تصمیمی که روز دوشنبه از سوی مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا اعلام شد. از زمانی که آمریکا توافق هستهای با ایران را ترک کرد، یک سال میگذرد و طی این مدت، دونالد ترامپ و تیم او در کاخ سفید، در چارچوب سیاست «فشار حداکثری» شدیدترین تحریمها را به ایران تحمیل کردهاند. این تحریمها این بار جدی تر از گذشته، سفرههای مردم را نشانه گرفتهاند.
تحلیلگران سیاست خارجی، در توضیح سیاست دولت آمریکا در قبال ایران، موارد متعددی را مطرح کردهاند؛ از تلاش برای تغییر رفتار ایران گرفته تا تغییر رژیم و مذاکره مجدد و حتی جنگ با ایران. «اسفندیار باتمانقلیج» کارشناس دیپلماسی تجاری در لندن که طی سالهای اخیر از نزدیک مذاکرات منتهی به توافق هستهای با ایران و روابط ایران با اروپا و آمریکا را دنبال کرده اما معتقد است تیم دونالد ترامپ در کاخ سفید نه به دنبال تغییر رژیم در ایران است و نه مذاکره. او معتقد است دولت فعلی آمریکا، یک ایران ضعیف میخواهد. او میگوید که تیم ترامپ تلاش میکند ایران را به نفع اسرائیل، عربستان و امارات در منطقه خاورمیانه تضعیف کند.
- برای بسیاری سؤال است که تصمیم تازه دولت آمریکا برای لغو معافیتهای نفتی ایران در کجا اتخاذ شده است. آیا این تصمیم در وزارت خارجه آمریکا گرفته شده یا دولت تحتتأثیر فشارهای چهرههای تندوری کنگره چنین تصمیمی گرفته یا اساسا در کاخ سفید این تصمیم گرفته شده و برایند خواست چهرههایی همچون جان بولتون است؟
اگر بهخاطر داشته باشید، هفته گذشته روزنامه واشنگتنپست در گزارشی به نقل از مایک پمپئو نوشت افرادی که در کنگره هستند، دائما فشار میآورند تا تحریمهای نفتی ایران را افزایش دهند. او گفت که این افراد کنار گود نشستهاند؛ یعنی نمیدانند که افزایش تحریمهای ایران چه ریسک بزرگی است و چه تبعاتی دارد. بهنظر میرسد مایک پمپئو نسبت به دیگر افراد حاضر در دولت و کنگره آمریکا، یک فرد عملگراتر باشد. او درک میکند که افزایش فشار به ایران، بهنفع روابط آمریکا با چین، هند، اروپا و دیگر کشورها نیست. گزارش واشنگتنپست نشان میداد که وزیر خارجه آمریکا شخصا آنقدرها هم با افزایش تحریمهای ایران موافق نیست.
اما بهنظر میرسد او طی روزهای اخیر تحتتأثیر فشارهای همان نمایندگان کنگره یا افرادی همچون جان بولتون در کاخ سفید، مجبور شده چنین تصمیمی بگیرد. بهنظر میرسد تیم پمپئو و وزارت خارجه آمریکا اکنون تصمیمشان را در قبال ایران تغییر دادهاند؛ یا متاثر از بازیهای سیاسی داخلی آمریکا احساس کردهاند به نفعشان است که علیه ایران قدم دیگری کنند، یا تحلیلشان این است که چین و هند نمیتوانند جلوی این تحریمها ایستادگی کنند و آثار منفی چنین اقدامی برای آمریکا کم شده است.
- حدود ۱۰روز به پایان موعد معافیتهای نفتی ایران باقی مانده است. چرا آمریکاییها پیش از موعد اعلام کردند که دیگر قصد ندارند معافیتها را تمدید کنند؟ بهنظر شما دلیل تعجیل در اعلام این تصمیم چه بوده است؟
آمریکاییها متوجه شوکی که تحریمهای ایران به بازار جهانی نفت وارد میکند، هستند. احتمالا قصد آنها جلوگیری از واردشدن شوک ناگهانی به بازار نفت بوده است. بنابراین ۱۰روز قبل اعلام کردهاند تا کشورها خود را برای قطع صادرات نفت ایران آماده کنند. از طرف دیگر سعودیها و اماراتیها هم بتوانند برای تنظیم تولید نفت خود اقدام کنند تا مانع افزایش ناگهانی قیمت شوند.
- از بین ۸کشوری که از معافیتهای نفتی بهرهمند شدند، ۳کشور ایتالیا، یونان و تایوان از این معافیتها هیچ استفادهای نکردند. از میان ۵کشور چین، هند، ترکیه، ژاپن و کرهجنوبی، چینیها تنها کسانی بودندکه بلافاصله بعد از اعلام تصمیم دولت آمریکا به آن واکنش نشان دادند و با آن مخالفت کردند. آنها حتی گفتهاند که قصد دارند بهخاطر اقدام آمریکا و آسیبی که این تصمیم به چین وارد میکند، شکایتی هم علیه این کشور تنظیم کنند. بهنظر شما چین در تقابل با آمریکا بر سر ایران، تا کجا پیش خواهد رفت؟
مرور روابط اقتصادی میان چین و ایران از یک طرف و روابط اقتصادی و سیاسی چین و آمریکا از طرف دیگر نشان میدهد که چینیها متأسفانه آمادگی حفظ کار تجاری با ایران زیر فشار تحریمهای آمریکا را ندارند. آنگونه که چینیها رفتار میکنند، بهنظر میرسد مذاکرات تجاری میان آنها با آمریکا، خیلی مهمتر از حفظ روابط تجاری با ایران و حتی خرید نفت از ایران است. تا جایی که من دیدهام، چینیها آمادگی آن را ندارند که برخلاف تحریمهای آمریکا عمل کنند و در شرایط فعلی مقابل آمریکا بایستند. حتی اگر تصور کنیم که چین تصمیم بگیرد که خرید نفت از ایران را ادامه دهد، مسئله بعدی این است که کدام بانک حاضر میشود پول نفت ایران را بپذیرد و نگهداری کند. آمریکا بهراحتی میتواند چنین بانکی را تحریم کند، چراکه بدون معافیت اقدام به نقل و انتقال پول نفت ایران کرده است.
باید گفت امروز چینیها راحتتر از ۱۰سال پیش با تحریمهای آمریکا علیه ایران کنار آمدهاند چراکه تصورشان این است که در شرایط فعلی مخالفت با تحریمهای آمریکا بهخاطر ایران، ضرر بیشتری دارد. در درازمدت، چینیها بهدنبال آن هستند که مانع اعمال فشار آمریکاییها علیه اقتصادشان شوند؛ یعنی اجازه ندهند آمریکا برای اقتصاد و روابط تجاریشان تصمیمگیری کند. اما الان چین در شرایطی نیست که بتواند با آمریکا بجنگد. شاید منتظر آن است که در آینده زمانی که قدرتش با قدرت آمریکا برابری خواهد کرد، مقابل اعمال فشارهای آمریکا بایستد. وزیر خارجه ترکیه گفته است که کشورش تحریمهای آمریکا را نمیپذیرد. این پیام سیاسی بسیار خوبی برای ایران در منطقه بود، اما باید پذیرفت که شاید شرکتهای ترکیهای آمادگی لازم برای ادامه خرید نفت از ایران را نداشته باشند. من این آمادگی را نمیبینم.
- آمریکا بهطور مشخص اعلام کرد که برای جبران حذف نفت ایران از بازار انرژی، روی عربستان و امارات حساب کرده است و این ۲کشور قولهایی به آمریکا دادهاند. بهنظر شما عربستان و امارات میتوانند بلافاصله حدود ۱.۵میلیون بشکهای که از بازار حذف میشود را تامین کنند؟
تا حدودی میتوانند. مشکل اما این است که نوع نفت ایران و نوع نفت این کشورها متفاوت است و مثلا پالایشگاههای کرهای به نفت سبک ایران وابستهاند. اما ببینید، من در نهایت قبول ندارم که موضوع تنظیم بازار انرژی جهان یا قیمت نفت در جهان و آمریکا تأثیری روی تصمیم دولت این کشور داشته باشد. درست است که ترامپ احتمالا آمادگی این را ندارد که قیمت نفت بهطور مثال ناگهان ۱۰درصد افزایش پیدا کند، اما فراموش نکنیم که هماکنون اطراف ترامپ چه در کنگره و چه در کاخ سفید، چهرههای کلیدی وجود دارند که برایشان مهم این است که یک جنگ اقتصادی با ایران راه بیندازند.
آنها تلاش میکنند نشان دهند که با حذف نفت ایران از بازار، اتفاقی نمیافتد و سعودیها برای تامین نفت بازار آماده هستند. به اعتقاد من، اما تیم فعلی در آمریکا آماده است یک ضرر اقتصادی به آمریکا تحمیل شود ولی ایران هم آسیب ببیند. تصمیم اخیر دولت آمریکا در تعامل میان این کشور با چین، هند و اروپا، یک اقدام به کلی منفی تلقی میشود اما میبینیم که در کاخ سفید آنهایی که هدایتکننده سیاست خارجی آمریکا هستند، این تصمیم را گرفتهاند و آن را اجرایی هم میکنند؛ حتی به قیمت آسیب دیدن روابط آمریکا با دیگر کشورها.
- آسیبی که به ایران وارد میشود، شاید واقعا باعث شود ایران راه خروج از برجام را در پیش بگیرد؛ برجامی که یک پای آن اروپاست. اروپاییها اما در این ماجرا و طی ماههای گذشته هیچ پالسی از خود بروز ندادهاند. بهنظر میرسد اروپا اکنون بیشتر نقش ناظر دارد تا بازیگر. دلیل این انفعال اروپا چیست؟ اروپا کی میخواهد نقش خود را ایفا کند؟
نکتهای که به آن اشاره میکنید، درست است. متأسفانه آن انرژی که لازم است، از اروپا نمیبینیم. اروپا در شرایطی است که بهخاطر مسائل داخلی خودش نیز تحت فشار است. به همین دلیل است که بهنظر میرسد کشورهای اروپایی آن آمادگی لازم را برای دفاع از برجام ندارند. من میتوانم صددرصد به شما بگویم تیمهایی که در اتحادیه اروپا و وزارت خارجه کشورهای اروپایی مسئولیت مسائل ایران را بهعهده دارند،
با جدیت تلاش میکنند به ایران کمک کنند، اما متأسفانه موقعیت این تیمها در شرایطی که خود کشورهای اروپایی درگیر مسائل متعدد هستند، موقعیت خوبی نیست و آنها دسترسی لازم به مقامهای عالیرتبه را ندارند. یعنی درست زمانی که لازم است مثلا رئیسجمهور، نخستوزیر یا صدراعظم یک کشور اروپایی موضعگیری کند که اعمال فشار تا به این حد بر ایران منطقی و درست نیست، این اتفاق نمیافتد. انگار که موضوع ایران، دیگر موضوع مهمی برای کشورهای اروپایی نیست.
در این میان، رفتار دولت ایران تعیینکننده است. اینکه چطور میتواند به اروپاییها نشان دهد که موضوع ایران و جایگاه ایران همچنان مهم است. سیاست اخیر ایران مبنی بر اینکه اروپاییها نمیتوانند فکر کنند ایران به هر قیمتی در برجام میماند، سیاست درستی است. من با خروج از برجام موافق نیستم اما اروپاییها هم نباید فکر کنند هر اتفاقی بیفتد، ایران در برجام میماند.
- خب، کمی از بالاتر به اتفاقاتی که افتاده است، نگاه کنیم. آمریکا از برجام خارج میشود، ایران را تحریم میکند، تحریمها را تشدید میکند، سپاه را تحریم میکند و برای بهصفررساندن صادرات نفت ایران و آسیبزدن به اقتصاد ایران تلاش میکند. تصویری که شما از سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران میبینید چیست؟ آیا دونالد ترامپ بهدنبال تغییر رژیم در ایران است؟ آیا آنگونه که خودش میگوید بهدنبال یک توافق خوب با ایران است؟ ترامپ بهدنبال چیست؟
خب، این سؤال سختی است. شخصا معتقدم ترامپ هیچ استراتژی مشخصی برای ایران ندارد. در واقع اینها تصمیمهای ترامپ نیستند. اینها نقشه راهی است که افراد کلیدی اطراف او تهیه کردهاند. در واقع این آدمها در حال بهرهگرفتن از موقعیتی هستند که حضور ترامپ در پست ریاستجمهوری آمریکا فراهم کرده است. آنها برنامه خود را پیش میبرند. البته این افراد، بهدنبال جنگ با ایران یا تغییر رژیم در ایران هم نیستند. به اعتقاد من اینها یک ایران ضعیف میخواهند. اینها نمیخواهند که ایران با جمعیتی که دارد،
با منابعی که دارد، با اقتصادی که دارد، قدرتمندترین کشور منطقه باشد. یک جنگ اقتصادی، تنها برای تضعیف ایران به راه افتاده است. اتفاقا تغییر رژیم در ایران، برای آمریکا دردسرساز است؛ چراکه بعدا باید به فکر ساماندادن اوضاع در ایران هم باشد. تیم ترامپ با اعمال تحریمها و افزایش فشار به ایران بهدنبال مذاکره هم نیست. اطرافیان ترامپ دنبال این نیستند که ایران دوباره پای میز مذاکره بنشیند. آنها تلاش میکنند که ایران را به نفع اسرائیل، عربستان و امارات در منطقه خاورمیانه تضعیف کنند.
- پس به اعتقاد شما مذاکره با تیم فعلی مستقر در کاخ سفید راه به جایی نمیبرد؟
به اعتقاد من، در این نقطهای که الان ایستادهایم، ایران نمیتواند با آمریکا مذاکرهای داشته باشد؛ چراکه سیاست کنونی دولت آمریکا در قبال ایران، از سوی افرادی طرحریزی و دنبال میشود که اساسا علاقهای به مذاکره با ایران ندارند. شاید حتی مایک پمپئو آماده مذاکره با ایران باشد اما او و تیمش اکنون در اطراف دونالد ترامپ موقعیت ضعیفی دارند و تیم جان بولتون دست بالا دارد.
- در همین شرایطی که توصیف کردید، قدم عاقلانه بعدی ایران چه میتواند باشد؟
ببینید، دو مسئله مهم وجود دارد؛ یکی اینکه ایران مدتهاست که زیر فشارهای اینچنینی بوده و مردم ایران طی این سالها یاد گرفتهاند که چطور از چنین شرایط سختی عبور کنند. خیلی متأسفم که ایران با وجود رفتار صحیح در مذاکرات هستهای و ادامه حضور در برجام، تحت چنین فشارهایی قرار گرفته اما واقعیت این است که مردم ایران، مردمی قوی هستند و میتوانند از عهده مشکلات بربیایند و با وجود این همه اتفاقات منفی، در نهایت راهی برای خروج از این وضعیت پیدا کنند. این را همه میدانند.
مسئله دوم، مسئولیت دولت نسبت به مردم است. لازم است که دولت با مدیریت بهتر شرایط اقتصادی و سیاسی داخلی ایران بتواند به مردم کمک کند که در این شرایط سخت دوام بیاورند. مدیریت وضعیت پیش آمده برای ایران در صحنه سیاست خارجی، نیازمند یک همگرایی منسجم داخلی است. اگر نمیشود جلوی آسیب خارجی به اقتصاد ایران را گرفت، دولت باید دستکم جلوی آسیب داخلی به اقتصاد را بگیرد. در این شرایط، ابتدا باید از اقتصاد ایران و از مردم ایران حفاظت کرد و این وابسته به اصلاح مدیریت داخلی اقتصاد است. اگر برای کشوری یک مشکل خارجی پیش بیاید، میتوان امیدوار بود که یک راهحل خارجی هم برایش پیدا شود اما در شرایط فعلی بهترین تصمیم برای ایران، یافتن یک راهحل داخلی برای تعدیل مشکل خارجی پیش آمده است.