اگر بهدنبال مدیریت درست بازار ارز هستیم باید در شرایط تحریم و جنگ اقتصادی بیشتر از سابق ارزش مقدورات و امکانات خود را بدانیم. مهمترین ریسمانی که برای نجات میتوانیم به آن چنگ بزنیم درآمدهای ارزی است.
برای عبور با کمترین هزینه و آسیب از جنگ اقتصادی پیش رو، مهمترین و نخستین اقدام یکسانسازی نرخ ارز است. تا زمانی که ارز ترکنرخی نشده و قیمت آن واقعی نشود، بساط سوءاستفاده، رانت و... جمع نمیشود و همین خود یکی از مهمترین موانع برای مدیریت بازار ارز در شرایط بحرانی است. امروز باید خروج ارز از طریق بزرگنمایی در واردات و کوچکنمایی در صادرات به حداقل برسد و این اتفاق کمتر بیفتد.
دولت در شرایط جنگی به جای اینکه مالیات جدیدی وضع کند، بهتر است ابتدا کسری بودجه خود را برآورد کرده و بهدنبال جبران آن از راههای بهتری باشد. این درست نیست که هزینه جبران کسری بودجه را مردم بپردازند. برای برداشتن این بار از دوش مردم، ارز باید به قیمت واقعی به همه عرضه شود.
اگرچه بخشهایی از جامعه و حتی نهادهایی که در حال تامین کالای اساسی بودند، با این واقعی شدن کمی به زحمت میافتند اما به راحتی میتوان با درآمدهای حاصل از یکسانسازی نرخ ارز، کمبودهای آنها را جبران کرد. مثال میزنم؛ ارز ۴۲۰۰تومانی برای کالاهای اساسی؛ همانطور که در مورد گوشت قرمز دیدیم، نهتنها قیمت را در بازار پایین نمیآورد بلکه بهخاطر بساط رانت و فسادی که ایجاد میکند، آن را گرانتر کرده و بازار سیاهی برای خرید و فروشاش بهوجود میآورد.
متأسفانه در سالهای اخیر به جایی رسیدهایم که چندین و چند نرخ در کشور برای ارز وجود دارد؛ نرخ دولتی، نرخ سنا، نرخ نیمایی، نرخ آزاد، نرخ قاچاق و... که تکنرخیشدن ارز را تبدیل به یکرؤیا کرده است. شرایط کنونی به بحراهای کنونی دامن میزند و عبور کردن به سلامت از جنگ اقتصادی را سختتر میکند و به واسطه آن کمکم منابعی که برای کسب درآمدهای ارزی داشتیم، از بین میرود.
برای اصلاح وضعیت کنونی باید تقاضاهای کاذب و سوداگرانه از بین برود و بازار با عرضه و تقاضا نرخ یکسانی را برای همه تعیین کند. اگرچه احتمالا در ابتدای کار، بازار ارز اندکی به هم بریزد و حتی شاهد به هم خوردن عرضه و تقاضا و بالارفتن نرخ باشیم اما در نهایت بازار راه خود را پیدا میکند.
فراموش نکنیم که یکی از اهداف دشمن در جنگ اقتصادی این است که درآمدهای ارزی ما را به صفر برساند. در چنین شرایطی ارز نباید قیمت کمتر از قیمت واقعی خود داشته باشد. کسی نباید در این شرایط بتواند با ارز دلالی کند. تقاضای سوری ارز نباید در شرایط جنگ اقتصادی اینقدر بالا برود بلکه حتی باید کمتر از حالت نرمال تقاضا در جامعه وجود داشته باشد.
همه هموغم ما باید به مصرف بهینه رسیدن منابع ارزی کشور باشد. تجار و فعالان اقتصادی باید بتوانند با ارز به نرخ واقعی کار کنند و معاملات واقعی انجام دهند نه اینکه با دلالی بازار را ملتهب کنند.
از طرف دیگر نباید فراموش کنیم که ارزهای صادراتی ما باید به کشور برگردد و این روندی طبیعی برای این ارزهاست اما امروز یکی از موانع بازگشت آنها به کشور سامانه نیماست. فعالان اقتصادی نمیتوانند از نرخ واقعی این ارزها بهرهمند شوند و مجبورند آن را به نرخ نیمایی (۸هزار تومانی) بفروشند. چهکسی مستحقتر از صادرکننده برای دریافت معادل ریالی واقعی ارز است؟ دلالها؟ باور کنیم که این رویه منابع و مصارف ارزی ما را به هم میریزد و دقیقا خود زمینهساز یک جنگ اقتصادی داخلی میشود.