انسانهای کوچکتر و کمتجربهتری که نحوه اندیشیدن و ادراک کاملا متفاوتی با بزرگسالان دارند. اگر از نگاه چشم کودک اوضاع را ببینیم، میفهمیم که شدت ترس و هولی که تجربه میکند دهها برابر بزرگسالان است. او خود را انسانی کوچک و ناتوان در یک دنیای بسیار بزرگ میبیند که غول هولناک سیل دارد تمام هستیاش را میبلعد. احساس ناامنی و اضطراب دارد، اخم و فریاد پدر و مادر از خرابشدن ماشین و بعضی وسایل خانه و…
را میبیند و احساس ترس بسیار شدیدی در او ایجاد میشود و او که مستعد تفکر سیاه و سفید است، فکر میکند که دنیا واقعا به آخر رسیده، زندگیشان نابود شده و آنها دیگر هیچوقت خوشبخت نخواهند بود و به کلی بدبخت شدند و چون ظرفیت تجربه و پردازش وحشت و ترس و غم و خشم خود را ندارد اغلب یا فریز میشود؛ یعنی از حالت عادیاش ساکت و آرامتر و دچار بهت و شوک میشود یا برعکس بسیار بیقرار و بدقلق و هیجانزده.
اما والدین با اینکه بهشدت غمگین و مستاصل و عصبانی هستند چون زحمت چند سال از زندگیشان آسیب دیده، ته دلشان میدانند که دنیا به آخر نرسیده، خانه دوباره تعمیر میشود و با چند سال کارکردن میتوانند زیانها را تا حد قابلقبولی جبران کنند و خب چاره چیست با غم فقدان باید کنار آمد و زندگی را دوباره از نو ساخت.
- در این شرایط لازم است درمورد کودکان و نوجوانان وحشتزده چند نکته را بهخاطر سپرد:
۱- والدین یادتان باشد که هنگام حوادث طبیعی بهعنوان یک پدر و مادر مهمترین مسئولیتتان مراقبت و حفاظت از جان و روان فرزندانتان است. پس در این شرایط یک بزرگسال قوی و آرامتر از آنها باشید.
۲- آشفتگی و هیجانات خود را مدیریت و رفتار خود را کنترل کنید چون فرزندان نگاهشان به نگاه والدین است و آشفتگی بزرگسالان ناامنی کودکان را تشدید میکند. کودکان ترسیده در سایه آغوش یک فرد بزرگسال بهخود مسلط و محکم، کمکم آرام میشوند.
۳- به کودک و نوجوان خود و رفتارهایش با دقت نگاه کنید احساسش را بفهمید و نام احساسش را به او بگویید. این کار کمکش میکند به ذهن آشفتهاش نظم بدهد و درحالیکه شما محکم هستید و خودتان آرامش دارید بغل و نوازشاش کنید، ببوسیدش و به او اطمینان بدهید که جای او در کنار شما امن است. دنیا به آخر نرسیده و خسارتها را جبران خواهید کرد و نیازی نیست که او نگران ماشین آسیب دیده پدر باشد؛ «میدونم که ترسیدی و از خرابشدن خونه زندگی غمگین و ناراحتی اما لازم نیست که تو نگران باشی، جای تو اینجا پیش ما امنه، ما مراقب تو هستیم و چیزهایی که خراب شدند را بعدا درست میکنیم.»
۴- یادتان باشد از سرزنش و مقصردانستن همدیگر بابت خسارات بهشدت پرهیز کنید چون آسیب روانی به اعضای خانواده را شدیدتر میکند. به جای مقصریابی بین اعضای خانواده دنبال همکاری و حل مسئله باشید؛ «تقصیر تو و بقیه نیست که این اتفاق برای خانواده ما افتاد، بیایید باهم به این فکر کنیم که الان چه کاری از دستمون برمیآد که برای مراقبتکردن از خودمون انجام بدیم.»
۵- کودکان و نوجوانان را از اخبار بد و عمق فجایع و حوادث دور نگه دارید. آنها ظرفیت پردازش و هضم این حجم از استرس را ندارند. دیدن اخبار حوادث و صحبتکردن درباره آن را به زمانی موکول کنید که فرزندان در اتاق دیگری هستند.
۶- بعد از عبور از بحران از درمانگران کودک و نوجوان کمک بگیرید. آنها با تخصصشان و از طریق گفتوگو، بازی درمانی، شندرمانی، قصه، تئاتر، نقاشی، خمیر بازی و ... به کودک شما فضای امن و فرصتی میدهند تا استرسها و احساسات شدیدی که درونش حبس شده را کمکم تجربه و پردازش کنند و اتفاقات ناخوشایندی که دیده را هضم و از بحران عبور کند.