تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۳۸۶ - ۲۰:۰۴

ندا انتظامی: مرغابی وحشی با 4 اجرا در بیست و ششمین جشنواره تئاتر شرکت داشت، هر اجرا با استقبال مخاطب روبه‌رو شد.

کار قبلی نادر برهانی مرند و گروه تئاتر معاصر هم با استقبال مخاطب روبه‌رو شده بود.

برهانی مرند در مقام کارگردان و دراماتوژ بازهم به سراغ متنی کلاسیک رفته و با نگاهی جدید به این نمایشنامه ایبسن آن را بازنویسی کرده است و این نگاه جدید و تازه با استقبال مخاطبان رو به رو شد.با او درباره جشنواره و کارش صحبت کردیم.

  • گفت‌وگو را با بیست و شمشمین جشنواره تئاتر فجر شروع کنیم، به‌نظر شما افزودن بخش‌های متعدد به جشنواره و متفاوت کردن آن با دورهای قبلی، اقدام مثبتی است؟

اگر جشنواره بیست وپنجم آنقدر متفاوت عمل نمی‌کرد و جشنواره بیست و چهارم یک دفعه همه چی را تخریب نمی‌کرد، جشنواره بیست وششم مجبور نمی‌شد که در جهت ترمیم آن خرابی‌‌ها به این گستردگی عمل کند.

پرداختن به همه بخش‌ها، یعنی پرکردن خلاء‌هایی که در جشنواره بیست و پنجم و جشنواره بیست و چهارم اتفاق افتاده بود، در نتیجه جشنواره بیست و ششم سعی کرده به کمیت و پر کردن این خلاء‌ها بپردازد.

البته برای قضاوت کردن زود است، اما اگر در بخش کیفی آثار ضعیف باشد در اینصورت با جشنواره قبلی تفاوت چندانی نخواهد کرد.

  • به چه دلیل معتقدید متفاوت نیست؟

دبیران قبلی سعی کردند که کاملاً متغیر عمل کنند و رویه‌های قبلی را عوض کنند. اما رویه جشنواره بیست و ششم که کاملاً متفاوت است.

رویکرد جشنواره بیست وششم نزدیک به رویه قبل از دوره های جشنوارهای بیست و چهارم نزدیک است.

چون شکل و شمایل آن نزدیک به رویه قبل از رویه‌ای است که در این 23 دوره اتفاق افتاده است.

قصد دفاع ندارم و از گستردگی نمی‌ترسم.اما اگر این گستردگی اتفاق بیفتد، به‌نظرم موفق عمل کرده است و اگر کارها با کیفیت نباشد، تئاتر مثل هر سال کیفیت را از دست خواهد داد.

اگر کارها چندان مطلوب و کیفی نیستند، مسئولیتش با جشنواره نیست بلکه با مسئولان کلان تر است، که در تئاتر چه اتفاقی افتاده است.

اگر تعداد بخش‌ها کمتر می‌بود و روی چند بخش تمرکز می‌شد، قاعدتا کیفیت کارها بهتر می‌شد چراکه بودجه و امکانات بهتری به کارها تعلق می‌گرفت.

به‌نظرم از لحاظ احساسی، درسالی که تئاتر تعطیل بوده، جشنواره با چنین رویکردی تلاش کرده که این خلأ را پرکند.می خواهم بگویم که اگر جشنواره بتواند از کیفیتش دفاع کند، شاهکار است و اگر نتواند دفاع کند، در اینصورت مثل جشنواره‌های سال‌های پیش شده است و چیزی از دست نداده‌ایم.

  • به‌نظرشما هیچی از دست نمی‌دهیم حتی یک موقعیت خوب تئاتری را؟

هیچی از دست نمی‌دهیم چرا که تئاتر ما خیلی وقت است که خیلی از چیزها را از دست داده است، این جشنواره هم یکی.

مگر جشنواره پارسال چه گلی به سر تئاتر ما و مردم زده است و چه اتفاقی افتاده است، در حالی‌که اینقدر هم گسترده نبود و با اینکه اینقدر گسترده نبود، بسیار بد عمل کرد یا جشنواره بیست وچهارم که هیچ نداشت.

به‌نظرم زود است که قضاوت کنیم وباید منتظر باشیم که ببینیم کیفیت چگونه خواهد بود.

اما نگاهی به لیست تئاترهای بین‌المللی امیدوارکننده است. اگر این کارها به سلامت اجرا شود، فکر می‌کنم اجرای این چند کار برای جشنواره کافی است.

در این صورت کفایت می‌کند برای قیاس این جشنواره با جشنوارهای سال‌های گذشته.

  • از صحبت های شما این نتیجه را می‌گیرم که با این رویکرد موافق هستید.

این رویکرد به‌دلیل این بود که تئاتر در طول سال تعطیل بود و برپایی این جشنواره به شکلی به جبر در جشنواره تئاتر فجر گذاشته شد.

  • امیدوارید که این شکل تدوام یابد؟

اگر به کیفیت برسد، چرا که نه؟ در غیر این صورت دوباره باید فکر جدیدی کرد.

  • بیایید در باره نمایش«مرغابی وحشی»صحبت کنیم، این کار با نمایشنامه‌ای که شما از ایبسن  اقتباس کردید، تفاوت‌های اساسی دارد از تعداد شخصیت‌ها بگیرید تا برسیم به هدف و صحنه ها.

پاسخ شما در پیشانی نویس گروه ماست، پاسخی که هدف ما را مشخص می‌کند و آن بحث معاصر‌سازی‌ است.

ایبسن این نمایشنامه را در قرن 19 و برای تماشاگر و دغدغه‌های تماشاگر و روانشناسی انسان آن دوره نوشته شده است.

الان در قرن 21 هستیم و در نتیجه خیلی از مفاهیم عوض شده و  به دنبال آن منطق‌های رفتاری عوض شده است.

شبکه رفتاری آدم‌های این قصه بر اساس الگوی انسان آن دوره نوشته شده است. البته ما هنوز الگوی انسان آن دوره را در این نمایش اجرا شده می‌بینیم.

می‌خواستم در عین اینکه به نمایشنامه ابیسن دست نزنیم اما برای تماشاگر معاصر قصه‌ای از اندیشه، احساس، تعلقات اجتماعی و احساسات بشری در تئاتر بگوییم.

به همین دلیل این تبدیل و تبادلات اجتناب ناپذیر می‌شد.به‌عنوان مثال بحث اختصار پیش آمد و اینکه تماشاگر امروز حوصله کار 4ساعته را ندارد.

حداقل در سالنی که ما در اختیار داریم. در نتیجه این موضوع جبری به ما تحمیل کرد و دراماتوژی ما با توجه به بحث زمان جهت دیگری پیدا کرد.

 اما بحث دیگر روانشناسی حاکم است که در دراماتوژی ما بیشترین زمان را به خودش اختصاص داد.

  • از چه لحاظ؟

نمایشنامه ایبسن با توجه به روانشناسی آن دوره، یعنی بحث وراثت نوشته شده است.در آن زمان این مبحث جزء پدیدهای نو و در بحث‌های علمی مطرح بود.اما امروز دربحث‌های روانشناسی مدرن نسبت به این پدیده نگاه دیگری دارد.

در حالی‌که در نمایشنامه ابیسن، پایه و اساس کار همین موضوع است.

پس به همین دلیل است که در اواسط نمایش مادر-راوی- اعلام می‌کند که هدویک بچه هیالمار است.

 در حالی‌که در نمایشنامه، ابیسن تا به آخر این موضوع را همچو یک راز نگه می‌دارد و با مخاطبش بازی می‌کند.

 از نظر من این تعلیق برای تماشاگر معاصر، همان‌طوری که خودم خواننده معاصر بودم جذابیت کافی ندارد.

  • با توجه  به حرفهای شما این سؤال پیش می‌آید، که چرا نخواستید که فضا، دکور، لباس و شرایط زندگی متفاوت با نمایشنامه ابیسن بشود؟

اتفاقاً مفهوم مدرن را همین کاری که می‌کنم می‌دانم.شاید توقع شما از مدرن چیز دیگری باشد.

  • بگوییم معاصر.

ادعا می‌کنم که کارما معاصر است.درعین حال معتقدم که کاملا مدرن هم هست.

آقای ناظرزاده کرمانی در این نمایش به من گفتند که مدرن کاری است که در تئاتر ما دیده اند؛واین یعنی مدرن کردن نمایشنامه‌های کلاسیک.

خودم هم معتقدم که در عین اینکه پایه واساس ما یک نمایشنامه کلاسیک است، اما بر اساس آن تعابیر دیگری داریم که این تعبیریک سویه اش معاصر‌سازی‌ است وبحث معاصربودن.

دیگر آن که برای تماشاگر با توجه به زمان ومکان قصه‌ای داشتن، که این تمام محور دراماتوژی ما برای این کار بود.

  • دیدگاه شما درجایگاه کارگردان، نویسنده ودراماتوژ این نمایش، نیاز تماشاگر امروز به این نمایش چیست؟

در مبحث تحلیل این نمایش، چیزی که در پرده اول نمایشنامه ابیسن نبوده، برای من مسئله فقر است.

اینکه یک خانواده به‌دلیل فقر تن به چه چیزهایی می‌دهد و سلامت آنها را چه نیروهایی در جامعه تعیین می‌کند و این فقر آدم‌ها را مجبور به نوع چه انتخابی می‌کند و این انتخاب چقدر سرنوشت ساز است.

به‌نظرم مسئله روزگار ما اینست که نمی‌دانیم چه چیزی را باید انتخاب کنیم از شکل سیاسی بگیریم تا شکل کاملاً فردی.

در انتخاب هایمان مانده‌ایم. منظورم فقر به‌دلیل اقتصادی کلمه نیست، ممکن است فقر در سواد، اجتماع یا اقتصاد باشد.

ما به شدت از لحاظ فقر در جامعه‌ای که به لحاظ فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی غنی است رنج می‌بریم. این نمایش به شرایط جامعه امروز ما شبیه است.