داستان از این قرار است که هریک از باشگاههای کتابخوانی با عضویت حداقل ۱۲ کودک یا نوجوان در کتابخانهها، مدارس، مساجد، مراکز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، سراهای محله و... در کنار یک مروج کتاب تشکیل میشوند. مثل باشگاه کتابخوانی کلک بم در استان کرمان یا باشگاه کتابخوانی دیدمک در استان خوزستان. در این جام، مروجان کتاب تسهیلگرند، یعنی حواسشان هست همهی بچهها در جریان کتابخوانی، مشارکت و دربارهی کتابها صحبت کنند. هرعضو حداقل یک کتاب (با بن تخفیف) خریداری میکند و در کتابخانه میگذارد تا کتابها بین اعضا دست به دست بچرخد. اعضا از جریان جلسههایشان فیلمکوتاه موبایلی میسازند یا اگر دوست داشتند برای نویسندههای مورد علاقهشان نامه مینویسند. کتاب «۱۰۰ نامه؛ ۱۰۰ پاسخ»، برگزیدهی نامههای این کودکان و نوجوانان و پاسخ نویسندگان ایرانی حوزهی کودک و نوجوان را در برگرفته است. بخشهایی از نامهها را بخوانید:
سلامی به درختهای عزیز
با عرض سلام خدمت درختهای عزیز و محترم. به قشر خاصی از درختان اشاره نمیکنم تا خدای نکرده تبعیضنژادی پیش نیاید. بالأخره بعضی از درختان سبز پررنگ و برخی هم سبزرنگ هستند. رنگ هم مانند خیلی چیزهای دیگر دست خداست. من میخواهم برای فریدون عموزادهخلیلی یک نامه بنویسم. البته بعد از اینکه سری به ادارهی پست زدم تا نامهام را برای ایشان ببرند و گفتند وقتمان پر است و فعلاً تا سر برج دیگر هیچ نامهای را پست نمیکنیم، به فکر شما افتادم.
بخشی از نامهی آیهسادات آذریان، باشگاه کتابخوانی شهر خورشید، دزفول، استان خوزستان به فریدون عموزادهخلیلی
چه بر سر احترام میآید؟
از شما خواهشمندم تمام کتابهایتان را مخصوصاً رمانهای نوجوانان را بهصورت عامیانه برای کودکان بنویسید. چون کتابهای شما آنقدر جذاب است که کودکان نیز جذب میشوند از جمله خواهر خودم. هنگامیکه رمان دختری با روبان سفید را میخواندم کنجکاو شد بداند من چه کتابی میخوانم و من کتاب را از اول به زبان کودکانه خواندهام. او تا آخر مشتاق بود که بداند چه بر سر احترام، پیرزن موقرمز میآید.
بخشی از نامهی زهرا ابویسانی، باشگاه کتابخوانی استی، روستای ابویسان، استان خراسان رضوی به مژگان کلهر
خیلی خوشحالم
یکی از آرزوهام اینه که شما رو از نزدیک ببینم. دوست دارم کتابتون رو ببرم افغانستان و ازتون کلی تعریف کنم. با بچههای جنگزدهی افغانستان کتاب دلقک رو بخونم و یکم شادشون کنم. اوف فکر کنم خیلی پرحرفی کردم از خیلی هم خیلیتر، من رو ببخشید. آخه خیلی خوشحالم!
بخشی از نامهی کوثر لشکری و دوستانش، باشگاه کتابخوانی همسفران کتاب، قم، استان قم به هدی حدادی
هم خندیدم، هم پشیمان شدم!
من کتاب طنز هویج بستنی شما را خواندم و به بعضی از داستانهایش خندیدم و از خواندن بعضی از داستانهایش هم پشیمان شدم. ای کاش داستانها به هم مربوط و همهی داستانها با یک شخصیت واحد ادامه پیدا میکرد تا برای آدم انگیزهی خواندن ادامهی داستان به وجود بیاید.
بخشی از نامهی انسیه ملانوری، باشگاه کتابخوانی دهور، روستای یزد، استان یزد به فرهاد حسنزاده
کتابی با امضای نویسندهاش!
جناب آقای محمود برآبادی، نویسندهی محبوب من و بچههای روستام، انشاءالله یهروز بشه دوباره تو رو در روستای خود ببینیم و باهات حرف دلمون رو بزنیم. میخوام برات بنویسم که چرا در کتاب امیر خرگوش، در اولین صفحه، کتاب را به هیچکس تقدیم نکردهاید یا اینکه چرا بدون مقدمه است. از تو میخواهم که برایم یه کتاب با امضای خودت بفرستی تا در کتابخانهی خودم داشته باشم و افتخار کنم.
بخشی از نامهی محمدمهدی اسدی، باشگاه کتابخوانی گروه شهید عدنی، روستای فولاد لوقویی، استان اردبیل به محمود برآبادی
خسته نباشید
جناب گلشیری، از نظر من داستان شما اشکال کوچکی داشت و آن این بود که رمانتان را فصلبندی کرده بودید. بهنظرم اینکار لازم نبود. داستان قوی شما بدون فصلبندی هم میتوانست درسهای زیادی به ما بدهد. به شما بابت نوشتن چنین داستان زیبایی خسته نباشید میگویم و برای شما آرزوی موفقیت دارم.
بخشی از نامهی زهرا کاظمی، باشگاه کتابخوانی آزادگان، ساری، استان مازندران به سیامک گلشیری
این شاعر به خوابتان نیامده بود؟
من تا حالا اسم شاعری به نام «دقیقی طوسی» رو نشنیده بودم. احساس میکنم این شاعر واقعاً مهجور بوده. با خوندن این کتاب با این شاعر که در دوران سامانی میزیسته آشنا شدم. احیاناً این آقای دقیقی طوسی به خوابتون نیومده تا اینجا معرفیش کنید؟
بخشی از نامهی فاطمه کوهکن، باشگاه کتابخوانی اختران (سفیران کتاب کلاله)، کلاله، استان گلستان
به علی اصغر سیدآبادی
شما درخت شکلاتی دارید؟
خانم کلرژوبرت راستش من فکر میکنم، شما یک درخت شکلاتی واقعی در خانهتان دارید؟ میشود عکس آن را برای من با پست بفرستید؟ و یا حداقل یکی از شکلاتهای آن را به من بدهید تا در حیاط خانهمان بکارم. خانم کلر ژوبرت مهربانم، شما به قشنگی رنگ صورتی پپوچی و مهربانی رنگ سبز ززو هستید.
بخشی از نامهی فریماه خسروی، باشگاه کتابخوانی اندیشههای خلاق،
بردسیر، استان کرمان به کلرژوبرت