در این میان عاشقان موسیقی هم با دنبال کردن تیتراژ این سریالها، از شنیدن تازهترین آثار دنیای موسیقی لذت برده و در جریان جدیدترین کار خوانندههای مطرح کشور قرار میگیرند. یکی از این خوانندهها که ماه رمضان امسال با تیتراژ سریال «از یادها رفته» بر سر زبانها افتاده، حجت اشرفزاده است؛ خواننده خوشصدایی که کار موسیقی را از نوجوانی آغاز کرده، در محضر اساتید بزرگی چون محمدرضا شجریان، محمدرضا لطفی، محسن نفر، پرویز مشکاتیان و...
مشق موسیقی کرده و در ادامه کارش با انتخاب سبک تلفیقی سنتی- پاپ سعی کرده عموم مردم بهویژه جوانترها را پای مکتب موسیقی اصیل ایرانی بنشاند. اگر با وجود همه این تعریفها هنوز در جستوجوی ردی از این خواننده نامآشنا در ذهنتان میگردید، بهتر است بدانید حجت اشرفزاده خواننده قطعه «ماه و ماهی» است؛ قطعهای که بیشتر ما آن را با این بیتش به یاد میآوریم: «تو ماهی و من ماهی این برکه کاشی / اندوه بزرگی است زمانی که نباشی». به بهانه تیتراژ سریال از یادها رفته که این شبها از شبکه یک سیما پخش میشود، با حجت اشرفزاده خالق آلبومهای «شرح پریشانی»، «خاتون» و ماه و ماهی به گفتوگو نشستهایم که حاصل آن را در ادامه میخوانید.
- بعضی از خوانندههای معروف ما با تیتراژخوانی به شهرت رسیدهاند. اما شما اول خودتان را بهعنوان یک خواننده مطرح کردید، بعد تیتراژ خواندید. این روند را انتخاب کردید یا براساس اتفاق بود؟
من کار موسیقی را از نوجوانی آغاز کردم و تحت آموزش اساتید موسیقی اصیل ایرانی ازجمله استاد محمدرضا شجریان، سالها در این فضا کار کردم. حتی نخستین آلبومم که سال۱۳۸۹ با نام شرح پریشانی منتشر شد، فضایی کاملا سنتی و اصیل داشت. اما بعد وارد یک فضای مدرنتر شدم و ترجیح دادم فضای تلفیقی موسیقی الکترونیک با غزل را تجربه کنم. آلبوم بعدیام ماه و ماهی بود که کاملا فضای متفاوتی داشت و شکر خدا مردم هم از آن خیلی استقبال کردند.
بعد از اینها بود که تیتراژخوانی به من پیشنهاد شد. من اولویتم در کار، همیشه ارائه کار خوب بوده؛ حالا این کار خوب میتواند یک تکآهنگ، یک آلبوم یا حتی یک تیتراژ باشد. برای همین هر جایی که احساس کنم مجال ارائه این کار خوب وجود دارد، حتما آن را تجربه میکنم. تیتراژخوانی برای من دقیقا همینطور بود. احساس کردم فضایی در اختیارم قرار دارد که از طریق آن میتوانم این نوع موسیقی تلفیقی را بهصورت ملموستری به مردم بهویژه جوانترها ارائه دهم.
- با چه شاخصها و معیارهایی تیتراژ یک سریال یا یک فیلم را انتخاب میکنید؟
من تیتراژخوانی را با برنامههای علی ضیاء و رضا رشیدپور شروع کردم؛ کسانی که دوستم بودند، از من و کارم شناخت کافی داشتند و بالطبع اثری میخواستند که با سبک کاریام مطابقت داشت. درواقع اصلیترین معیارم برای انتخاب تیتراژها، کارهایی است که هماهنگ با سبک کاریام باشد.
- جدیدترین کارتان تیتراژ سریال مناسبتی از یادها رفته است. کمی برایمان درباره جزئیات این اثر جدید میگویید؟ و اینکه چه شد این کار را قبول کردید؟
شعر تیتراژ پایانی سریال از یادها رفته، اثر استاد شفیعی کدکنی است و امیر توسلی آهنگسازی این کار را انجام داده است. بدون شک حضور این شاعر و آهنگساز توانا در این اثر باعث شد تا خواندن این تیتراژ را بپذیرم. البته کلیات تیتراژ خیلی مورد علاقهام نبود. اما به هر حال تیتراژخوانی یک کار کاملا گروهی است و با آهنگهای دیگری که تولید میکنیم تفاوت دارد.
در تیتراژ شعر و موسیقی باید همراستا با داستان فیلم یا سریال باشد و آهنگساز، خواننده، کارگردان و تهیهکننده همه در آن دارای رأی و نظر هستند. به همین دلیل با اینکه موسیقی آن کاملا مطابق با سلیقهام نبود، اما آن را پذیرفتم. در ادامه هم دوستان تهیهکننده به من اعتماد کردند و آهنگهای میانی که در قسمتهای مختلف سریال گنجانده شده، براساس فرمت و سبک کاری من ساخته شد.
- چند آهنگ میانی برای این سریال کار کردهاید؟
کلیت کار قطعههای سریال از یادها رفته به این صورت است که رضا یزدانی که خودش در این سریال بازی کرده، در سکانسهایی از کار برای نقش خودش میخواند، من هم با
۵-۴ اثر در سکانسهای عاشقانه سریال از زبان شخصیت حسین یاری میخوانم.
- تاکنون تجربه خواندن تیتراژ برنامههای «شبی با عبدی»، «حالا خورشید»، «فرمول یک» و از یادها رفته را داشتهاید. از تیتراژهایی که خواندهاید رضایت دارید یا اگر به گذشته برگردید دیگر آنها را نمیخوانید؟
همانطور که پیش از این هم گفتم اولویت من کار خوب است. برای همین همیشه سعی کردهام بهترینها را انتخاب کنم. شکر خدا نظر مردم هم به این کارها مثبت بود. اثر «بیخبر از تو» که تیتراژ برنامه شبی با عبدی بود، نامزد دریافت جایزه جام جم شد و به اندازه تیتراژ کار آقای مهران مدیری از مردم رأی گرفت. اثر بعدیام «رفیق» هم که تیتراژ برنامه حالا خورشید بود، در نظرسنجی این برنامه بهعنوان قطعه برتر انتخاب شد که همه اینها نشان میدهد در انتخاب این آثار اشتباه نکردهام.
- قبول دارید که تیتراژ بودن این قطعهها در بیشتر شنیده شدنشان مؤثر بوده؟
البته که تیتراژ به بیشتر شنیده شدن اثر کمک میکند اما بهشخصه معتقدم فضای کار تیتراژ به نسبت گذشته خیلی تغییر کرده و اینطور نیست که هرکس هر تیتراژی بخواند، مورد اقبال مردم قرار بگیرد. امروز اگر خود اثر موسیقی حرفی برای گفتن نداشته باشد، حتی اگر تیتراژ بهترین فیلم یا سریال هم باشد، باز شنیده نخواهد شد.
- از نقش تیتراژ در بیشتر شنیده شدن آثار موسیقی گفتید. بهنظرتان تلفیق موسیقی و سینما چقدر میتواند باعث شکوفایی هر دو هنر شود؟
قطعا این دو نقش مهمی در شکوفایی یکدیگر دارند که اگر غیراز این بود هیچ تهیهکنندهای برای اثرش سراغ موسیقی نمیرفت و هیچ خوانندهای هم تیتراژ نمیخواند. اگر چه یک اثر خوب سینمایی استقلال خودش را دارد و یک موسیقی خوب هم برای شنیده شدن نیازی به تلفیقش با نمایش ندارد، اما بدون شک تلفیق درست تصویر و صدا میتواند یک اثر ماندگار خلق کند. چه بسیار سکانسهای فراقی یا وصالی در فیلمها داریم که به واسطه آهنگهای میانی فیلم در ذهنهایمان حک شدهاند و چه بسیار ترانههایی که وقتی میشنویم بیاختیار یاد سکانسهای فیلمی میافتیم که نخستین بار این ترانه را با آن سکانسها شنیدهایم.
- کمی از تیتراژ فاصله بگیریم و به این نکته برسیم که بسیاری از خوانندگان معروف ما مثل خود شما با تحصیلات مهندسی وارد دنیای موسیقی شدهاند! چرا واقعا!؟
در نسل ما بزرگترهایمان اعتمادی به درآمدزایی در عالم هنر نداشتند و سعی میکردند با هدایت فرزندانشان به سمت رشتههای فنی و مهندسی، آینده بهتری برایشان رقم بزنند. این اتفاقی است که برای من و خیلی دیگر از خوانندههای همنسلم افتاده است. خود من وقتی قصد داشتم برای تحصیل رشته هنر را انتخاب کنم، پدرم مخالفت کرد و گفت در هر کلاس هنری که بخواهی ثبتنامت میکنم، اما در دانشگاه یک رشته فنی، مهندسی انتخاب کن که بتوانی با آن زندگیات را بچرخانی.
البته که من حق را به آنها میدهم؛ چون در زمان ما عالم هنر بهواقع جای درآمدزایی و ارتزاق نبود. همین حالا هم فعالیتهای هنری با ریسک بالایی همراه است. بیشتر جوانهای امروزی که در شاخههای مختلف هنر ازجمله طراحی، گرافیک، تئاتر، موسیقی، کارگردانی و... تحصیل کردهاند یا کار مناسبی ندارند یا اگر سرگرم کار هستند، امنیت شغلیشان خیلی پایین است. به هر حال زمانی که مشکل اقتصادی وارد یک جامعه میشود، به هنر و فرهنگ آن جامعه بیشترین آسیب را وارد میکند. چون در چنین جامعهای دیگر اولویت مردم رفتن به کنسرت، دیدن تئاتر و حتی تماشای یک فیلم سینمایی نیست.
- شما جزو معدود خوانندگانی هستید که نزد بزرگان موسیقی ما ازجمله استاد محمدرضا شجریان، محمدرضا لطفی، محسن نفر و پرویز مشکاتیان شاگردی کردهاید. چه شد که برای فعالیت هنری به سبک تلفیقی سنتی و پاپ رسیدید؟
بله، من افتخار شاگردی این اساتید را داشتم. خیلی هم سخت آموزش دیدم. دقیق خاطرم هست که آخر هفتهها سوار قطار میشدم و از نیشابور به تهران میآمدم تا نزد این اساتید تعلیم ببینم. درست مثل یک شاگرد دانشگاهی در همه دورههای آوازی و سازی شرکت کردم. تحتتأثیر آموزش این اساتید بود که مدتها در حوزه موسیقی اصیل ایرانی کار کردم. حتی تا قبل از ارائه آلبوم شرح پریشانی که فضایی کاملا سنتی دارد، چندین اثر ارکسترال محلی هم تولید کرده بودم.
اما از یک جایی به بعد تصمیم گرفتم کمی فضای کاریام را تغییر بدهم که البته با مخالفت برخی از دوستانم مواجه شد. بسیاری معتقد بودند ریسک این کار خیلی بالاست و شاید بهتر باشد همین سبک اساتیدم را دنبال کنم. اما من به راهی که انتخاب کرده بودم، ایمان داشتم. تقریبا جزو نخستین نفراتی بودم که تلفیق فضای موسیقی الکترونیک با غزل را تجربه کردم و اتفاقا تجربه موفقیتآمیزی هم بود. آلبوم ماه و ماهی حاصل این تغییر سبک بود که شکر خدا خیلی مورد استقبال مردم قرار گرفت.
- کارهای اینچنینی که با پایه موسیقی اصیل ایرانی اما با شکلی نو و جوانپسند ارائه میشوند، چقدر در جذب جوانها به شنیدن موسیقی فاخر مؤثرند؟
خب از ابتدا هدف من و دیگر دوستانم که این سبک موسیقی را دنبال میکنیم، دقیقا همین بوده. کما اینکه پیش از ما هم اساتیدی همچون ایرج خواجهامیری، اکبر گلپایگانی و... نیز مسیر جوانپسند کردن موسیقی اصیل ایرانی را طی کردهاند. هدف همه ما این است که با این کار تلفیقی بتوانیم پلی بین علاقهمندان امروز موسیقی با آوازهای سنتی و اصیل ایرانی برقرار کنیم تا نسل جوان هم بتواند با موسیقی فاخر ارتباط برقرار کرده و از ردیفهای آوازی ایرانی لذت ببرد. اما اینکه درنهایت چقدر در این راه موفق بودهایم و تا چه اندازه هدفمان محقق شده، سؤالی است که باید منتقدین موسیقی به آن پاسخ بدهند.
- پاسخ منتقدان که جای خود، اما شما بهعنوان خواننده این سبک هم متوجه میزان اثرگذاری تلفیق موسیقی سنتی و پاپ در بین جوانترها میشوید. درست است؟
بله خب. همین حالا در کنسرتهایی که برگزار میکنم بچههای ۷، ۸ ساله هم غزلهای سخت شعرها را از حفظند و پا به پای من در سالن میخوانند. این موضوع نشان از تأثیر این نوع موسیقی روی نوجوانان و جوانان دارد و حتما باعث خوشحالی است. به شخصه معتقدم اگر ما موسیقی فاخر و ارزشمند در اختیار مردم قرار دهیم و آنها را تشویق به شنیدن کار خوب کنیم، بدون شک گوش افراد بهویژه جوانترها با کارهای شنیداری سخیف پر نمیشود.
اگر امروز شاهد این موضوع هستیم که بچههایمان شعرهای سخیف و بیمحتوا را زمزمه میکنند، فقط و فقط بهخاطر این است که کار خوب متناسب با سلایق آنها را در اختیارشان قرار ندادهایم. وگرنه اگر گزینه دیگری برای شنیدن در اختیار داشته باشند، به سمت کارهای بیمحتوا نخواهند رفت.
- معروفترین و ماندگارترین اثر شما، قطعه ماه و ماهی است. بهنظرتان چرا این اثر اینقدر محبوب شد؟
برای ماندگاری یک اثر مجموعهای از اتفاقات باید در کنار هم قرار بگیرد. گاهی یک اثر در یک دوره زمانی خاص با حال مردم گره میخورد و شعر و احساس خواننده باعث میشود مخاطب با آن اثر خاطره بسازد. بهنظر من برای ماه و ماهی هم همین اتفاق افتاد. البته که هماکنون قطعههای بیخبر از تو و رفیق هم به لحاظ میزان دانلود و شنیده شدن، در حال نزدیک شدن به ماه و ماهی هستند.
- طرفدارهایتان چه زمانی منتظر انتشار آلبوم وقت عاشقی باشند؟
انشاءالله تا یکی۲ماه آینده این آلبوم که راوی یک داستان عاشقانه است، منتشر خواهد شد.
- بهعنوان آخرین سؤال هماکنون بزرگترین مشکل امروز موسیقی کشورمان را چه میدانید؟
بهنظر من بزرگترین مشکل امروز ما کنار کشیدن خودخواسته اساتید موسیقی یا بهعبارت دیگر قهر بزرگترهای این هنر درنتیجه بیتوجهیهاست که باعث شده جوانهای امروز کسی را نداشته باشند که دستشان را گرفته و با آموزش دانش و فن موسیقی، بلندشان کند. متأسفم که بگویم این روزها موسیقی ما شبیه قبیلهای شده که بدون راهبر رها شده است؛ قبیلهای که شعر و موسیقی تولید میکند، اما به جای اینکه این تولیدات بر پایه ادبیات غنی ایرانی و سبک موسیقی فاخرمان باشد،
بیشتر شبیه یک غذای فستفودی است که هدفش فقط تغذیه روح موسیقیایی مردم در کوتاهمدت است. به همین دلیل است که در این سالها کمتر شاهد شکلگیری یک اثر ماندگار هستیم و آثار شنیداریمان به سمت و سوی درستی پیش نمیروند. بهنظر میرسد اگر قصد گذر از این دوره را داریم و میخواهیم شاهد شکلگیری آثار ماندگار در این حوزه باشیم، باید هر چه سریعتر با از بین بردن موانع حضور اساتید موسیقی در این حوزه، آنها را به بالای سر موسیقیمان برگردانیم.
شعر تیتراژ پایانی سریال از یادها رفته، اثر استاد شفیعی کدکنی است و امیر توسلی آهنگسازی این کار را انجام داده است. بدون شک حضور این شاعر و آهنگساز توانا در این اثر باعث شد تا خواندن این تیتراژ را بپذیرم
- به طبیعت پناه میبرم
از آنجا که شعار روز هفتم، «حال خوش آخر هفتهها» ست، در حاشیه گفتوگو با حجت اشرفزاده، از این خواننده جوان چند سؤال هم درباره برنامه روزهای تعطیلش پرسیدیم. ازجمله اینکه معمولا برای تعطیلات آخر هفته کجا میرود و برای اینکه حالش خوب شود چه کارهایی انجام میدهد. اشرفزاده عاشق گشت وگذار در طبیعت است و از هر فرصتی برای پناه بردن به طبیعت استفاده میکند. خودش در اینباره میگوید: «بهنظر من طبیعت بهترین رفیق آدم است که گاهی با نسیمی که در میان برگ درختان میپیچد، گاهی با آرامش کویر، گاهی با نمنم باران و گاهی با صدای پرندهها حالمان را خوب میکند. من هر زمان بخواهم آرامش را تجربه کنم، حتما به طبیعت پناه میبرم».
از اشرفزاده میپرسیم آخرین بار کی و برای چه فیلمی به سینما رفته که پاسخ میدهد: «آخرین بار برای رونمایی از فیلم «قرارمون پارک شهر» به سینما رفتم. فیلمی که تیتراژش را خودم خواندهام». سؤال بعدیمان از خالق قطعه ماه و ماهی هم این است که در ماشین معمولا آهنگهای خودش را گوش میدهد یا انتخاب دیگری دارد؟ که اشرفزاده میگوید: «معمولا تکنوازی سازهای ایرانی را گوش میکنم. ضمن اینکه علاقه زیادی هم به موسیقیهای ملل مختلف دارم. هر زمان که بخواهم آهنگی گوش بدهم از شنیدن موسیقیهای مربوط به آفریقا، آمریکای جنوبی، ترکیه و... غافل نمیشوم».
از اشرفزاده یک سؤال دیگر هم میپرسیم؛ اینکه حالش چه شکلی و با چه کاری خوب میشود؟ میگوید بسته به اینکه چرا حالش خوب نیست، درمانهای مختلفی دارد! مثلا یک وقتی کتاب میخواند، گاهی موسیقی گوش میکند، ممکن است به دیدن یک تئاتر برود و حتی شاید کولهبارش را ببندد و به طبیعت پناه ببرد. اما این روزها غمی روی دلش سنگینی میکند که با این کارها حالش خوب نمیشود. میگوید: «وقتی اوضاع بد اقتصادی را میبینم که باعث شده تفریحات مردم به حداقل برسد و دیگر کمتر کسی راه سالن تئاتر، سینما یا کنسرت را در پیش میگیرد، حالم با هیچچیزی خوب نمیشود. امیدوارم خیلی زود همه با هم از این روزها عبور کنیم و حال همهمان خوب شود».
- خوانندههای پرکار تیتراژ چه کسانی هستند؟
- آواز در قاب جادویی
تیتراژخوانی در چند سال اخیر به یک سنت برای سریالهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی تبدیل شده است؛ سنتی که هم باعث میشود اثر خواننده بیشتر شنیده شود و هم زمینهای را فراهم میکند تا خوانندههای شناختهشده در دنیای موسیقی بتوانند به اطلاعرسانی بهتر فیلم یا سریال کمک کنند. در این سالها بسیاری از خوانندهها تیتراژخوانی را تجربه کردهاند اما برخی از آنها بیشتر در این زمینه فعالیت داشتهاند و بهنوعی به یک برند در تیتراژخوانی تبدیل شدهاند. در ادامه با خوانندههای پرکار در حوزه تیتراژخوانی بیشتر آشنا میشویم.
- محمد اصفهانی
بیشک یکی از قدیمیترین و پرکارترین خوانندههای تیتراژخوان موسیقی ما، محمد اصفهانی است. کسی که تاکنون تیتراژ بیش از ۲۰فیلم و سریال را خوانده است. قدیمیترین کار اصفهانی در دنیای نمایش، تیتراژ سریال «آوای فاخته» بود. بعد از آن این خواننده پاپ و سنتی، تیتراژ سریالهای «تنهاترین سردار»، «پهلوانان نمیمیرند»، «ولایت عشق»، «آتش و شبنم»، «معصومیت از دست رفته»، «وفا»، «ستاره سهیل»، «شکرانه»، «آخرین دعوت»، «رستگاران»، «زیر هشت»، «ارمغان تاریکی»، «تا ثریا»، «تکیه بر باد»، «یه تیکه زمین»، «بابالمراد»، «نفس»، «رهایم نکن» و «دلدادگان» را خواند و اجرای اثر در فیلم سینمایی «اخراجیها» و ویژهبرنامه تحویل سال شبکه۳ در سال۹۴ را هم به کارنامه هنریاش اضافه کرد.
- احسان خواجهامیری
احتمالا بعد از محمد اصفهانی، لقب پرکارترین خواننده تیتراژخوان به احسان خواجهامیری میرسد؛ کسی که تیتراژخوانی را از سال۱۳۸۳ و با خواندن موسیقی سریال «غریبانه» (هرچی آرزوی خوبه مال تو) آغاز کرد و تاکنون خواننده تیتراژ بسیاری از مجموعههای تلویزیونی بوده است. «برای آخرین بار»، «لبه تاریکی»، «از نفس افتاده»، «زیرزمین»، «پول کثیف»، «میوه ممنوعه»، «مثل هیچکس»، «در مسیر زایندهرود»، «نابرده رنج»، «مادرانه»، «ماتادور»، «آوای باران»، «پریا»، «۸.۵دقیقه» و «آنام»، سریالهایی هستند که تیتراژهایشان را خواجهامیری خوانده، ضمن اینکه این خواننده پرکار برای فیلم سینمایی «امشب شب مهتابه» و برنامه «ماه عسل» سال۱۳۹۴ هم کار تیتراژ کرده است.
- علیرضا قربانی
اهالی مجموعههای تلویزیونی علیرضا قربانی را بیش از آثار مختلفش در دنیای موسیقی، با مجموعه تلویزیونی «شب دهم» میشناسند. این خواننده سبک موسیقی سنتی کشورمان تاکنون در مجموعههای تلویزیونی «پردهنشین»، «کیف انگلیسی»، «شب دهم»، «سایه آفتاب»، «روشنتر از خاموشی»، «مدار صفر درجه»، «وضعیت سفید»، «راستش را بگو»، «تنهایی لیلا»، «کیمیا» و «پدر» و همچنین در فیلمهای سینمایی «ساکن طبقه وسط» و «چهارراه استانبول» تیتراژخوانی کرده است. مجموعه مستند «آخرین روزهای زمستان» و «ایران» هم از دیگر کارهایی است که قربانی روی آنها خوانده است.
- سالار عقیلی
یکی دیگر از خوانندههای پرکار تیتراژ، سالار عقیلی است؛ خوانندهای با سبک موسیقی سنتی ایرانی که سال۱۳۸۴ با ارائه اثر در سریال «شهریار»، نخستین تیتراژش را خواند و پس از آن تیتراژخوانی مجموعه تلویزیونی «تبریز در مه»، «دا»، «حانیه»، «معمای شاه»، «چرخ و فلک» و «سرو زیر آب» را تجربه کرد. این شبها در ماه مبارک رمضان هم سالار عقیلی تیتراژ ۲برنامه تلویزیونی را خوانده؛ یکی «اختیاریه» ویژهبرنامه پیش از افطار شبکه ۵ سیماست و دیگری سریال «برادر جان» است که از شبکه ۳سیما روی آنتن میرود.
- محسن چاووشی
صدای محسن چاووشی را این شبها در تیتراژ سریال «دلدار» میشنویم؛ سریال مناسبتیماه مبارک رمضان که هر شب از شبکه۲ سیما پخش میشود. اما این خواننده محبوب که با موسیقی فیلم سینمایی «سنتوری» قدم به دنیای تیتراژخوانی گذاشت، تاکنون چندین تیتراژ خوانده که از مهمترین آنها میتوان به سریالهای «بانوی عمارت»، «شهرزاد» و «سایهبان» و همچنین فیلم سینمایی «ژن خوک» و «لامپ۱۰۰» اشاره کرد. «ناوک»، «مهربانو»، «زندگی و تحصیلات عالی»، «پشت صحنه» و «لباس نو» هم از دیگر برنامههای تلویزیونی است که با صدای چاووشی روی آنتن سیما رفته است.
همایون شجریان هم یکی دیگر از تیتراژخوانهای شناخته شده است که شاید تعداد تیتراژهایش زیاد نباشد، اما هرکدام از آنها در زمان خودشان با بازتاب زیادی از سوی مردم مواجه شدند. شجریان نخستین تیتراژش را در سال۱۳۸۳ و برای سریال «رسم عاشقی» خواند؛ سریالی به کارگردانی سعید سلطانی که در ماه مبارک رمضان از شبکه تهران روی آنتن میرفت. این خواننده پرطرفدار بعد از رسم عاشقی با سریال «شهرآشوب» و فیلمهای «آتش سبز»، «آرایش غلیظ» و «رگ خواب»، خودش را بهعنوان یک خواننده تیتراژخوان مطرح کرد.