و به لطف همین رشد قابل توجه در فهرست 10 کشور صاحب امید برای جهش از روی شکاف دیجیتال داشت. با اینحال از سال 2004 (1383-1382) به بعد قضیه برعکس شد و کاهش چشمگیر ایران در این زمینه، باعث تعجب همگان، البته به جز مسئولان ایرانی شد.
ایران از سال 2005 تا 2008 در فهرست جهانی آمادگی برای دولت الکترونیکی، 10 پله سقوط داشته است. این موضوع شگفت انگیز در حالی رخ داده که به گفته مسئولان، ضریب نفوذ اینترنت، ضریب نفوذ موبایل و سایر خدمات الکترونیکی پیشرفت داشته و نسبت به سالهای گذشته بیشتر شده است.
در بررسی انجام شده 3 معیار حضور اینترنتی (Internet Presence)، بسترهای تکنولوژی اطلاعات (Infrastructure)، و سرمایههای انسانی (Human Capital) هر کشوری در نظر گرفته شده و کشورهای جهان از لحاظ وضعیت آمادگی دولت الکترونیکی رده بندی شدهاند.
تحقیق اخیر که توسط دایره امور تجاری و اجتماعی سازمان ملل انجام شده است، نشان میدهد که ایران با کسب 4067/0 امتیاز در رتبه 108 قرار گرفته تا با 10 پله سقوط نسبت به گزارش قبلی که در سال 2005 ارائه شده، حتی پایینتر از کشورهایی چون فیجی، ارمنستان، قرقیزستان، گواتمالا و مونتهنگرو قرار بگیرد.
به همین بهانه و برای جستجوی دلایل چنین سقوطی با یکی از متخصصین این زمینه به گفت و گو نشستیم.
دکتر هاشمی تشکری که در سال 1996 دکترای علوم کامپیوتر را از دانشگاه اتاوا گرفته و هم اکنون بهعنوان رئیس دانشکده ریاضی و علوم کامپیوتر دانشگاه صنعتی امیرکبیر مشغول به کار است.
یکی دیگر از سمتهای او، مشاور IT شهردار تهران است و باید اذعان کرد که او یکی از مؤثرترین افراد در پیشبرد خدمات الکترونیک در شهرداری تهران بوده که شاید چنین همت و تلاشی در مورد خدمات الکترونیکی از سوی شهردار تهران و گروه مشاور او در ایران بینظیر باشد.
- آقای دکتر، نظرتان در باره این سقوط 10 پلهای چیست؟
خب در این مورد باید به دو مسئله اساسی اشاره کنیم. در طول 4 -3 سال گذشته ما عقب افتادیم، که این مسئله را به وضوح در گزارشهای سازمان ملل میبینید و این واقعاً یک هشدار بسیار جدی برای کشور عزیزمان ایران و مسئولین است.
یک بخش این سقوط رتبهای، بر میگردد به اینکه ما، اطلاعات درست فعالیتهای داخلیمان را به گروههای آمارگیری منتقل نمیکنیم.
از طرف دیگر در بسیاری از بخشها هم که امکانات الکترونیکی داریم، اطلاع رسانی خوبی برای مردم نداریم تا از آن استفاده کنند و به مجامع بینالمللی هم که این چیزها را مانیتور میکنند، کمتر اطلاعات را منتقل میکنیم.
مجامع بینالمللی یک سری پارامترهای مشخصی برای پیشرفت دولت الکترونیک دارند که این ارزیابیها نشان میدهد که متأسفانه ما در سالهای اخیر عقبتر رفتیم. این
عقب افتادگی یک فاجعه است.
ممکن است رتبه جهانی ما پایین باشد ولی حداقل باید یک حرکت رو به جلو داشته باشیم، حال با شتاب کمتر، ولی هم اکنون این حرکت را نداشتیم که هیچ بلکه پس رفت هم داشتهایم.
- چرا در بعضی از بخشها خدمات الکترونیک پیش نمیرود؟ از کجا شروع کنیم که برای مردم خدمات فرهنگ ساز داشته باشیم؟
ما در وضعیت کنونی مشکلی در بخشهای فناوری، سخت افزار، نرم افزار، زیرساختها و نیروی انسانی متخصص نداریم و اگر هم مشکلی هست، میتوان به سرعت آن را رفع کرد.
معضل اصلی ما تصمیمات مدیریتی است. اگر هم تاکنون یک خدمت الکترونیکی در اختیار مردم قرار گرفته، حاصل تصمیم مدیریتی بعضی از مدیران آینده نگر و مدبر ما بوده است.
به تعبیری برای تحقق مباحث فناوری اطلاعات، شهر الکترونیک و دولت الکترونیک، چیزی که از همه مهمتر است شجاعت مدیریتی برای اجرا و قدم برداشتن به این سمت است؛ به خصوص امروز و با این امکاناتی که ما داریم. این شجاعت و تصمیم مدیریتی وقتی ایجاد میشود که مدیران ما با بحث فناوری اطلاعات، نتایج و تأثیراتش در ارائه خدمات و رفاه حال مردم و در تکریم مردم و در حل معضلات جامعه آشنا باشند.
وقتی که این شناخت وجود داشته باشد، آن وقت مدیر بهدنبال اجرای آن میرود. حالا این نداشتن شجاعت هم میتوانیم بگوییم به خاطر همان عدم شناخت از فناوری اطلاعات است.
- برای به وجود آمدن این شناخت چه باید کرد؟
فکر میکنم لازم نیست مدیران ما بروند لیسانس کامپیوتر یا فوق لیسانس فناوری اطلاعات بگیرند. تنها کافیاست که نقش و تأثیر این موضوع را بدانند ما اگر امروز این مسئله را جدی دنبال نکنیم،عقب ماندگیهای فعلی ما با عقب ماندگیهای قبلی ما متفاوت خواهد بود.
در دنیای صنعتی وقتی که 100 سال عقب میافتادیم، 100 سال بود، ولی در حال حاضر اگر 6 ماه هم عقب بیفتیم از آن 100 سال بیشتر عقب افتادهایم. چون سرعت پیشرفت و تغییر و تحول و ورود فناوریهای جدید بسیار زیاد است، اگر ما عقب ماندگیهای حتی کوتاه مدت داشته باشیم، به وضعیتی خواهیم رسید که دیگر جبرانش غیر ممکن به نظر میرسد و اگر هم ممکن باشد، سالها و نسلها وقت میخواهد.
- همه میدانند که استفاده از خدمات الکترونیکی باعث کاهش هزینهها میشود؛ حال چه هزینههای دولتی و چه غیر دولتی. اگر فقط همین بعد خدمات الکترونیکی را در نظر بگیریم، پس باید مدیرانمان به این حرکت شتاب دهند. درست است؟
بله. همین طور است. ما به کرات دیدهایم که بعضی از موفقیتهای بسیار بزرگمان حاصل یک تصمیم ساده مدیریتی بوده، که این تصمیم در بسیاری از جاها گرفته نمیشود.
بهعنوان مثال ما چند سال پیش یک کار مطالعاتی در این مورد داشتیم که در کنفرانس بانکداری الکترونیکی هم به آن اشاره کردم.
ببینید در هر سال حدود 60 تا 70 میلیون قبض برق، آب و تلفن و... در ایران صادر میشود.
در این 70-60 میلیون قبض اگر شما حداقل هزینه که هر کدام از این قبضها دارند، از هزینههای صدور که در حدود 500 تا 400 تومان است و هزینه بانکها در ارتباط با این قبضها، هزینه پرداخت قبوض توسط خود مردم اعم از رفت و آمد و... را حساب کنید، هزینه تولید این قبضها توسط دستگاههای اجرایی و انتقالش، حداقل در حدود 1200 میلیارد تومان در سال هزینه در بر خواهد داشت.
این در حالیست که ما تقریباً تمامی زیرساختهای لازم را برای الکترونیکی کردن خدمات پرداخت الکترونیک قبوض را در اختیار داریم. مثلاً تمامی بانکهای ما سیستم الکترونیکی دارند.
همه دستگاههایی که این قبضها را تولید میکنندنرم افزارهایی دارند که توانایی خوبی هم دارند و با داشتن همین نرم افزار است که میتوانند این همه قبض را تولید و محاسبه کنند. ولی میبینیم که امروز تعداد بسیار کمی از این قبوض از طریق سیستمهای الکترونیکی پرداخت میشود.
- چرا در بانکداری الکترونیک عقب هستیم؟
شاید در این قسمت معضل کوچکی وجود داشته باشد و آن هم عدم هماهنگی بین دستگاههای اجرایی و بانکهاست، که حل این مشکل احتیاج به کمی وقت و همکاری ما بین این دو دستگاه دارد. بعضی اوقات لازم است که دستگاههای اجرایی تصمیم بگیرند که از یک جا و یک زمانی شروع به هماهنگی و سازگاری با سامانههای الکترونیکی کنند.
ولی لازمه این تحرک این است که همان تصمیم اولیه از سوی دستگاههای مسئول مثل شورای فناوری اطلاعات یا هر جای دیگر گرفته شود که از یک زمانی به بعد دیگر این پرداخت حضوری صورت نگیرد مگر به شیوه الکترونیکی.
- بعضی از افراد فکر میکنند که کار اصلی بانکها، همین پرداخت قبوض و انتقال وجه است.
متأسفانه بله. این موضوع هم تقصیر خودمان است. باز در همان مطالعه که داشتیم مشاهده کردیم که عملا 85 درصد از کار بانکهای ما که شاید در این مسئله در دنیا بینظیر باشیم مربوط به عملیات خرد میشود.
عملیات خرد همین پرداخت قبوض و پرداخت چک و انتقال وجه و.... در بانکهاست. این عملیات خرد، هزینه بسیار سنگینی بر دوش بانکها میگذارد.
اصلاً این مسئله که نرخ سود در بانکهای ایرانی نسبت به نمونههای خارجی بیشتر است، بر میگردد به همین هزینههایی که خود بانکها دارند و این عملیات خرد از عملیات پرهزینه در بانکهاست.
- یعنی میگویید در کشورهای دیگر بانکها کارکردی را که در کشور ما مرسوم شده است را ندارند.
در کشورهای پیشرفته دقیقاً این موضوع برعکس است؛ یعنی آنها حدود 85 درصد از فعالیتهایشانرا به مسائل کلان اختصاص میدهند که هم کم هزینه است و هم هزینه، نیروی انسانی و وقت کمتری میخواهد و تنها 15 درصد از وقت و هزینه شان را صرف عملیات خرد میکنند.
این حرکت بالطبع باعث اشتغال زایی و کار آفرینی و... در جامعه میشود.
- مهمترین نکتهای که به آن اشاره کردید نگاه سنتی بسیاری از مدیران به این مقوله بود. ما هم تاکنون در این مورد خیلی نوشتهایم و به وجود چنین نگاه سنتی در خود وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات اشاره کردهایم. بهعنوان مثال چندی پیش یکی از مسئولان ادعا کرد که با وجود اینکه دولت این همه هزینه برای اینترنت میکند، اینترنت تبدیل به یک وسیله بازی و سرگرمی شده است. این تنها یکی از مثالهای موجود است. همین است که میبینیم مسائل بسیار عجیبی مانند کاهش سرعت اینترنت در ایران تبدیل به قانون میشود. فکر کنم ما تنها کشوری باشیم که محدودیت سرعت اینترنت در آن قانون شده است. به نظر شما این نتیجه همان نگاههای سنتی مسئولان نیست؟
یکی از مسائلی که باید به آن توجه کنیم و اتفاقاً یکی از معضلهای ما این است که کم کاریها و کوتاهیهای خودمان را در بحث مربوط به خدمات که مهمترین بخش خدمات و اطلاع رسانی هم مربوط به اینترنت و سیستمهای الکترونیکی میشود به بهانههای گوناگون مخفی میکنیم.
ما باید اعتراف کنیم که کم کاری کردیم و امکانات و خدمات و اطلاعات لازم را در سایتهای اینترنتیمان یا در سیستمهای الکترونیکی مان فراهم نکرده ایم. حالا برای اینکه از این ضعف فرار کنیم، میآییم مردم را مقصر میکنیم که مردم به جای استفاده صحیح از اینترنت با آن بازی یا استفاده نادرست میکنند.
درصورتی که اشتیاق مردم ما برای استفاده از خدمات الکترونیکی اثبات شده است. ما نشان دادیم که هر جا ما این امکانات را در اختیار مردم گذاشتیم، آنها به بهترین نحو از آن استفاده کردند.
ببینید شما اگر امکانات و اطلاعات مناسب بگذارید مردم هم به همان سمت میروند. حال اگر چنین فضایی را تشکیل ندهید، مشخص است که برخی از مسائل را محدود میکنند و نگاهها را معطوف میکنند به نقص در وضعیت استفاده مردم.
- اصولا آماری از میزان استفادههای نادرست از اینترنت داریم؟
شما در ارتباط با اینترنت و حتی در شرایط فعلی که ما هیچ خدماتی نداریم، میبینید که استفاده نادرست و خدایی نخواسته ورود به سایتهایی که ما این همه بهدنبال فیلترینگش هستیم، درصد بسیار بسیار کم و قابل اغماضی است.
ما در بحثهای دانشگاهی از این مسئله آمار هم داریم و دیدهایم که این عدد بسیار ناچیز است.
البته همه دنیا نگران چنین مسائلی هستند، حتی کشورهایی که مبانی اعتقادیشان با مبانی اعتقادی ما فرق میکند. ولی در عین حال باید توجه کنیم که اینترنت هم چیزی مانند یک چاقو است.
چاقو میتواند چاقوی عمل جراحی باشد و هم میتواند شأن یک آلت قتاله را دشته باشد و مهم فرهنگ سازی در این امور است.
ما هم باید تا آنجایی که میشود خطراتش را بگوییم و هم خدماتش را. در این صورت و با فرهنگ سازی صحیح میتوانیم کاری کنیم که مردم به سمت خدمات بروند.
- البته مباحثی چنین، نه تنها در اینترنت بلکه در مورد خدمات موبایلها هم اتفاق افتاده است. با وجود اینکه خدماتی مانند GPRS از طرف اپراتورها فراهم است ولی اجازه خدمت رسانی به مردم داده نمیشود.
بله. من هم شنیدم که واقعاً اگر این اتفاق بیفتد بسیار مسئله بدی است و باید متأسف بود. این وضعیت در حالی است که دنیای خدمات الکترونیکی در حال جهت گیری به سمت خدمات موبایلی است. شما در کشور خودمان هم میتوانید ببینید که با تلاشهای بسیار خوبی که تاکنون انجام گرفته، هم اکنون ضریب نفوذ موبایل نسبت به سالهای گذشته جهش خوبی داشته است.
- در حال حاضر در کشورهای پیشرفته، از موبایل بیشتر برای استفاده از سرویسها و خدمات استفاده میکنند تا مکالمات. ما چون این امکان را تاکنون فراهم نکردیم که از موبایل برای پرداخت الکترونیک، گرفتن اطلاعات، راهیابی و... خب طبیعتاً ممکن است که بخش عمدهای از فعالیتهایمان غیر از مکالمات بر گردد به پیامکهای مختلف که بخش عمدهای از آن هم ممکن است به سرگرمی و طنز بگذرد. ولی اگر در همین موبایل هم ما سرویسها را ارائه کنیم، طبیعتاً افراد بیشتر بهدنبال استفاده از سرویسها میروند، به جای اینکه وقت خودشان را برای ارسال یک لطیفه بگذراند. بهطور خلاصه ما ضعف اساسی در ارائه اطلاعات وخدمات داریم و اگر خدمات را ارائه دهیم، مردم استفاده خوب میکنند. ولی ما به خاطر 4 تا آدم خلافکار، دست 100 هزار آدم بیگناه را هم بسته ایم. نظر شما چیست؟
ببینید، من با فیلترینگ مخالف نیستم، چون بحث فیلترینگ یک بحث جهانی است. یعنی فیلترینگ را اصلاً ما اختراع نکردهایم. یک سری از مسائل را تمامی دنیا فیلتر میکنند. منتها نسبت به میزان و حجم و نظارت نادرست آن میشود بحث کرد.
- نسبت به محدودیت سرعت چه نظری دارید؟
کاملاً غیر منطقی به نظر میرسد. یعنی اصلاً دلیلی پیدا نمیکنیم. فضای مجازی فضای سرعت است. دلیل اینکه ما آن را محدود میکنیم، معلوم نیست و باید آنهایی که محدود میکنند جوابگوی این مسئله باشند. از دید فلسفی یک دیدگاه بسیار جالب وجود دارد که میگوید از زمانی که امکانات فناوری اطلاعات به وجود آمده است خداوند خواسته که یک بار دیگر همه نعمت هایش را در اختیار دیگران قرار دهد و هر کشوری که از آن استفاده خوب و سریعی داشته است سرعت رشد و پیشرفتش نیز بیشتر از بقیه بوده است.
هر کشوری هم که این کار را نکرده عصر عقب ماندگیهایش اتفاق افتاده است.