معلمی که احتمالا به چشم ما، خوشپوشتر و صبورتر و مهربانتر از بقیه معلمها بوده یا با بچهها صمیمیتر از مرزهای موجود، شوخی میکرده است. انگار که «معلم» مفهوم و خاطره و احساس مشترک همه آدمهای روی کرهزمین است. این خالق سرمایههای بزرگ انسانی اما در ایران آنطور که باید و شاید جایگاه خود را پیدا نکرده؛ چه به لحاظ مالی چه به لحاظ شأن اجتماعی.
اگرچه رشد و آرامش جامعه بدون تعلیم و تربیت ممکن نیست اما شرایط شغلی معلمها در ایران، چنگی به دل نمیزند. ایراناسپوتنیک اخیرا اعلام کرده که معلمهای ایرانی یکی از کمترین دستمزدها را در مقایسه با معلمهای سایرکشورهای جهان دریافت میکنند. براساس این مقایسه معلمان کشورفنلاند با دریافت ۸تا ۱۰هزاردلار در سال، در صدر جدول قرار دارند. پس از آن ترکیه با حقوق۶هزار و ۵۰۰ تا ۸هزاردلاری جایگاه دوم را بهخود اختصاص داده و در آخر هم ایران، با حقوقی ۲هزار دلاری که در سال برای معلمهای رسمی خود درنظر گرفته ایستاده است.
بررسیهای خبرنگار همشهری نشان میدهد که نیروهای غیررسمی یا دانشجوهای تازه بهکار مشغول شده در ایران، در سال ۹۷، حداقل دستمزد (حدود یک میلیون و ۲۰۰هزار تومان) را دریافت کردهاند و نیروهای رسمی با مدرک تحصیلی دکتری و سابقه کاری بالا حداکثر ۴میلیون تومان برای یکماه دستمزد گرفتهاند.
در کنار این، شیوههای گزینش افراد برای کار در پست به این حساسی، مناسب بهنظر نمیرسد و همه اینها به مشکل استقبال نکردن نسل جدید- بهخصوص در بین آقایان- از این شغل سخت اضافه شده تا در نهایت خبر از بحران جدی کمبود نیروی انسانی در آموزشوپرورش در ۴سال آینده بدهد.
علیرضا عابدین، عضو شورایعالی آموزشوپرورش به همشهری میگوید: صرفا کمبود نیروی انسانی نیست که بدنه آموزشوپرورش را تهدید میکند، بلکه شرایط شغلی و پایین بودن دستمزد و مزایا موجب شده کیفیت نیروی انسانی هم در حوزه تدریس روزبهروز پایینتر بیاید.
هماکنون، حدود ۵۷۵هزار نیروی رسمی در آموزشوپرورش مشغول به تدریس هستند و حضور بین ۵۰تا ۷۰هزار نفر معلم حقالتدریس علاوه بر این تعداد، تخمین زده میشود. براساس مصوبه آموزشوپرورش هر معلم رسمی موظف است ۲۴ساعت در هفته به تدریس بپردازد.
- آمار دقیقی از تعداد حقالتدریسیها وجود ندارد
اگرچه پیدا کردن آمار دقیقی از تعداد معلمهای غیررسمی شاغل در آموزشوپرورش، دشوار است، اما هماکنون بهطور تقریبی بین ۵۰تا ۷۰هزار نیروی حقالتدریس مشغول به کارند. علیرضا عابدین با اشاره به نقصهای گوناگون در اجرای ضوابط موجود این حوزه میگوید: «عوامل متفاوتی موجب رقم خوردن این ضعف آماری شده است؛ برای مثال تعدادی از معلمهای غیررسمی آموزشوپرورش، دوشغله هستند و در عمل به شکل نیمهوقت در مدارس به تدریس مشغولند. تعداد دیگری از این معلمها، مدرک مشخص یا رشته مرتبطی ندارند و صرفا به واسطه تجربهای که کسب کردهاند در این جایگاه شغلی ایستادهاند».
عابدین ادامه میدهد: «حتی اگر به مدارس مختلف (بهویژه مدارس غیردولتی) سرکشی کنید، خواهید دید که در لیست معلمهای آن مدرسه، اسمهایی وجود دارد که در آن مدرسه کار نمیکنند. تمامی این عوامل دست بهدست هم میدهد تا آمار قابل اتکایی از معلمهای غیررسمی شاغل در مدارس وجود نداشته باشد».
- نه کیفیت خواهیم داشت نه کمیت
آموزشوپرورش بهزودی با فقدان جدی نیروی انسانی مواجه خواهد شد؛ خطری که چند سالی میشود وزرای مختلف نسبت به آن هشدار میدهند؛ هشدارهایی که روی کاغذ باقی ماندهاند. عابدین در اینباره توضیح میدهد: «تعداد کثیری از معلمهای امروز مشغول به تدریس در یک بازه زمانی کوتاه، بازنشسته میشوند. از طرفی دانشگاه فرهنگیان برای تربیت و پرورش معلم، ظرفیت محدودی دارد. این نخستین زمینه ساز خروج نیروی انسانی از بدنه آموزشوپرورش شده است».
به گفته این عضو شورایعالی آموزشوپرورش، بهطور میانگین سالانه حدود ۵۰تا ۶۰هزار نفر بازنشسته میشوند و این درحالی است که تقریبا سالی ۱۵تا ۲۰هزار نفر میتوانند به آموزش و پرورش اضافه شوند. در واقع طی ۳سال متوالی قریب به ۲۰۰هزار نفر بازنشسته میشوند اما تنها حدود ۶۰هزار نفر در این مدت جذب شدهاند، این اختلاف در اعداد برای نظام آموزشوپرورش ما مشکلساز خواهد بود.
- آقایان معلمی را دوست ندارند
چیزی حدود یکدهه جذب معلم نداشتیم؛ به عقیده عابدین این یکی از مهمترین علتهای شکل گرفتن بحران نیروی انسانی در آموزشوپرورش است؛ «در دهه موردبحث، جذب نیرو به شکل مقطعی، در قالب ردیف استخدامی و در تعداد کم یا به شکل حقالتدریس و نهضتی صورت گرفته است. به واسطه این دهه، وقفهای در روند جذب نیرو افتاد و این وقفه باعث شد که معلمهای بسیاری به مرز بازنشستگی نزدیک شوند بدون آنکه پشتوانهای برای روزهای بعد از رفتن آنها درنظر گرفته شود. در کنار این، نسل جدید و بهویژه آقایان از شغل معلمی بهخاطر مناسب نبودن شرایط شغلی آن، استقبال نمیکنند و در نتیجه ظرفیتهای دانشگاه فرهنگیان، تربیت دبیر رجایی و... خالی میماند.»
عابدین همچنین توضیح میدهد کوتاهیهای مختلفی در این حوزه انجام شده است؛ «در دورههای پیشین مراکز تربیت معلمها تضعیف شدند و نیروهای خوبی تربیت نکردند. از طرفی دانشگاه فرهنگیان تا سال۹۱، نیرویی جذب نمیکرده و حالا که دست بهکار شده، استقبال جامعه از این شغل، پایین است. همچنین جو کنکور موجب رشد قارچگونه مدارس غیردولتی شده که تقریبا روی آنها نظارت دقیقی صورت نمیگیرد.»
- راههای جذب نیرو، کارشناسیشده نیستند
۲راه برای جذب نیرو در آموزشوپرورش تعریف شده است. علیرضا عابدین این دو راه را شرح میدهد: «راه اول جذب از طریق دانشگاه فرهنگیان است و راه دوم به ماده ۲۸معروف است. فرایند جذب نیرو از طریق ماده ۲۸، با آزمون استخدامی سراسری آغاز میشود. افرادی که در این آزمون پذیرفته میشوند یک دوره آموزشی یکساله در دانشگاه فرهنگیان را پشت سر میگذارند و بعد به مدارس فرستاده میشوند. متأسفانه عموم افرادی که از طریق ماده ۲۸به آموزشوپرورش راه پیدا میکنند، کیفیت کاری بالایی ندارند؛ چرا که رتبههای برتر آزمونهای استخدامی سراغ مشاغلی میروند که حقوق و مزایای بهتری از معلمی دارد و این حقیقتی است که به ما میگوید نهتنها در تعداد معلمها کمبود داریم بلکه نیروهای جذب شده هم به لحاظ کیفی از استانداردهای بالایی برخوردار نیستند.»
او ادامه میدهد: «پرداخت حقوق نیروهای حقالتدریس بسیار ضعیف است و این خود مزید بر علتهای قبلی میشود تا کیفیت کار معلمهای ما پایین بیاید. آدمی که پرداخت حقالزحمهاش گاهی با ۶ماه تأخیر مواجه میشود، چطور دل بهکار میدهد؟ با چه کیفیتی کار میکند؟ متأسفانه یک دید آماری در آموزشوپرورش وجود دارد که فقط دنبال این است کلاس را به هر قیمتی با هر معلمی پر کند».
- معلمی شغل آسانی نیست
تعطیلی تابستان مدارس، شغل معلمی را در چشم خیلیها آسان کرده است. بعضی بر این باورند که معلمهای ما به نسبت کارکرد روزانهشان، درآمدهای کمی ندارند. عابدین در اینباره میگوید: «معلمی شغل آسانی نیست. عموما وقتی کارمند جایی هستید، هنگامی که به خانه میرسید، وقت استراحت شما آغاز میشود اما شما هیچ معلمی را پیدا نمیکنید که کار مدرسهاش را به منزل نیاورده باشد. از طرف دیگر، شما ممکن است روزانه صدها سؤال از افرادی که موظف به پاسخگویی در پستهای مختلف هستند، بپرسید و آنها شما را بیجواب بگذارند اما معلم هرگز نمیتواند چیزی را نداند یا سؤال دانشآموزش را بیجواب بگذارد».
این عضو شورایعالی آموزشوپرورش توضیح میدهد: «معلم در روزهای بهاصطلاح تعطیلش در حال تدوین طرح درس، طرح سؤال برای امتحانها، تصحیح برگههای امتحانی و هزار و یک کار دیدهنشده دیگر است». او ادامه میدهد: «معلم باید صبور و کاربلد باشد؛ چرا که موظف است ساعتهای زیادی در هفته با ۴۰الی۵۰ دانشآموز سر و کله بزند، برای یادگیری آنها تلاش و به اخلاقشان نظارت و برای تعلیم و تربیت آنها دلسوزی کند. سؤال من این است که آیا این نقدهایی که مدام به جامعه معلمین کشور وارد میشود، به جامعه دانشگاهیان کشور وارد نیست؟ آیا معلمی با مدرک دکتری در آموزشوپرورش جایگاه برابری با یک استاد دانشگاه با همین تحصیلات دارد؟».
به گفته این کارشناس حوزه تعلیموتربیت، معلم همواره نیاز به بازآموزی و یادگیری و بهروزرسانی خود دارد. هر بار که کتابهای درسی عوض میشوند معلمهای ما موظف میشوند نسبت به تسلط روی مفاهیم جدید اقدام کنند.
- عدالت به دستمزدها برمیگردد
اگر طرح رتبهبندی آنطور که در سالجاری ارائه شده است، بالاخره بعد از ۴سال، اجرایی شود، حقوق و دستمزد براساس شایستهسالاری انجام میشود. این موضوع دیگری است که عابدینی به آن اشاره کرده و میگوید: «با تصویب این طرح، دیگر اینگونه نخواهد بود که اگر ۲نفر با ۱۵سال سابقه لیسانس داشته باشند، حتما ۳میلیون تومان دریافت کنند بلکه شاخصهایی که کیفیت کار آنها را نشان میدهد در میزان دریافتی آنها تأثیرگذار خواهد بود. شاخصهایی که هم به توسعه عدالت کمک میکند، هم تشویقی برای معلمها برای بهبود روشهای تدریس آنها به شمار میرود».