با سختیها و مرارتهایی که برای رفتن به روستا و آموزش دانشآموزان متحمل میشوند باید عطای این شغل را به لقایش ببخشند. «الهام زمانیان»، دخترش «منصوره ذبیحی» و دامادش «علی صلاحیان» بهخوبی این کلام شهید رجایی را جامه عمل پوشاندهاند که «معلمی شغل نیست؛ معلمی عشق است. »
- تدریس با وجود بازنشستگی
الهام زمانیان معلم بازنشستهای است که دختر و دامادش را در مسیر آموزش فرزندان روستایی همراهی میکند. وی با بیان اینکه هر روز صبح برای رسیدن به روستای گندمبر چندین روستا را برای رسیدن به مدرسه پشت سر میگذارند، میگوید: حرکت در مسیر ۳۳ کیلومتری شهر تا روستا را آفتابنزده آغاز میکنیم و پس از گذشتن از مسیر کوتاه آسفالته، به جادهای خاکی و پرمخاطره میرسیم. زمانیان با اشاره به اینکه هر روز در سرما و سیل و طوفان و باد و باران، سرما و گرما، خود را به گندمبر (رحیمآباد) رساندهایم، اظهار میکند: تمامی خانههای این روستا قدیمی و کوچه و معبرهای خاکی دارند. در تنها مدرسه این روستا که ۵۰ متر بیشتر نیست ۴۷ نفر در دورههای اول تا ششم مشغول به تحصیلند و ۷ نفر در پیشدبستانی، آموزشهای رسمی میبینند. این روستا بسیار محروم است.
این معلم بازنشسته با بیان اینکه کودکان روستای گندمبر نیازمند توجه جدی هستند، بیان میکند: در این روستا هیچگونه امکانات تفریحی نیست. او خاطراتش را از دوران حضور اشرار در منطقه را مرور میکند و میگوید: در سال ۸۶ همزمان با حضور اشرار در منطقه با همسرم، در این روستا تدریس بچهها را بر عهده داشتم و امسال برای خدمت به بچههای این روستا درخواست اداره آموزش و پرورش را قبول کردم و به این مدرسه آمدم. وی با ابراز خرسندی از دیدن دانشآموزانی که در این روستا به آنها خواندن و نوشتن آموخته، ادامه میدهد: بسیاری از دانشآموزان این روستا علاقه ادامه تحصیل دارند ولی به دلیل راه دسترسی نامناسب و مشکلات مالی خانوادهها نمیتوانند ادامه تحصیل دهند. زمانیان میگوید: کاش شرایطی فراهم میشد که دانشآموزان شهری به این روستاها میآمدند و امکانات این مدارس را با مدارس خود مقایسه میکردند تا قدردانتر شوند.
وی میافزاید: تشویق دانشآموزان مدرسه با هدایای مثل دفتر و قلم و کیف و لباس فرم و کتاب از طریق خیرین انجام میشود و مهمترین خیر که به این بچهها کمک میکند، خانواده مرحوم کاظمی است که در سال ۶۳ فرماندار کاشمر بوده است. این معلم میگوید: کاش هر کسی که بتواند به این بچهها خدمتی کند از آنها دریغ نکند؛ چون این مدرسه و دانشآموزانش با مدارس داخل شهر و دانشآموزان مناطق شهری متفاوتند و برای توزیع عادلانه امکانات و رفع تبعیضها نیاز است مسئولان نگاه ویژهای به آنان داشته باشند.
- به دانشآموزان عشق میورزم
«علی صلاحیان» معلم دیگر روستای گندمبر، این روزها وارد بیستویکمین سال فعالیت خود شده و معلمی را به عنوان سربازمعلم، در روستاهای عشایری سیستان و بلوچستان در منطقه کنارک تجربه کرده و پس از استخدام در آموزش و پرورش باز هم در مناطق عشایری رشتخوار و زاوه فعالیت داشته و به گفته خودش به تدریس در کلاسهای چند پایه عادت دارد. او میگوید: در سالهای پایانی خدمتم چند سالی است به دانشآموزان روستای محروم گندمبر درس میدهم و هر روز همه خطرات را به جان میخرم تا خود را به مدرسه برسانم. صلاحیان از اینکه به صورت خانوادگی و به همراه همسر و مادر همسرش، آموزش دانشآموزان را در ۳ کلاس این مدرسه انجام میدهد، ابراز خرسندی میکند و میگوید: دانشآموزان در ۳ کلاس این مدرسه تحصیل میکنند که تدریس کلاس اول و دوم با خانم زمانیان مادر همسرم، کلاس سوم و چهارم با همسرم خانم ذبیحی و پنجم و ششم با من است.
وی ادامه میدهد: تا پارسال با دو معلم مشغول به تدریس در این مدرسه بودیم و امسال با درخواست از اداره یک معلم دیگر اضافه شد. این معلم دلسوز که خود ۲ دختر دانشآموز دارد؛ عشق به خدمت در مناطق محروم را جزو افتخارات دوران کاریاش میداند و میگوید: ۱۸ سال معلم کلاسهای چند پایه بودهام و بهرغم اینکه کلاسهای چند پایهای سختیهای فراوانی دارد، با عشق کارم را ادامه دادهام. صلاحیان میگوید: بچههای روستا دلهای پاکی دارند و با عشق آنها هرچه را آموختهام، میآموزم. کتابهای درسی جدید به امکانات جانبی برای تدریس نیاز دارد که ما از این امکانات محرومیم اما با کمترین امکانات هم به کارمان ادامه دادهایم.
او با مرور خاطراتش از تدریس در این روستا میگوید: بارها اتفاق افتاده در رفتوآمدهایی که با خودرو شخصی انجام دادهام در باتلاق کویر ماندهام و حتی چندین بار ماشین در این جاده خراب شده و چندین ساعت منتظر بودهام تا کسی از این جاده عبور کند و برایم کمک بیاورد، چون موبایل هم در این جاده آنتن ندارد. کاش همکاران و مسئولان و شهروندانی که اسم گندمبر را نشنیده و این فضا را ندیدهاند، قدم رنجه کنند و شاهد حضور آنها در این روستا باشیم و این روستای عشایری بهویژه دانشآموزان آن با نگاه ویژه مورد توجه بیشتر قرار گیرند.
- بیسوادی و کمسوادی خانوادهها
«منصوره ذبیحی» که در کنار همسر و مادرش در کسوت معلمی در روستای گندمبر حضور دارد، میگوید: حقوق من با دبیرانی که در روستاهای نزدیک شهر و در فاصله ۵ و ۱۰ کیلومتری شهر مشغول خدمت هستند یکی است اما از حضور در این روستا با دیدن بچههایی که عاشق آموختن هستند، احساس نشاط و شادابی بیشتری میکنم.
وی با بیان اینکه بیشترین مشکلات کلاسهای چندپایه، زمان محدود برای تدریس است و همیشه وقت کم میآورم، تصریح میکند: بیسوادی و کمسوادی خانوادهها به مشکلات افزوده است، زیرا با کتابهای جدید والدین باید با بچهها در منزل تمرین کنند تا یادگیری بهتر شود. ذبیحی با اشاره به اینکه در این روستا برای تدریس بهتر نیازمند امکانات بیشتری هستیم، اظهار میکند: خانوادههای دانشآموزان بسیار محروم و مستمند هستند.
وی با بیان اینکه میتوانسته در روستاهای نزدیک به شهر که از شرایط بسیار بهتری برخوردارند به کارش ادامه دهد اما بههیچعنوان از این تصمیم خود و اینکه هر روز از این مسیر تردد میکند پشیمان نیست، میگوید: نبود راه ارتباطی مناسب، عدم وجود آب آشامیدنی مناسب، فقر و بیکاری از جمله مهمترین مشکلات مردم روستای گندمبر است.