به گزارش حوزه احزاب خبرگزاری فارس، صادق خرازی دبیرکل حزب ندای ایرانیان طی گفتوگویی به اختیارات رئیس جمهور و قانون اساسی که اخیرا در فضای سیاسی واکنشهایی را به دبنال داشته پرداخته و اظهار داشته است: مشکل کشور، مشکل قانون اساسی نیست، اگر تمام اختیارات هم واگذار شود اما مدیریت قوی و دارای برنامه وجود نداشته باشد، نتیجه همان میشود که قبلاً بود.
وی افزود: افرادی این موضوع را مطرح میکنند که روی صحبت علیه رهبری انقلاب را ندارند، به همین دلیل بحث بازنگری قانون اساسی را پیش میکشند. اینها همگی برای فرار روبهجلو است. آنها ستون فقرات وحدت و امنیت نظام را نشانه میگیرند. مگر این قانون اساسی زمان امام نبود و با همین قانون جنگ تمام نشد و از بحرانهای مختلف عبور نکردیم؟
خرازی ادامه داد: واقعیت این است که وقتی آقای روحانی روی کارآمد، نوع مواجهه ایشان با نهادهای حاکمیتی از روز اول مواجهه درگیری بود. نمیشود به کسی فحش داد و توقع داشت که برایش دعا بخواند. آن روزی هم که احمدینژاد با نهادهای حاکمیتی درگیر شد، همراهی آنها را از دست داد؛ اما آقای روحانی از روز اول علیهشان حرف زد.
دبیرکل حزب ندا گفت: مشاوران آقای روحانی بدون نظر رهبری انقلاب بساط تماس تلفنی به اوباما را ناشیانه طراحی کردند، اصول سیاست خارجی با یک تماس تلفنی نه تثبیت میشود و نه نفی، منتها چنین تماس بیهدفی آدرس اشتباه به آمریکاییها داد. اگر رهبری در همان مقطع پیشگیرانه برخورد نمیکردند و مانع چنین رفتارهای اشتباه نمیشدند مشکلات جدیتری پیش میآمد.
- فاجعه سیاست خارجی ایران تماس تلفنی روحانی و اوباما بود
وی ادامه داد: همه کارگزاران اصلی سیاست خارجی، وزیر امور خارجه، معاون مربوطه مخالف چنین حرکتی بودند. حالا اگر ترامپ میآمد، شرایط در آرامش باقی میماند؟ تمام این مسائل نشان میدهد که افراد برای توجیه مخاطبانشان خیلی خوب فرار رو به جلو میکنند. فاجعه سیاست خارجی ایران، آن تلفن بود. تلفنی که هیچ مبنا و پشتوانهای نداشت.
خرازی میگوید: آقای روحانی به عنوان رئیسجمهور در هیچ محفلی که اوباما حضور داشت شرکت نکرد، به درخواست ملاقات اوباما جواب منفی میداد، به ضیافت دبیر کل به دلیل حضور اوباما پاسخ نداد؛ اما شب خوابید و صبح تلفن کرد. آقای روحانی اگر محدودیت داشت چطور توانست برود و کلیات برجام را با وجود انقلتهای رهبری، به تصویب برساند؟
به اعتقاد دبیرکل حزب ندای ایرانیان، مشکل سیاست خارجی بیرودربایستی تصرفات غیرقانونی در سیاست است وگرنه مشکل خاصی نداریم، به دلیل ساختار قانون اساسی، مسلمات و محکمات سیاست خارجی ایران معین است و مفاد قانون اساسی باید اجرا شود. نمیشود یکجا قانون را قبول داشت و جای دیگر خواهان تصرفات فراقانونی شد. من با سیاست خارجی تلطیف شده مخالف نیستم اما با مکانیزمها و روشهایی که گرفته میشود و بعد از شکست میخواهند تقصیر را گردنِ قانون و اختیارات موجود بیندازند، مخالفم.
وی در پاسخ به این سوال که مقصر شرایط سیاست خارجی کشور با توجه به تحریمهای آمریکا کیست و آیا در حال حاضر راهحلی برای برونرفت از این وضعیت وجود دارد؟، گفت: من معتقدم که اتفاقاً راهحل وجود دارد، اما باید افرادی بگویند مقصر کیست که شعار میدادند و میگفتند نباید بدون وضو اسم برجام را آورد! مگر آقای روحانی آب و محیط زیست این کشور را به برجام وصل نکرده بود؟ حالا باید پاسخگو باشد که از سال گذشته چقدر ارز وارد کشور شده و با این ارز چه کردند؟ در شرایطی که همه میدانستند با آمدن آقای ترامپ شرایط سختی خواهیم داشت، وزارتخانهها و دستگاههای اقتصادی کشور در این یک سال فاجعه خلق کردند. چه کسی مسئول است؟
«شواهد نشان میدهد که نتوانستند وضعیت کشور را مدیریت کنند. واقعیت این است که دولت به دلیل مشکلات عدیده نتوانسته توقعات مردم را برآورده کند. بخشی از این مشکلات در اختیار دولت بوده و بخشی هم تحت کنترل آن نبوده است. در این بین اصلاحطلبان با همه قد و قواره از این دولت حمایت کردند. بخش اندکی از شعارهایی که دولت داده جامه عمل پوشیده شده و بخشی از تعهدات دولت به دلیل مشکلاتی که بهعنوان مشکلات خارجی شناختهشده مانند تجاوز ایالت متحده آمریکا در ماجرای برجام و نادیده گرفتن حقوق حقه مردم ایران، گرفتاریهای فراوانی ایجاد کرده است؛ اما با این وجود انتظار مردم از این دولت بیشتر است و مردم معتقدند این دولت کارآمد نبوده و نتوانسته انتظارات آنها را پاسخ دهد. من هم به عنوان یک کنشگر سیاسی در این پرسش و پاسخ کنار مردم هستم و معتقدم دولت خیلی بهتر از اینها میتوانست کار کند، اینکه نتوانست یا نگذاشتند یا نشد یا اینکه بیتوجهی کردند، در هر قسمت فرازوفرودهایی وجود دارد که باید به آن توجه کرد.»
وی با بیان اینکه متأسفانه این دولت اعتقادی به شنیدن صدای دلسوزان و کارشناسان ندارد، گفت: طی این سالها، نامههای اقتصاددانها، احزاب، کارشناسان و... با بیتوجهی روبهرو شد. تا گوش شنوایی وجود نداشته باشد، دادن برنامه و راهحل بیفایده است. برای تمامی مشکلات اقتصادی و سیاست خارجی راهحل وجود دارد، به شرطی که حاضر باشیم صدای نخبگان، کارشناسان و دلسوزان را بشنویم.
وی با تاکید بر اینکه درصد عمدهای از مشکلات اقتصادی کشور ما به دلیل ضعف مدیریت اقتصادی است، بیان کرد: ما در کشور تصمیمات اشتباهی گرفتیم. ما میتوانستیم وابستگی کشور به درآمدهای نفتی را کاهش دهیم. اما دست روی دست گذاشتیم تا کار به اینجا رسید. چطور در زمان تحریمهای جهانی سازمان ملل گوشت قرمز در کشور بود اما الان نیست؟ همهچیز را که نباید به آمریکا و اختیارات رئیسجمهور نسبت داد. این فرار رو به جلو برای عدم پاسخگویی است.
وی بر این باور است که دولت روحانی در همین دو سال زمان باقیمانده، میتوانند شرایط را بهبود ببخشند اما نه با این روشی که پیش میروند. نیاز به برنامهای هدفمند و منسجم با پیگیری و مدیریت کلان است. الان همه در دولت شاکی هستند، معاون اول شاکی، رئیس دفتر رئیسجمهور شاکی، وزرای دولت شاکی، نهادهای دولتی شاکی. پس چه کسی در حال کار و مدیریت است؟ باید بدانیم نمیتوان با توهین به نیروی نظامی و قوه قضاییه کاری از پیش برد. سپاه پاسداران ستون فقرات امنیت ملی ماست. اگر سپاه نبود، داعش در خیابانهای تهران رژه میرفت. مشکل اینجاست که هرچه میشود، میخواهیم تقصیر را گردن قانون و حدود اختیارات بیندازیم.
خرازی در پاسخ به این سوال که ارزیابی شما از عملکرد اصلاحطلبان و فراکسیون امید در مجلس دهم و شورای شهر تهران چیست، گفت: بههرحال عملکرد آنها نسبی تعریف میشود. نمیتوان عملکردشان را کاملاً مثبت یا کاملاً منفی دید. اینکه میگویم عملکرد قابل دفاعی نداشتهاند به این معناست که شاهد نوآوریهایی که نمایندگان امید باید در مجلس انجام میدادند، نبودهایم. این مجلس و فراکسیون امید میتوانست بهتر از این باشد. میتوانستند مطالبات مردم را در قالب تصمیمگیریهای کلان مجلس جدیتر دنبال کنند.
دبیرکل حزب ندا خاطرنشان کرد: میتوانستند بهگونهای عمل کنند که اقتدار و موقعیت اصلاحات تضعیف نشود، اما نکردند. چرا؟ آیا نگذاشتند؟ نه اینطور نیست. حاکمیت و نظام سیاسی دستشان را باز گذاشته بود. نمایندههای اصلاحطلب آسیبی در این دوره ندیدند اما واقعیت نشان میدهد که آقایان برنامهای نداشتند و ندارند و وقتی برنامهای وجود نداشته باشد، شاهد یک آنارشیسم خواهیم بود.
وی در پاسخ به این سوال که فکر میکنید مشکل از انتخاب افراد و فهرستها بود یا همین افراد میتوانستند عملکرد قابلقبولی داشته باشند؟، تصریح کرد: فهرستها مشکل داشت، مهندسی و تخلف صورت گرفته بود، همان زمان ما نقدهای خودمان را اعلام کردیم، اما واقعیت این است که رهبری سیاسی یک جریان در مجلس مستلزم وجود کاریزمای سیاسی است.
خرازی ادامه داد: کسی نمیتواند بگوید من رهبر سیاسی عدهای در مجلس هستم اما فاقد کاریزما باشد و بخواهد جور دیگری صحبت کند، نتیجه همین میشود که میبینید. من برای آقای عارف احترام زیادی قائلم اما هرکس در جایگاه خود شخصیتی دارد. من آن کاریزمای سیاسی که بخواهد تصمیمسازی کند و فراکسیونی را مدیریت کند و به هدف برساند، هیچگاه در وجود آقای عارف ندیدم. نمونه آن را در انتخابات هیئترئیسه مجلس شورای اسلامی مشاهده کردیم که چگونه فرآیند تصمیمسازی به حذف علی مطهری نماینده شجاع مجلس منتهی شد.
دبیرکل حزب ندای ایرانیان در واکنش به این پرسش که چرا اصلاحطلبان در این سه سال کاری برای حل این مشکل نکردند، گفت: همه ما محکوم به سکوت شدیم. همه محکوم شدیم که در موقعیتی که آقای عارف در مجلس دارد، سکوت کنیم تا ایشان کارش را انجام دهد؛ اما واکنش مثبتی وجود نداشت. نتیجه این بود که اصلاحات ضربات بسیار جدی خورد. همه دیدند که در شورای شهر برای انتخاب شهردار تهران در چند برهه چه اتفاقاتی افتاد. واقعیت این است که ستون فقرات اعتماد مردم به اصلاحطلبان آسیبدیده است. ناامیدی، بیاعتمادی و افزایش فاصله مردم با اصلاحات، دستاوردهای دوستان ماست.
وی با بیان اینکه گزینه انتخاباتی ما در سال ۹۲ آقای عارف نبود، گفت: در آن سال چند نظر میان اصلاحطلبان وجود داشت و در آن بین عدهای به دنبال آقای عارف بودند. گزینه اصلی اصلاحطلبان آقای هاشمی بود، اما آقای هاشمی را تائید نکردند. بعد هم آقای روحانی آمد. اگر الان هم قرار بر انتخاب بین آقای روحانی و آقای عارف باشد، من باز به آقای روحانی رأی میدهم.
خرازی تصریح کرد: هرچند باید حرفهای آقای عارف را هم گوش کرد و دید واقعاً قدرت نداشته، نگذاشتند، نتوانسته یا نشد. البته من مانعی برای موقعیت آقای عارف در حاکمیت و نظام سیاسی و بین نیروهای حکومتی ندیدم و نمیبینم. به نظر میرسد موانع آقای عارف و دوستان اصلاحطلب ما، از رفتارهای خودشان نشأت میگیرد و ظاهراً دلیل سکوت آقای عارف این است که حرفی برای گفتن ندارند. از چه بگوید؟ از چه دفاع کند؟