برجام با این نگاه به بارنشست و اکنون بهنظر میرسد ابعاد این نظام بیش از گذشته در حال شکلگیری است. هرچند نظام سیاسی پنهان در پشت مواضع ترامپ مایل است با موازنهسازی منفی به نفع ناسیونالیسم نوین آمریکایی، این وضعیت را با تحقق یکجانبهگرایی، با اتکای به رشد افراطیگری در اروپا به نفع خود مصادره کند، ولی بهنظر میرسد در چند حوزه استراتژیک، اجماع جهانی در اینباره وجود دارد:
۱- ابتدا اتحادیه اروپا با توجه به سابقه فرهنگی و سیاسی خود، نظام تکقطبی را برنمیتابد و امکان تحقق آن را نه ممکن و نه مطلوب میدانند.
۲- چین و روسیه هر یک براساس وزن خود در حوزههای سیاسی و اقتصادی، نظم یکقطبی و یکجانبه را تهدید میکنند.
۳- شورای امنیت سازمان ملل متحد، خود محل تمرکز ۵کشور اتمی شامل چین، روسیه، فرانسه، انگلیس و آمریکاست. چنین ترکیبی نمیتواند مقوم جهان تکقطبی باشد. اتحادیه اروپا، چین و روسیه، بر سر شکلگیری نظم نوین جهانی، روی یک موضوع اشتراک نظر دارند؛ همه موافقند که تکثر قدرت حرف نخست را در جهان پساصنعتی و پسادوقطبی بزند. چنین جهانی حاکمیت سیاسی جهانی سازمان ملل را برای حل منازعه و فیصلهبخشیدن به آنها میپذیرد.
اگر غرب و بهویژه اتحادیه اروپا، چین و روسیه، بر حفظ برجام تأکید میکنند، نه بهدلیل منافع ایران، بلکه حفظ نظم متکثر در جهان است که با خروج آمریکا از برجام که توافقی مبتنی بر قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد بوده، مورد تهدید جدی واقع شده است.
نظم در حال شکلگیری، افق بسیار مثبتی را پیش روی ایران در مقابله با تهدیدات محیط بینالملل بهویژه تحریمهای همهجانبه آمریکا قرار میدهد. واکنشهای هوشمندانه ایران در برابر نقض برجام از سوی آمریکا و تحرکات بیسابقه این کشور برای عصبانیساختن ایران، ریشه در نگاه راهبردی ایران به چشمانداز نظم نوین جهانی دارد. در غیبت چشمانداز مذکور، به ستوه آوردن ایران (استراتژیای که از سوی جورج کنان برای فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تدوین شد) میتواند با عکسالعملهای غیرواقعگرایانه و هزینههای جبرانناپذیر همراه باشد. چشمانداز نظم نوین باعث شده تا روسیه در برابر تحرکات آمریکا در ونزوئلا، به ابزار نوینی متوسل شود.
لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه اعلام کرده مسکو «برای مقابله با مداخله نظامی آمریکا ائتلافی جهانی را تشکیل دهد و چنین گروهی در سازمان ملل شکل خواهد گرفت و امید آنکه این طرح از حمایت جدی در این سازمان برخوردار شود چراکه عملا اقدام بسیار ساده است و سخت است که این موضوع را نادیده گرفت؛ چراکه بحث حفاظت از هنجارها و اصول اساسی قانون بینالمللی آنچنان که در منشور سازمان ملل آمده، مطرح است.»
استراتژی آمریکا آن بود که با دورزدن قوانین بینالمللی و سازمان ملل متحد، در نزدیکی با اروپا، بهعنوان شریکی استراتژیک در ناتو، اقدام به نظم و نسقدادن به جهان پرتلاطم کنونی کند. حداقل در حوزه سیاسی، واشنگتن قادر نبوده اتحادیه اروپا را بهدلیل نقض قوانین بینالمللی در کنار خود قرار دهد. این موضوعی است که جک استراو، وزیرخارجه سابق انگلیس به آن اشاره کرده است. حالا دخالت آمریکا در ونزوئلا نیز باعث شده تا روسیه به استراتژی حفظ تکثر قدرت در نظام جهانی با توسل به حفظ قانون توسط نهاد بینالمللی بهنام سازمان ملل متحد روی آورده است.
مشی اروپا و روسیه دارای ریشههای محکمی است؛ همان چیزی که باعث شده پروفسور محسن مسرت، استاد اقتصاد دانشگاه اوزنابروک آلمان در گفتوگو با ایلنا بر آن تأکید کند. برای برونرفت از وضعیت جاری مسرت تأکید میکند که «راهکارهای استراتژیک ایران باید در بستر یک اجماع جهانی علیه سلطهگری و با هدف تجدید حیات قانون بینالملل قرار داده شود. ایران باید داوطلبانه در این زمینه چه در بستر کشورهای معاهده شانگهای و چه خارج از آن فرهنگسازی کند. دوم اینکه از هرگونه اقدامی که آب به آسیاب تبلیغات آمریکا علیه ایران بریزد، جدا پرهیز کند.»
نکته حیاتی آن است که همگرایی افقهای معنایی در ارتباط با استراتژی برخورد با تهدیدهای محیط بینالملل موضوعی است که در ایران در میان همه جناحها مخاطب پیدا کرده و آنان را در اینباره به کنشگری فعال تبدیل کرده است.
هرچند موضوع حفظ نظام، در اینباره تئوری مسلط برای تبیین واکنشهای جناحهای مختلف بهویژه اصولگرایان میانهرو و تندروست، با این همه باید گفت برای نخستینبار همه جناحها در یک وحدت نانوشته، پروژه جدیدی را برای حفظ ایران رقم زدهاند. پروژه جدید جناحها، موافقان و مخالفان برجام را در کنار هم قرار داده بهنحوی که یکی در وجه اثباتی و دیگری در وجه سلبی، از تمام ابزارها برای تأیید مدعیات خود در برابر تحریمهای همهجانبه آمریکا دفاع میکند.