وقتی او در انتخابات پیروز و وارد کاخ سفید شد، باز هم کسی باور نمیکرد. هر روز که از ریاستجمهوری او میگذشت، رفتارها و گفتارها و اقداماتش بیشتر جهان را در بهت و حیرت فرومیبرد. اکنون با گذشت ۲سال از ریاستجمهوری او، دیگر این گفتارها و رفتارها کمکم در حال عادیشدن است. حالا به جای ابراز تعجب، در داخل و خارج آمریکا همه بهدنبال یافتن راه کمهزینه در مقابل این رئیسجمهور خسارتزا و غیرمتعارف هستند.
باوجود اینکه ترامپ هر بار با توییتها و سخنرانیهایش غافلگیری تازهای درست میکند، اما شیوه کارش تقریبا دستکم تا الان معلوم شده. بررسی ۳نمونه از جنجالهای ۲سال گذشته یکی در داخل آمریکا (اختلاف با دمکراتهای کنگره بر سر بودجه و مقابله با مهاجران) و ۲مورد در سیاست خارجی (کرهشمالی و جنگ تجاری با چین)، الگوی رفتاری او را اینگونه مشخص کرده: تنش را تا حدی بالا میبرد که همه فکر میکنند پایان دنیا رسیده و این ترامپ است که با قدرت اقتصادی،
سیاسی و نظامی خود قرار است حرف آخر را بزند. اما به فاصله کوتاهی بعد از تهدید نهایی، با یک توییت یا در یک سخنرانی، پیام آشتی میدهد. اگر طرف مقابل به این پیام آشتی بعد از شیپور جنگ پاسخ مثبت بدهد، روند مصالحه آغاز میشود. اما تاکنون در هیچکدام از این نمونههای ذکرشده، روند مصالحه از کلیات نمایشی فراتر نرفتهاست.
روند تقابلی که دولت ترامپ علیه ایران در پیش گرفته، موارد روشن و مسائل مبهمی دارد. اینکه دولت ترامپ در به نتیجهرساندن سیاستش در مقابل ایران عجله دارد چون میخواهد از این کارت در انتخابات ۲۰۲۰ و درگیریهای داخلی با مخالفانش استفاده کند، ازجمله موارد روشن این روند است. اما اینکه دقیقا دولت ترامپ بهدنبال چه نتیجهای است، روشن نیست. خود او همین ۲روز پیش گفت که تنها موضوع هستهای در میان است. وزیرخارجهاش اما فهرستی ۱۲بندی را بهعنوان شروط مذاکره ارائه کردهاست.
جان بولتون، مشاور امنیت ملیاش تلویحا بهدنبال تغییر رژیم است. آنچه بهعنوان تیم ترامپ نام برده میشود، درواقع «تیم کنونی» اوست، چراکه تا به حال و در این ۲سال دهها نفر در دولت او و کاخ سفید آمدهاند و رفتهاند. بنابراین روشن نیست خود او چه میخواهد؟ خواسته او با خواسته تیمش چقدر همراستاست؟ آنچه تیم کنونی بهعنوان شرایط و موضوع مذاکره تعیین کردهاند، با تغییر احتمالی چهرهها، ثابت میماند یا تغییر میکند؟
همه اینها نشان میدهد، قبول پیشنهاد مذاکره و حتی نشستن پشت میز با دولت کنونی آمریکا، آغاز روندی پرابهام است که معلوم نیست اساسا نتیجه آن چه خواهد شد. به همه اینها باید این نکته را هم اضافه کنیم که ترامپ یک رئیسجمهور ضدسیستم است.
سـاختـار سیـاسی امنیتی آمریکا به این رئیسجمهور بیاعتماد و بدگمان است. در چنین شرایطی معلوم نیست نتیجه مذاکره یا قولوقرار احتمالی با چنین دولت و رئیسجمهوری چقدر عملیاتی شود.
تحلیلگران و کارشناسان اقتصادی میگویند شرایط سیاست خارجی ایران در تنشهای یک سال گذشته بازار کشورمان تأثیرگذار بودهاست. از سوی دیگر، چهره ایران در عرصه بینالمللی دستکم در سالهای اخیر و بعد از برجام، به کلی تغییر کرده و بازنمایی این چهره اکنون یک بازیگر معقول و منطقی، پایبند به توافق، محاسبهگر در بازی سود و زیان و پرهیزگر از جنگ و تنش منطقهای است. در چنین شرایطی اگرچه مذاکره با دولت ترامپ بهدلیل آنچه گفتهشد، مؤثر نخواهد بود، اما ادامه رفتار و سیاست منطقی سالهای اخیر در سیاست خارجی، مفید و مؤثر است.
در چنین شرایطی اگرچه مذاکره با دولت ترامپ به دلیل آنچه گفتهشد، موثر نخواهد بود اما حمایت از تنش جنگی به عنوان جایگزین مذاکره هم معقول و مقبول نیست. ناظران منصف و آنها که به دور از بندبازی سیاسی و جناحی تحلیل و قضاوت میکنند، تردیدی ندارند که برجام برای ایران یک دستاورد بود. تصمیمگیرندگان، مذاکرهکنندگان و اجراکنندگان برجام در تاریخ ماندگار میشوند. مردم ایران مانند دیگر ملتهای جهان، به دنبال جنگ و تنش مدام نیست. این نظری است که در انتخاباتهای اخیر هم از صندوق رأی بیرون آمدهاست. تشویق به تنش و تعجیل به جنگ، خریداری ندارد.