۲سال و یکماه گذشته و صدای پرشور حسن روحانی در روزهای فروردین و اردیبهشت ۹۶، هنوز در گوش خیلی از ما تکرار میشود درحالیکه مطالباتمان روی زمین مانده است. رویاهای ما خیلی زود انگار بیمادر شدند. چیزی از روی کار آمدن حسن روحانی با رأی قاطع ۲۴میلیونی، نگذشته بود که فضای ناامیدی در جامعه، با سرعت عجیب و مشکوکی گسترش پیدا کرد.
بر لب همه شکایت بود. کار به خیابانها کشید و اعتراضات بالا گرفت. رئیسجمهور تندخو و تندرو آمریکا هم که تازه قدرت را از مخالفان خود گرفته بود، تبدیل به بلای تازهای برای این همه تنش شد و زیر میز برجام زد. کمکم دوستداران رئیسجمهور تبدیل به منتقدان جدی شدند و برخی نهتنها پشت او را خالی بلکه نسبت به حمایت از او اظهار ندامت کردند. تغییر در ادبیات روحانی و بیتفاوتی ظاهریاش نسبت به پیگیری مطالبات و فشارهای اقتصادی سنگین بر دوش جامعه دست بهدست هم دادند تا دیگر اثری از آن حمایتهای پرشور باقی نماند. اما چه بر سر، روحانی و جامعه در این ۶ سال آمده است؟
صادق زیباکلام تحلیلگر سیاسی بر این باور است که تا مادامی که رئیسجمهور برای پیگیری مطالبات مردم به آب و آتش نزند یا حداقل درباره آنها با جامعهای که به او رأی دادهاند حرف نزد، در روی همین پاشنه میچرخد.
- آقای زیباکلام! مشکل اصلی امروز ضعف عملکرد آقای روحانی است یا شما هم مثل بعضی سنگاندازی دولت در سایه را عامل مؤثرتری میدانید؟
آقای روحانی متأسفانه نه با عملکرد ضعیف بلکه با بیتفاوتی نسبت به مطالبات جامعه، ستون فقرات اصلاحات را خرد کردند. البته من به عملکرد دولت روحانی انتقاد ندارم. باور کنید که روحانی ناکارآمد نبود و نیست. هرکس دیگری جای حسن روحانی میبود، شرایط ما ازین بغرنجتر میشد.
شما اگر به جای محمدباقر نوبخت یا به جای ولیالله سیف، آدام اسمیت، میکاردو و...یا هر کدام از نوابغ علم اقتصاد را میآوردید، هم کاری نمیتوانستند بکنند. اما آقای روحانی باید با مردم شفافتر سخن میگفت. من همینجا از ایشان میخواهم که آقای روحانی! یکبار هم شده بیا و به این ۲۴میلیون رأی دهندهات توضیحات شفاف بده. در لفافه سخن نگو.
- اما یکی از مهمترین کارهای ایشان، پرده برداشتن از جزئیات بودجه بود. کاری که هیچرئیسجمهوری تاکنون نکرده بود...
۱۰۰درصد. ایشان تا حدودی این شفافسازی را انجام دادهاند. برای نخستین بار در کشور مشخص شد که نهادهای مختلف چقدر دریافتی دارند. بر همه معلوم شد چقدر بودجه صرف امور نظامی یا تامین مالی حوزههای علمیه میشود. اما انتقاد من از این منظر است که ایشان بعد از انتخابات اردیبهشت۹۶، هرگز به مطالبات آن ۲۴میلیون نفر نپرداخت. انتظار من از ایشان بیشتر است.
- منظور شما پیگیری مطالبات مردم با جدیت بیشتری است؟ یا میگویید ایشان اساسا هیچ پیگیریای انجام نداده است؟
رفع محدودیتهای افراد موضوعی بود که ایشان حاضر به پیگیری نشد. من آنقدر عقلم میرسد که بدانم برخی امور در حوزه اختیارات ایشان نیست اما چیزی که من از ایشان انتظار داشتم، صحبت کردن با مردم بود. آقای روحانی میتواند در اینباره با همه ما به شکل شفافی حرف بزند. ایشان برای تحقق همه وعدهها باید فعالیت کند و این فعالیت و این تلاش را نشان دهد. رسانهای کند.
جامعه باید بداند که برای ایشان مطالبات ۲۴میلیونی که به او رأی دادند، مهم است. ایشان اگر برای مقابله با بسته شدن مطبوعات با قوه قضاییه رایزنی میکند و در این حوزه تلاشی دارد، باید درباره آن به مردم توضیح دهد.
- ایشان باید برای مقابله با دستگیری اهل قلم مبارزه کند و این مبارزه را برای ما شرح دهد. من بهعنوان یک حامی دولت ایشان حق دارم بدانم که دستگیری فعالان محیطزیست برای ایشان یک دغدغه هست یا خیر؟
حداقل کاری که روحانی باید میکرد و نکرد نشان دادن این حقیقت به جامعه مطالبهگر بود: دغدغههای شما دغدغههای من است اما توانایی من محدودتر از سابق شده.
من زیباکلام تمام نطقهای آقای روحانی را رصد میکنم اما نمیبینم که یکبار هم به این دغدغهها نزدیک شود یا ورود پیدا کند. و درد اینجاست.
- پس شما فکر میکنید که محبوبیت آقای رئیسجمهور به شکل گستردهای کاهش پیدا کرده. این کاهش محبوبیت چقدر میتواند به گروه سیاسی حامی ایشان آسیب بزند؟
آنچه مسلم است سقوط آزاد محبوبیت آقای رئیسجمهور در این روزها و شرایط سخت است. و بدترین بخش ماجرا این است که در این سقوط، آقای خاتمی و جبهه اصلاحات هم پایین کشیده شد. اینکه فردی با درجه محبوبیت و مقبولیت رئیس دولت اصلاحات گفته است حتی من هم دیگر نمیتوانم مردم را پای صندوق بکشانم، معضل اصلی است. از نظر من حق با ایشان است.
- و همه این مشکلات ریشه در بیتفاوتی آقای روحانی به مطالبات هوادارانش دارد؟
قطعا همه کاسهها را نمیتوان سر آقای روحانی شکست. آن سوی ماجرای شکستن پشت اصلاحات، سوءمدیریت سیاسی بعضی از اصلاحطلبان هم بود. در جریان سرخوردگی عمیق بهوجود آمده علیه حسن روحانی، بعضیها به جای رهنمود، حمایت و طراحی نقشه راه، پشت رئیسجمهور را خالی کردند. آیا آقای روحانی در کشور دیگری رئیسجمهور شده بود و ما خبر نداشتیم؟ یا انتفاع این افراد در پشت کردن به حسن روحانی بود؟
تعداد انگشت شماری، رویکرد درستتری اتخاذ کردند. من خودم را جزو آن دسته میدانم. من زیباکلام هرگز از تشویق کردن مردم برای رأی دادن به روحانی احساس پشیمانی و شرمساری نمیکنم. من با تمام وجود از شرکت در انتخابات و رأی دادن به ایشان دفاع میکنم. اگر شرکت نمیکردیم کشور دوباره دست احمدینژاد و احمدینژادیها میافتاد.
امیدوارم رهبران اصلاحات بهخود بیایند و بتوانند نسبت به مسائل بهوجود آمده در کشور دلسوزتر عمل کنند. در غیراین صورت کمکم جریان اصلاحطلبی بهخاطر معادل نشدن با دمکراسی و آزادیخواهی در گذر زمان از بین خواهد رفت.
- خیلیها بر این باورند که شرایط کشور دیگر از این بدتر نمیشد...
اشتباه میکنند. ما نباید فراموش کنیم که در بازه زمانی سال۸۴ تا ۹۲، در سیاست خارجی چه وضعی پیدا کرده بودیم. دانشگاههای ما چقدر با فضای امنیتی دست و پنجه نرم میکردند. در آن سالها انجمنهای اسلامی دانشجویی که حتی زمان شاه فعالیت داشتند، بسته شدند. دانشجوها تعلیق شدند. باید انصاف داشته باشیم، میگوید در این ۶سال شاید جلو نرفته باشیم اما عقب هم نرفتهایم.