به گزارش ایرنا، اتحادیه بین المجالس مرکب از نمایندگان مجالس و پارلمان های کشورهای جهان و هدف آن توسعه دمکراسی است. اجلاس امسال این اتحادیه ششم تا دهم آوریل (17 تا 21 فرروردین) در دوحه پایتخت قطر برگزار می شود.
خبر تحریم اجلاس از سوی این چهار کشور پنجشنبه گذشته با انتشار بیانیه ای در خبرگزاری دولتی امارات اعلام شد.
«العربیه» رسانه رسمی سعودی ها هم اعلام کرد که عربستان، امارات، بحرین و مصر در نشست مجمع عمومی اتحادیه پارلمانهای بین المللی در قطر شرکت نخواهند کرد.
این کشورها مدعی هستند؛ چون حکومت قطر رفتارش را که دلیل وخامت مناسبات با این کشورها بود، تغییر نداده، در اجلاس سالانه اتحادیه بین المجالس که در دوحه برگزار می شود، شرکت نخواهند کرد.
در بخشی از بیانیه گفته شده «چون قطر به خواست های عادلانه چهار کشور پاسخ نداده و سیاست حمایت از افراط گرایی، تروریسم و دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه را ادامه داده، در این اجلاس شرکت نمی کنیم».
«احمد بن سعید الرمیحی» مدیر دفتر اطلاعرسانی وزارت خارجه قطر به این بیانیه واکنش نشان داد.
وی در صفحه توئیتر خود نوشت که «بیانیه چهار کشور در تحریم نشست اتحادیه پارلمانهای بینالمللی در دوحه، خندهدار است و اهمیتی ندارد».
الرمیحی با اشاره به تاکید کشورها برای مشارکت بیسابقه در نشست اتحادیه پارلمانهای بینالمللی در دوحه، تاکید کرد که تحریم این نشست توسط چهار کشور عربی خندهدار است و اهمیتی ندارد، بلکه انزوای آنها را بیشتر میکند.
این چهار کشور از ژوئن سال 2017 مناسبات دیپلماتیک، تجاری و حمل و نقل با قطر را قطع و آن کشور را به حمایت از تروریسم و رقیب اصلی آنان در منطقه یعنی ایران متهم کردند. حکومت قطر این اتهامات را تکذیب کرده است و می گوید که هدف تحریم ها نقض استقلال این کشور است.
قطر در سالهای اخیر از همسایگان خود در شورای همکاری خلیج فارس فاصله گرفته، مناسباتش را با ترکیه و ایران تقویت کرده و دی ماه گذشته از سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) خارج شد، اقدامی که از سوی خبرگزاری «بلومبرگ» آمریکا مقدمه ای برای خروج از شورای همکاری خلیج فارس تفسیر شد.
بلومبرگ گزارش داد: توجیهاتی که مقام های قطری برای خروج این کشور از «اوپک» در ژانویه 2019 (دی ماه 97) مطرح می کنند، به آسانی می تواند برای اعلام خروج دوحه از شورای همکاری خلیج فارس به کار گرفته شود.
- شورای همکاری خلیج فارس در محاق
بحران قطر یکی از مهم ترین مناقشات سیاسی و دیپلماتیک میان کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در تاریخ معاصر منطقه به شمار می رود که از جهات بسیاری توجه ناظران و پژوهشگران روابط بین الملل را جلب کرده است.
برخی از تحلیلگران مسائل خاورمیانه، تشدید این بحران را به تلاش های مخفیانه امارات، یکی از چهار کشور اصلی تحریم کننده، برای کسب میزبانی بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه که اکنون در قطر مستقر است و سپس پیگیری ادعاهی واهی خود در ارتباط با جزایر سه گانه ایرانی یعنی «ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک»، نسبت داده اند.
برخی دیگر نیز جاه طلبی های «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی برای رسیدن به تاج و تخت را عامل اصلی رویکرد تهاجمی ریاض نسبت به متحد پیشین خود یعنی قطر دانسته اند.
همسو نبودن کامل قطر با دیگر کشورهای عربی در منطقه و به بیان دیگر ناخالصی های سیاسی آن در ارتباط با کشورهای تحریم کننده اعم از حمایت از گروه «اخوان المسلمین» و «حماس» و روابط نسبتا نزدیکتر با ایران، بی شک در ایجاد تنش در روابط آنها تاثیرگذار بوده است.
آنچه بسیاری از ناظران را غافلگیر کرد، تصمیم ناگهانی و جمعی عربستان، امارات، مصر و بحرین برای تنبیه قاطعانه و فلج کننده قطر بود. به نظر می رسد، سران مربع عربی تصور می کردند که شاید از طریق یک برخورد چکشی غافلگیرکننده و ایجاد شوک ناگهانی بتوانند قطر را به زانو درآورده و سپس وادار به پذیرش درخواست های فراگیر خود کنند.
کشورهای تحریم کننده گمان کرده بودند با تحریم زمینی و هوایی، قطر را به زانو در میآورند، درحالیکه بلافاصله پس از تحریم و بستهشدن مرزهای زمینی، قطر از طریق ترکیه و ایران احتیاجات غذایی خود را برآورده کرد.
اکنون که حدود 2 سال از آغاز بحران می گذرد، قطر با انتخاب راهبرد صحیح توانسته، مشکلات ناشی از تحریم ها را تا حدود زیادی رفع کند و حتی از لاک دفاعی در آمده و حملات خود را از راههای حقوقی به ویژه در سازمان ملل متحد متوجه دولت های تحریم کننده کرده است.
تنش 2 سال اخیر بین قطر و عربستان شکاف میان اعضا را گسترده تر از گذشته نمایان کرده است.
تحریم نشست بین المللی مجالس دوحه از سوی 4 کشور یاد شده در حالی است که پیش از آن سی و هشتمین و سی و نهمین نشست سران شورای همکاری خلیج فارس به ترتیب در کویت و ریاض به دلیل تحریم های متقابل میان قطر و 4 کشور تحریم کننده، بدون حصول به توافق جامعی به پایان رسید.
در دو سال گذشته اختلافات از مرزهای شورای همکاری خلیج فارس عبور کرده و دامن اتحادیه عرب را هم گرفته است. به نحوی که بیست و نهمین نشست این اتحادیه در «ظهران» (عربستان) یک غایب بزرگ به نام «شیخ تمیم بن حمد آل ثانی» امیر قطر داشت و نشست اخیر این اتحادیه ورشکسته در تونس هم با ترک نشست از سوی امیر قطر و همزمان با سخنرانی «احمد ابوالغیط» دبیر کل اتحادیه همراه شد.
این بحران در ماههای اخیر عمیقتر نیز شد، چرا که اول قطر اعلام کرد از اوپک خارج میشود و کمی بعد هم امیر جوان این کشور، دعوت شاه سعودی را برای شرکت در نشست سالانه شورای همکاری خلیج فارس رد کرد و نشان داد که این دلخوری دیپلماتیک، دو طرفه است.
نگاهی به سخنان مقامات قطری در ماههای اخیر در مورد شورای همکاری خلیج فارس به خوبی نشان می دهد که این تنش ها به چه میزان روی این اتحادیه که زمانی برای تقویت مشترکات و با هدف مقابله با تحولات نوین منطقه شکل گرفته بود، اثرگذار بوده است.
در حقیقت بحران دیپلماتیک قطر و برادرخواندههای عربش به جایی رسید که وزیر خارجه این کشور، بی هیچ تعارفی به روی چهار دهه ائتلاف راهبردی اعراب خلیج فارس شمشیر کشید و خواستار طرحی نو شد.
«محمد بن عبدالرحمن آل ثانی» معاون نخست وزیر و وزیر خارجه قطر 25 آذر ماه گذشته در افتتاحیه «نشست دوحه» بدون نام بردن از شورای همکاری خلیج فارس گفت که بحران اخیر، ائتلاف موجود را زیر سئوال برده و به همین دلیل، این ائتلاف منطقهای به «بازسازی و طراحی دوباره» نیاز دارد.
سخنان وزیر خارجه قطر در حالی بود که امیر این کشور هم در هفتاد و سومین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد با انتقاد از تحریم های اعمال شده علیه کشورش از سوی عربستان و متحدانش گفت: اختلافات، شورای همکاری خلیج فارس را فلج کرده است.
شیخ تمیم در سخنان خود تصریح کرد که محاصره اقتصادی علیه قطر به ماهیت شورای همکاری خلیج فارس آسیب زده و این در حالی است که برخی همچنان به دنبال افزایش تنش ها در منطقه هستند.
کارشناسان معتقدند که اگرچه اختلافات سیاسی به دلایل متعددی همواره میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس وجود داشته، اما بحران قطر مهم ترین تنش در این نهاد محسوب می شود که قبلا سابقه نداشته است.
«عبدالله بن حمد العطیه» معاون نخست وزیر قطر در این زمینه گفته است: دولت قطر در بحران جاری درس مهمی گرفت و ما در زمان حاضر می دانیم که چگونه با اقتصاد و بازارهای خود رفتار کنیم و ما باید به خودمان متکی باشیم و دریافتیم که چندان به برادرانمان که اقدام به محاصره دوحه کرده اند، اعتماد نکنیم. ما شورای همکاری خلیج فارس را در سال 1981 تاسیس کردیم اما اکنون به نظر می رسد که این شورای همکاری تقریبا به پایان کار رسیده است.
مجموعه این شرایط باعث شده امید به حل این بحران کاهش یابد و نتوان افقی برای بازشدن گرهی که بن سلمان مسبب آن بود، تصور کرد.
به اعتقاد ناظران، گسست و شکافی که امروز میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس ایجاد شده، حتی در صورت پایان مسالمت آمیز تنش با قطر ترمیم نخواهد شد.
- عصبانیت بیشتر ترامپ
ناظران امور منطقه حمایت های بی چون و چرای ترامپ رییس جمهوری آمریکا از عربستان به ویژه بن سلمان ولیعهد این کشور را عامل اصلی بروز بحران در میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس می دانند.
این کارشناسان با اشاره به سفر 20 ماه مه سال 2017 میلادی (30 اردیبهشت 96) ترامپ به ریاض، گفتند که تحریم قطر دو هفته بعد از این سفر روی داد.
به نظر می رسد دولت سعودی حضور و حمایت ترامپ را فرصت مناسبی برای تسویه حساب های قدیمی با قطر دیده بود و گمان می کرد که قطر طی کمتر از یک ماه به زانو در خواهد آمد.
میزبانی این اجلاس دستکم نیم میلیارد دلار هزینه روی دست سعودی ها گذاشته بود، چرا که ترامپ شرط کرده بود که حضور او در این نشست می باید با عقد قراردادهای تجاری و تسلیحاتی همراه باشد.
البته ترامپ خوش خدمتی سعودی ها را با تاسیس «مرکز جهانی مبارزه با افراط گرایی» در ریاض جبران کرد و عربستان کشوری که پرورشگاه اندیشه های وهابی و تروریستی بود، به یک باره به مرکزی برای مقابله با
تروریسم معرفی شد.
چند روز بعد از حضور ترامپ رسانه های اماراتی و سعودی به نقل از خبرگزاری رسمی قطر (قنا) سخنان امیر این کشور را بازتاب داده بودند که در آن از سیاست های جمهوری اسلامی ایران در منطقه و مقاومت جنبش های اسلامی از جمله حزب الله حمایت کرده بود.
هر چند دوحه ساعاتی بعد اعلام کرد که این خبر با هک شدن سایت خبرگزاری قطر روی خروجی آن قرار گرفته، اما رسانه های اماراتی و سعودی راه خود را پیش گرفتند و این امر منجر به قطع روابط با قطر شد.
ترامپ هم در ابتدا جانب سعودی ها را گرفت و اگر نبود اقدام عاقلانه «رکس تیلرسون» وزیر خارجه وقت آمریکا در مخالفت با حمله نظامی سعودی ها به قطر، شاید امروز بحران به مراتب وسیع تری شعله ور می شد و دامن آن سایر کشورهای منطقه و حتی نظامیان آمریکایی در منطقه را هم می گرفت.
البته ترامپ در ماههای بعد و به ویژه بعد از انعقاد قرارداد خرید جت جنگنده با قطر به ارزش 12 میلیارد دلار، سعی کرد نقش میانجی را بازی کند و بارها وعده داد که با برپایی نشست مشترکی در آمریکا اختلافات این کشورها را پایان خواهد داد، اما گذر زمان نشان داد که اختلافات بسیار عمیق تر از آن است که وعده های ترامپ بتواند به آن پایان دهد.
ادامه بحران، نگرانی های آمریکا، متحد اصلی کشورهای عربی منطقه خلیج فارس را افزایش داده که این اختلافات را تهدیدی برای سیاست مقابله با ایران می داند.
آمریکا به دلیل آن که اتحاد و یکپارچگی شورای همکاری خلیج فارس را برای مقابله با ایران ضروری می داند، تمایلی برای شکاف میان اعضای این شورا ندارد؛ بویژه آن که ترامپ تلاش دارد تشکیلات جدیدی موسوم به «ناتو عربی» را راه اندازی کند، به همین دلیل کاخ سفید تلاش می کند سعودی ها به جای آن که دامنه تنش خود با قطری ها را بیشتر کنند، در راستای بهبود روابط با آنها گام بردارند.
اما اکنون برای همگان روشن شده که شورای همکاری خلیج فارس بیش از هر زمان در حال از هم پاشیدن است. دولت ترامپ نیز نتوانست به اتحاد این کشورها کمکی کند. از این مهم تر آنکه آمریکا در این اختلافات
نادیده گرفته شد. دو وزیر خارجه آمریکا و همچنین وزیر دفاع این کشور در پی کاهش اختلافات برآمدند، اما به هیچ نتیجه ای دست نیافتند و این مورد مهمی از ضعف و ناتوانی کاخ سفید محسوب می شود.
این همچنین بدان معناست که جبهه ای که با استقبال شدید ترامپ قرار بود در سال گذشته در ریاض و برای رویارویی با ایران شکل بگیرد، در همان خط مقدم خود در خلیج فارس از هم پاشید.