در این یاداشت که پایگاه اطلاعرسانی دولت آن را منتشر کرده، آمده است: در ابتدا، وقوع سیل ویرانگر اخیر در تعدادی از استانهای کشور که به جان باختن و مصدومیت شماری از هموطنان عزیزمان منجر شد را به ملت ایران خصوصا بازماندگان و خانواده های داغدار عمیقا تسلیت می گویم. سیل اخیر هم مانند سایر حوادث طبیعی دیگر تمام خواهد شد اما باید توجه داشت که ایران از جمله کشورهایی است که امکان وقوع بلایای طبیعی در آن بالاست بنابراین باید از این قبیل حوادث تاثرانگیز، درس گرفت و چراغی فراسوی راه آینده برافروخت. به خاطر ندارم که در خصوص این قبیل بحرانها، در سطح ملی، مطالعه و بررسی همه جانبه ای صورت گرفته و نقاط ضعف و قوت آشکار و مطلبی منتشر شده باشد. اگر مطالعه ای هم صورت گرفته به شکل درون بخشی و محدود بوده است. حتی کتابهای تالیفی در این زمینه که ایران را مورد مطالعه قرار داده اند محدود و انگشت شمار است. شاید کتاب تدوین شده اینجانب تحت عنوان "مدیریت بحران، مفاهیم، الگوها و شیوه های برنامه ریزی در بحران های طبیعی" از جمله معدود کتابهایی است که در خصوص تجارب زلزله بم و مصاحبه با دست اندرکاران دولتی و غیردولتی به رشته تحریر درآمده است.
بحران را می توان به سه دوره تقسیم کرد: پیش از بحران، حین بحران و پس از بحران. در هریک از این مراحل باید اقدامات مناسب صورت گیرد. در پیش از بحران، پیشگیری و در حین بحران، فرماندهی متمرکز و عملیات موثر و در پس از بحران، هم اقدامات چندگانه موثر که در این متن بدان پرداخته خواهد شد باید انجام پذیرد. این سه مرحله در برخی از استانهای کشور به طور همزمان در حال رخ دادن است:در استان خوزستان، در مرحله پیش از بحران هستیم که خوشبختانه با تدابیر صورت گرفته و رها سازی به موقع آب و با توجه به اینکه در این استان، مخازن سدها حدود ۳ میلیارد و ۱۰۰ میلیون متر مکعب حجم خالی وجود دارد پیش بینی می شود که بحران به وقوع نخواهد پیوست. برخی از شهرها، در مرحله حین بحران هستند و در استانهای گلستان و مازندارن، در عبور از مرحله حین بحران به پس از بحران هستیم. مرحله پس از بحران، مرحله بسیار مهم و در خور تاملی است که با عملکرد درست در این مرحله می توان با دانش افزایی برای آینده و گرفتن خروجی برای رفتن به مرحله پیش از بحران و ایجاد شرایط پیشگیری از بحران از تکرار حوادثی مشابه در آینده جلوگیری نمود. تجربه نشان داده است که مراحل پیش و پس از بحران چندان مورد توجه دستگاههای متولی بحران نبوده و بیشترین تمرکز و تمهید برای مرحله حین بحران سامان می گیرد.
در مرحله پس از بحران توجه به چند امر ضروری است:نخست، دادن خسارت، بازسازی و برگرداندن زندگی مردم به روال عادی که معمولا به سنت دیرین در این خصوص اقدام به موقع صورت نمی گیرد. تجارب گذسته حاکی از آن است که کندی اقدامات، به کار نگرفتن مصیبت دیدگان در بازسازی، اغتشاش در دستگاههای همیار، توزیع نامناسب امکانات به کاهش اثربخشی این اقدامات منجر شده و بعضا تا سالها پس از وقوع حادثه، این اقدامات همچنان ادامه می یابد. نگاهی به اقدامات صورت گرفته در خصوص چند زلزله گذشته در ایران، شاهدی بر این امر است. اما مرحله پس از بحران، صرفا به این اقدام محدود نمی شود. دومین اقدام ضروری در مرحله پس از بحران، توجه به آلام روحی افراد بحران دیده است. این افراد خصوصا کودکان، سالخوردگان، زنان باردار و خانواده های مصیبت دیده تا مدتها دچار اضطرابهای روحی و ترس از وقوع مصیبت می شوند به گونه ای که با هر بارش اندکی، اضطراب بر وجودشان مستولی می شود. تجربه نشان داده که این امر در ایران کاملا مغفول بوده و اساسا دانش افزایی برای آن صورت نگرفته است و نهادهای مناسب نیز برای این امر تعریف نشده اند.
متاسفانه در خصوص این مرحله، برنامه ریزی علمی و قابل قبولی انجام نمی شود. در همین راستا، مدتی که در بهزیستی مسئولیت داشتم سعی کردم در این سازمان، تیم های مشاوره پس از بحران را ساماندهی کنم. به دلیل اهمیت این مرحله، پیشنهاد می کنم تیم های مددکاری روانی شکل گرفته و به مناطق بحران زده اعزام شوند تا افراد مصیبت دیده و همچنین خانواده های داغدار در مسیر مشاوره درمانی روانی قرار گیرند. من این امر را کم اهمیت تر از بازسازی ها نمی دانم. و سوم اینکه من معتقدم مهم ترین فرصتی که بحران ها علیرغم همه تلخی هایشان در پیش روی ما قرار می دهند و در مرحله پس از بحران باید به خوبی به آن پرداخته شود بحث دانش افزایی دانش مقابله با بحران است. مدیریت بحران یک علم است. باید بررسی کنیم چه عواملی، ناکارآمدی مدیریتی را رقم زده اند، کدام سیاستها اشتباه بوده اند، در کدامیک از برنامه ریزی ها و سیاستهای توسعه زیرساختهای آب و برق، ریلی، جاده ای، اقتصادی، صنعتی، کشاورزی و... و. دچار نارسایی و مشکل بوده ایم و برای پیشگیری از حوادث مشابه چه باید بکنیم.
شیوه های هماهنگی به طور دقیق بررسی گردد تا با هویدا شدن نقاط ضعف، بتوان به رفع آنها پرداخت. همچنین ساختارهایی تعریف شوند که فوریت اقدام در شرایط بحران را تضمین کنند. شیوه های همکاری بین دستگاهی بررسی شوند _متاسفانه چه در بحران زلزله کرمانشاه و چه در بحران سیل اخیر، شاهد هستیم که این بحرانها تبدیل به زمینه ای برای نمایش یا رقابتهای سیاسی می شود و تاسف برانگیزتر اینکه صدا و سیما نیز در این مسیر قرار می گیرد. همچنین باید به مطالعه نقش مردم و چگونگی استفاده از نهادها و ظرفیت های مردمی برای سرعت بخشیدن به حل بحران پرداخته شود. من معتقدم قطعا نیازمند کمیته مستقلی از جامعه علمی و مدیران اجرایی دست اندرکار هستیم که گزارش مستقلی از سیل های به وقوع پیوسته در ایران در بازه زمانی نیم قرن گذشته و همچنین سیل اخیر تهیه کرده و با بررسی دقیق علل چنین حوادثی، راهکارهای علمی برای جلوگیری از وقوع این گونه بحران ها در آینده ارائه دهند. از سوی دیگر، تجربه من از چند بحران طبیعی که در کتاب منتشر شده ام نیز به آن اشاره کرده ام، نقش کلیدی اطلاعات در مدیریت بحرانهاست. در مرحله پس از بحران، باید بررسی کنیم که چه اندازه از اطلاعات مورد نیاز توسط کدام دستگاههای اجرایی منتشر شده اند.
پایگاههای اطلاعاتی چگونه نشر اطلاعات می دهند و شیوه اطلاع رسانی به مردم تا چه اندازه دقیق و درست و به موقع بوده است. حساس کردن مردم به موضوع و ادراک هشدارها از سوی عموم به چه شیوه ای انجام گرفته است. باید توجه داست که اطلاع رسانی باید به شیوه ای انجام شود که متضمن آرامش خیال مردم باشد و ضمن داشتن جنبه هایی از آموزش و دانش افزایی مردم در مواجهه با بحران، از اغتشاش در اطلاع رسانی پرهیز شود چون سبب آشفتگی بیشتر در جامعه می شود. امروزه، ظرفیت اطلاع رسانی از طریق فضای مجازی یک فرصت خوب برای اطلاع رسانی سریع است و از سوی دیگر می تواند سبب اغتشاش شود. بنابراین، ضمن بالا بردن سواد رسانه ای در بین تمامی افراد جامعه برای مجهز شدن به ابزار بینشی و تفکر انتقادی در جهت تشخیص اخبار صحیح از اخبار نادرست و جهت دار، باید پایگاههای اطلاع رسانی دقیق و نظارت شده در فضای مجازی وجود داشته باشد که از انتشار اطلاعات نادرست و بحران زا جلوگیری شود.
امید است با بهره گیری صحیح از "علم مدیریت بحران" دیگر، شاهد رخ دادن حوادثی تلخ از قبیل سیل ویرانگر اخیر در کشور نباشیم.