غزه در دولت حماس
پس از خروج اسرائیلی‌ها، گروه‌های فلسطینی برای کنترل منابع شهری و امنیت غزه با هم درگیر شدند و این همان استراتژی بود که اسرائیلی‌ها دنبال می‌کردند تا خودشان را بی‌طرف جلوه‌دهند. برای اولین‌بار گروه‌های فلسطینی آشکارا به روی هم اسلحه کشیدند.

عقب‌نشینی غزه با پیروزی حماس در انتخابات فلسطین همزمان بود و همین کاررا پیچیده‌تر کرد. گروه فتح به رهبری محمود عباس ـ رئیس تشکیلات خودگردان ـ نوار غزه را برای خود می‌خواست ولی تشکیلات دولتی بیشتر در این ناحیه بود و پای حماسی‌ها به غزه باز شده بود. نتیجه آن شد که اسرائیلی‌ها به هدفشان رسیدند و از آن سال، دیگر شهرهای اسرائیلی در امان بودند و فلسطینی‌ها به جان هم افتادند.

چرا غزه را زدند؟
اسرائیلی‌ها پس از جنگ با حزب‌الله باید بار دیگر قدرت نظامی‌شان را به رخ می‌کشیدند و از رشد سیاسی نظامی حماس جلوگیری می‌کردند.

قرار بود از سال 2005 حکومت خودگردان فلسطین، در قالب یکی از روش‌های حکومتی موجود در قوانین بین‌المللی ادامه حیات بدهد اما اسرائیلی‌ها تابه‌حال مانع این کار شده‌اند؛ چون‌ اگر فلسطین حکومتی داشته باشد، دیگر می‌تواند هر تصمیمی خواست برای سرزمین‌هایش (همین 2 تکه جدا از هم نوار غزه و کرانه باختری) و شهروندانش (آوارگان) بگیرد؛ پس اسرائیلی‌ها حاکمیت بر غزه را به مصری‌ها تعارف کرده‌اند (همان‌طور که کرانه باختری را به اردن پیشنهاد داده‌اند و در اجلاس آناپولیس هم بر دادن تابعیت به آوارگان فلسطینی، تاکید داشتند).

 این‌طوری مسئله فلسطین برای همیشه حل خواهد شد. آمریکایی‌ها هم بدشان نمی‌آید در آستانه انتخابات بار دیگر پیشقدم  قرارداد صلح باشند.  اسرائیلی‌ها سال 2005وقتی از غزه بیرون می‌آمدند، گفته بودند حق حمله پیشگیرانه را محفوظ می‌دانند و حالا بدون هیچ بهانه‌ای این حمله را آغاز کرده‌اند.

مردان بحران

اسماعیل هنیه
وقتی حماس در انتخابات پیروز شد، اسماعیل هنیه را نخست‌وزیر اعلام کرد اما آب محمود عباس با او توی یک جو نرفت و با انحلال مجلس، سعی در از رسمیت انداختن دولت او کرد. هنیه 45 ساله، اهل و ساکن غزه است. او از رهبران محبوب حماس است که بارها از ترور اسرائیلی‌ها جان به در برده است.

محمود عباس
وقتی در پایان سال 2004 عرفات مرد، محمود عباس جانشین او شد. او از رهبران قدیمی فتح است که وقتی هنوز پیمان صلحی میان فلسطینی‌ها و اسرائیل نبود، در مزرعه شخصی شارون پرسه می‌زد. وقتی عرفات زنده بود هم اسرائیلی‌ها تلاش کردند او همه‌کاره تشکیلات خودگردان شود. ابومازن هیچ وقت محبوبیت عرفات را نداشته و همین مشکلات‌اش را بیشتر می‌کند.

ایهود اولمرت
مهم‌ترین مسئولیت‌اش قبل از نخست‌وزیری، شهرداری بیت‌المقدس بود. شارون که به اغما رفت، جانشین‌اش شد. او وکیل بوده و فارغ‌التحصیل دانشگاه عبری در رشته‌های روان‌شناسی، فلسفه و حقوق است. اسرائیلی‌ها پس از شارون تندروتر از او نداشتند.

ایهود باراک
ایهود باراک 66 سال دارد و قبلا، هم رئیس ستاد مشترک ارتش بوده، هم نخست‌وزیر اسرائیل. وقتی نخست‌وزیر بود نتوانست اسرائیلی‌ها را راضی کند و خیلی‌ها کم‌کاری‌های او را عامل انتفاضه الاقصی می‌دانند. حالا وزیر جنگ است و حمله به غزه را رهبری می‌کند.