فعالان مدنی و معتمدان مردمی از یک سو و نمایندگان طالبان از سوی دیگر است؛ گفتوگوهایی که در رسانههای افغانستان از آن با عنوان «مذاکرات بینالافغانی» یاد میشود.
دور نخست این مذاکرات در مسکو برگزار شد تا فرصتی باشد برای گفت و شنود با طالبان. اکنون که موضوع صلح با طالبان و شراکت این گروه در قدرت مطرح شده، بسیاری از گروهها ازجمله زنان نگرانیهایی در مورد آینده افغانستان دارند که تلاش میکنند در مذاکرات بینالافغانی آنها را مطرح کنند. برای نخستینبار طالبان اعلام کرده در هیأتی که به نمایندگی از این گروه در مذاکرات قطر شرکت خواهد کرد، تعدادی از زنان نیز حضور خواهند داشت.
با توجه به محدودیتهای ایجاد شده از سوی طالبان برای زنان افغانستان در طول ۵سال حکومتشان بر افغانستان، حضور آنان در ترکیب هیأت حاضر در دوحه اتفاقی غیرمعمول است؛ اتفاقی که شاید اگر ظاهری نباشد، از یک تحول ایدئولوژیک در میان سران طالبان حکایت دارد. هر چند «وحید مژده» از شخصیتهای سیاسی افغان که خود زمانی عضو گروه طالبان بوده معتقد است طالبان در همان دهه ۱۹۹۰نیز نگاهش به مسئله زن اینگونه بود و تنها موقعیت زمانی اجازه بروز آن را نمیداده است.
- دولت افغانستان پس از برگزاری دور نخست گفتوگوهای بینالافغانی در مسکو، نسبت به این نشست ابراز نارضایتی کرد. دلیلش هم قابل درک بود؛ چرا که هیچ نمایندهای از سوی دولت در مذاکرات حضور نداشت. چه شد که این بار خود دولت فهرست هیأت شرکتکننده در مذاکرات را اعلام کرده است؟
این اقدام دولت افغانستان را نه در حمایت از مذاکرات بینالافغانی با طالبان، بلکه در مخالفت با آن باید تحلیل کرد. دولت در نشست مسکو هم قصد داشت نمایندگانی را اعزام کند اما این موضوع با مخالفت طالبان روبهرو شد. اکنون در مورد نشست دوحه هم به اعتقاد من دولت با تعیین یک فهرست ۲۵۰نفره قصد داشته گفتوگوها را به نوعی مختل کند. طالبان بار دیگر با صدور بیانیهای تأکید کرده که نمایندگان دولت افغانستان را در مذاکرات نمیپذیرند و هرکسی از کابل در مذاکرات شرکت میکند،
درواقع نظرات شخصی خود را خواهد گفت. از سوی دیگر، طالبان به شمار بالای اعضای هیأت که از سوی حکومت افغانستان معرفی شده هم معترض بوده است. آنها در بیانیه خود گفتهاند که نشست دوحه محفل عروسی نیست که حکومت افغانستان این تعداد افراد را برای شرکت در آن معرفی کرده است. احتمالا تعداد افرادی هم که در نهایت به دوحه سفر میکنند بهدلیل مخالفت طالبان کمتر شود. بهنظر من هم اعزام هیأتی با این تعداد عضو به مذاکرات کار درست و معقولی نیست.
- از چند روز قبل، حملات بهاره طالبان در افغانستان تحت عنوان عملیات فتح آغاز شده است؛ یعنی درست زمانی که گفتوگوهای بینالافغانی در دوحه در جریان است، نیروهای طالبان در حال حمله به مواضع نیروهای ارتش و پلیس افغانستان هستند. از سوی دیگر به هر حال ۵دور مذاکره هم بین طالبان و آمریکا برای ترک مخاصمه و آتشبس انجام شده است. این رفتار طالبان یک تناقض بزرگ نیست؟
عملیات جنگی به هیچوجه مخالفتی با مذاکرات صلح ندارد. آمریکاییها این تجربه را در جنگ ویتنام هم داشتهاند؛ همزمان که مذاکرات صلح در جریان بود، درگیریها هم در میدان جنگ ادامه داشت. وقتی دولت افغانستان در اول فروردین عملیاتی را با عنوان عملیات خالد برای مقابله با نیروهای طالبان آغاز کرد، هیچکسی معترض نشد و نگفت که اقدامی که حکومت افغانستان انجام میدهد در تناقض با صلح است اما زمانی که طالبان عملیات فتح را آغاز کرد، همه بهخصوص رسانههای غربی معترض شدند و گفتند که طالبان جنگطلب است. جنگ و مذاکرات نهتنها با هم در تناقض نیستند، بلکه معمولا وقتی مذاکرات پیشرفت میکند، دوطرف تلاش میکنند موقعیت خود را در میدان جنگ تقویت کنند تا بتوانند امتیاز بیشتری بگیرند.
نکته مهم همین است. درک استراتژی که طالبان در مورد مذاکرات در پیش گرفته چندان پیچیده نیست. طالبان از یک طرف سر میز مذاکره حاضر میشود و از طرف دیگر سعی میکند با ادامه درگیریها در میدان جنگ دست بالا پیدا کند تا بتواند امتیاز بیشتری بگیرد. بهنظر میرسد در امتیاز گرفتن موفق هم بوده است. طالبان تقریبا هر چیزی را که خواسته به مذاکرات با آمریکا تحمیل کرده است. مهمترین آن این است که اجازه نمیدهد دولت وارد مذاکرات شود.
بله به هر حال همه میدانیم که طالبان در مذاکرات کنونی از پیروزیهایش در میدان جنگ بهره میگیرد. نیروهای طالبان توانستند طی سالهای گذشته مقاومت کنند و دوام بیاورند؛ درحالیکه نیروهای خارجی بزرگترین ماشین جنگی خود را به افغانستان آوردند. بیش از ۱۵۰هزار نیروی خارجی و بیش از ۳۵۰هزار سرباز افغان درگیر جنگ با طالبان بودهاند؛ درحالیکه گفته میشود تعداد نیروهای طالبان ۲۰هزار نفر بوده است.
بنابراین اکنون زمانی است که آمریکاییها باید بپذیرند که در برابر نیرویی قرار گرفتهاند که چارهای ندارند جز اینکه به او امتیاز بدهند. آمریکا بدون امتیاز دادن به طالبان نمیتواند از افغانستان خارج شود و مشکل جنگ در این کشور را حل کند.
- در مورد ترکیب هیأت طالبان در نشست دوحه تنها گفته شده که یک هیأت ۲۵نفره است و تعدادی از زنان نیز در این هیأت حضور خواهند داشت. اطلاعات بیشتری در مورد هیأت طالبان دارید؟
البته هیأت ۲۵نفره مربوط به افرادی است که از دفتر سیاسی طالبان در دوحه در این نشست شرکت خواهند کرد. برخی از اینها افرادی هستند که سابقا در گوانتانامو اسیر بودند و با یک اسیر آمریکایی مبادله شدهاند. هیأت طالبان شامل همان افرادی است که در لیست سیاه سازمانملل بودهاند و اخیرا از این لیست خارج شدهاند.
- در مورد زنان شرکتکننده چه اطلاعاتی دارید؟ آیا این افراد با رهبران طالبان نسبتی دارند؟
غیر از ۲۵نفری که از دفتر دوحه شرکت میکنند، طالبان تعدادی از افراد را هم از کشورهای دیگر دعوت کرده است. در میان این افراد، تعدادی از زنان هم حضور دارند. گفته میشود برخی از زنانی که از سوی طالبان دعوت شدهاند، حتی از کابل به مذاکرات میپیوندند. اینها نسبتی با رهبران طالبان ندارند و قرار است بهصورت مستقل در نشست دوحه شرکت کنند و نظرات خود را خواهند گفت. حتی شاید برخی از این افراد سؤالاتی نیز از طالبان در مورد حقوق زنان داشته باشند.
- یعنی این زنان از هواداران طالبان هستند؟
از هواداران طالبان نیستند اما بهنظر میرسد طالبان از میان چهرههایی که سکولار نیستند و عقاید فمنیستی ندارند و در عین حال به حقوق زنان معتقدند، افرادی را دعوت کرده است.
- دستور کار اصلی نشست دوحه چیست؟
بهنظر میرسد طالبان قصد دارد در این نشست مسئله خروج نیروهای خارجی از افغانستان را مطرح کند و از شرکتکنندگان تأییدی در این زمینه بگیرد.
طی ۲روز گذشته که خبر حضور زنان در هیأت طالبان منتشر شده، بحثها در مورد رویکرد طالبان در قبال زنان بار دیگر شدت گرفته است. گفته میشود طالبان در دیدگاههای خود در مورد نقش و جایگاه زنان در جامعه تغییراتی داده است. قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ آیا طالبان اجازه حضور زنان در مدرسه، دانشگاه و محیطهای کاری را میدهد؟
همانطور که میدانید تعدادی از زنان افغان در نشست مسکو حضور داشتند و سؤالاتی را هم در اینباره مطرح کردند. نمایندگان طالبان هم به صراحت پاسخ دادند. سخن رهبران طالبان در مسکو این بود که زن میتواند تحصیل کند و تحصیلاتش هم هیچ محدودیتی ندارد. تنها موضوع این است که زنان باید در محیط دانشگاه و مدرسه حجاب خود را رعایت کنند. آنها همچنین اعلام کردند که با تحصیل زنان در فضاهای مختلط مخالفند.
در مورد کار زنان هم گفتند که هیچ محدودیتی برای زنان قائل نیستند؛ جز در یک مورد. به گفته آنها زنان میتوانند وزیر شوند، نخستوزیر شوند، وارد مجلس شوند اما نمیتوانند رئیسجمهور شوند؛ یعنی نمیتوانند در رأس حکومت قرار گیرند. آنها همچنین گفتند که زنان میتوانند قاضی باشند اما در مورد قصاص حق صدور حکم ندارند. مسائل مختلفی از سوی زنان مطرح شد و نمایندگان طالبان هم پاسخ دادند.
- در دهه ۱۹۹۰، یعنی زمانی که طالبان قدرت را در افغانستان در دست داشت، هرگز چنین چیزهایی از سران طالبان نمیشنیدیم. آیا این یک تحول ایدئولوژیک در میان رهبران طالبان است؟
ببینید رهبران طالبان میگویند ما در همان زمان هم مخالف این مسائل نبودیم اما شرایط در افغانستان برای اجرای آنها مساعد نبود. اکنون هم که بحث تحصیل و کار زنان مطرح شده، دیدگاه طالبان این است که تحصیل و کار زنان بهصورت مختلط پذیرفتنی نیست.
- یعنی طالبان میگوید در گذشته هم چنین اعتقادی در مورد نقش زن در خانواده و جامعه داشته است؟
خب، اینها اصول اسلامی است و از اصول اسلامی نمیتوان عدول کرد. اما اصل مسئله بازمیگردد به ظرف زمان و اینکه در آن دوره در افغانستان امکان چنین چیزهایی وجود نداشت.
از موضوع نشست دوحه کمی فاصله بگیریم. دولت افغانستان بهطور مشخص اعلام کرده که طالبان تنها درصورتی میتواند وارد قدرت شود و در قدرت سهیم شود که قانون اساسی افغانستان را بپذیرد. طالبان اما میگوید قانون اساسی افغانستان را مطلقا قبول ندارد. این دو چطور میتوانند با هم کنار بیایند.
خب بحث قانون اساسی و آینده قدرت و حکومت در افغانستان فعلا مطرح نیست. طالبان اعلام کرده که این موضوعات در مذاکرات بینالافغانی باید حل و فصل شود. اما قبل از آن، ابتدا باید مسئله اشغال افغانستان حل شود؛ یعنی آمریکاییها باید تاریخ خروج خود از افغانستان را اعلام کنند و براساس یک جدول زمانی خاک کشور را ترک کنند. مسئله قانون اساسی، ساختار حکومت و انتخابات بحثهای جدی میطلبد که بعدا به آن پرداخته خواهد شد. طالبان اعلام کرده تا زمانی که آمریکاییها تاریخ خروج را اعلام نکنند، آنها در مورد هیچ موضوع دیگری مذاکره نمیکنند.
- چندماه دیگر قرار است انتخابات ریاستجمهوری افغانستان برگزار شود. بهنظر شما با توجه به این شرایط، اساسا انتخاباتی برگزار میشود؟
بهنظر من با توجه به مشکلاتی که وجود دارد، انتخابات برگزار نخواهد شد و ما به سمت تشکیل یک دولت موقت خواهیم رفت. حتی کسانی که نامزد انتخابات هستند میگویند بعد از خرداد که دوره حضور آقای اشرف غنی تمام میشود، حکومت او دیگر مشروعیتی ندارد که بخواهد انتخابات برگزار کند و یک دولت موقت باید قدرت را بهدست بگیرد و زمینه را برای انتخابات فراهم کند. درواقع گفته میشود که برای برگزاری انتخابات به حکومت آقای غنی اعتمادی ندارند. تا زمانی که تکلیف خروج آمریکاییها مشخص نشود، بحث در مورد مسائل دیگر شدنی نیست.