این بار که گرفتاری شغلی نداشتم، فرصت کردم تا در قم به یاد روزهای تحصیل در محله باغپنبه گشت وگذاری داشته باشم. خانه یزدانپناه محله و فرصتهای آن را یکبار دیگر به رخ شهر میکشید. در اصفهان از مسجد حکیم تا بازار قیصریه و سردر بازار در میدان نقش جهان قدم زدم و با مردم سخن گفتم. دیدن میدان نقش جهان از بالای ساختمان سردر قیصریه زیبایی و شکوه خاص خود را داشت.
با پرسهزدن در محله جلفا، حال و هوای آن را حس کردم. در نایین از هر ۸محله شهر بازدید کردم. قرار بود که ۲ساعت آنجا باشم، ۶ساعت توقف کردم. دیدم که چگونه نایینیها در حال بازآفرینی شهر خود هستند. شور و شوق مسئولان محلی و مردم در خلق مجدد فضاهای عمومی شهرشان و بازگشت زندگی به محلههای ترکشده بسیار امیدبخش بود. آنان به خوبی مفهوم بازآفرینی شهری را فهمیده بودند.
کاشان معرکه بود. ۲روز متوالی در بازار کاشان گشت وگذار داشتم. در تیمچه امینالدوله کاشان ساعتی روی سکوی روبهروی حجرهای نشستم. بساط چایفروشی میان تیمچه گرم گرم بود.
جوان حجرهدار آمد و مرا به درون حجره دعوت کرد. گفت که مهندس شهرسازی است و کانال تلگرامی مرا پی میگیرد. او به همراه خواهرش و دوست دیگرشان نحوه عرضه فرش و سرامیکهای دستی را تغییر داده بودند. فرشها همه دارای شناسنامه بودند و طرح سرامیکها نیز با ابتکارهای نو همراه بودند. در نیمساعتی که درون حجره بودم، فروش خوبی داشت. از وضع کسبوکاسبی پرسیدم، گفت بسیار خوب است. هم خریدار ایرانی داشت و هم خریدار خارجی. من هم به شوق آمدم و ۲قطعه سرامیکی خرید کردم. قدری آن طرفتر در تیمچه بخشی جوانان تحصیلکرده دیگری حجرهای را در اختیار گرفته بودند و در نحوه عرضه فرش و سایر محصولات خود ابتکارهای زیبایی بهخرج داده بودند. آنان نیز معنای نوینی به کالبد با ارزش بازار کاشان داده بودند.
همچنانکه از خانههای بازآفرینی شده بازدید و در بازار کاشان قدم میزدم با خود میگفتم ایکاش حضراتی که این تاریخ را بار خاطر میدانند و فکر میکنند که باید بکوبند و بسازند، میتوانستند مفهوم مبادله را درک کنند. مبادله خلاق این جوانان و سایر کسانی که بومگردیها را در شهرها سامان داده بودند با تاریخ، فضایی را خلق کرده بود که نهتنها نرخ بهرهوری از تک بناها افزایش یافته بودند که موجب افزایش ثروت شهرشان شده بود.
آنان نهتنها یک ساختمان را باززنده کرده بودند که با دعوت گردشگران ایرانی و خارجی چرخه تولید و اقتصاد را در شهر احیا کرده بودند و این مفهوم بازآفرینی شهری است. بازآفرینی زندگی در شهر و نهتنها ساخت چند ساختمان هدف است. بازار تبریز که نگین معماری ایران است هنوز زنده و پرتوان است.
از سردر فردوسی وارد بازار شدم و تا میدان صاحبالامر را در بازار قدم زدم. در میان راه به برخی تیمچهها سرک کشیدم. در قهوهخانه درون بازار به همراه دوستان چای دارچین نوشیدیم و فردای آن نیز در بازار ناهار خوردیم. تبریز با وجود آنکه یکی از دروازههای اصلی ورود مدرنیته به ایران بوده است، تا حد زیادی توانسته بود اصالت خود را حفظ کند. برخی زخمها و نشانههای گسست بر تن آن آشکار بود ولی آنها نتوانسته بودند شاکله تبریز را در هم بریزند. تبریز هنوز تبریز است. و جای بسی خوشوقتی است.
به هر روی، شهر و معماری ایرانی برترین جلوهگاه فرهنگی سرزمین و تمدن ایران است. معماری ایرانی در هماهنگی با اندیشه معنوی ایرانیان و دیدگاه آنان نسبت به هستی و انسان و همنوایی با طبیعت متنوع سرزمین ایران هزاران سال استمرار داشته و توانسته نمونههای زرینی را به ثبت برساند. قلمرو ظهور این اندیشه با ابزار معمارانه هنرمندان و صاحبان اندیشه به گستره تمدن و فرهنگ ایران تعمیم یافته و امروزه آثار فاخری از این مظاهر فرهنگی در پهنه سرزمین ایرانشهر قابل بازخوانیاند.
هرچند با آغاز عصر نوگرایی، به سبب ناهمزمانی و ناهماهنگی فرسایش سازمان فضایی کالبدی شهرها مشهود و توان زیستپذیری محیطی آنها کاهش یافته است. فراتر آنکه حاصل رویارویی بدون آمادگی اندیشهورزانه با غرب به از جاکندگی، گمگشتگی و با کالایی شدن زندگی توأم شده است. در نتیجه، مخاطره تداوم تمدنی ایران آشکارا حس میشود. با وجود این، و با وجود کژراهه سیاستی دولت در این ارتباط، نشانههای بازآفرینی با اتکا به اندیشه و هنر معماران و ایرانیان فرهنگدوست به خوبی مشاهده میشود و این امیدبخش است.
معماران ایران، بهویژه نسل خلاق و جوان این کشور در این عرصه وظیفهای خطیر برعهده دارند. باید با حوصله و سینهای فراخ گسستها و فروریختگیهای نهادهای حرفهای و آموزشی را به کمک اندیشهورزان ترمیم کنند. تلاشی با تأکید بر نقش و جایگاه معماران و هنر معماری در نظام توسعه کشور و با حمایت از تشکلها و نهادهای حرفهای در تشکیل مجمع ملی معماران ایران و نیز ساختاری در ذیل شورایعالی شهرسازی و معماری ایران آغاز شد تا زمینه را برای همپیوندی بین حرفه، دانشگاه و دولت فراهم آورده و به سیاستگذاری برای رفع موانع و مشکلات بپردازد. امید که این حرکت همچنان در جریان باشد.
بیگمان معماران این کشور با اتکا به دانش زیست این سرزمین توان آفرینش دوباره هویت معماری ایران معاصر را در پیوند با گذشته دارا هستند. با آرزوی سرافرازی معماران و داشتن شهرهایی ایرانی و آباد.