در شرایط کنونی که تحریمها بازگشته و جنگ اقتصادی آغاز شده است باید راهکاری متناسب با این راهبرد برای حوزه نفت و پتروشیمی در نظر گرفت. دولتهای ما چه در دورههای گذشته و چه در دوران کنونی نمیخواهند نفت را یک کالای سیاسی در نظر بگیرند درحالیکه اساسا این امر یک اشتباه راهبردی است. ما باید به نفت بهعنوان یک کالای سیاسی نگاه کنیم اما متأسفانه اصرار داریم که نفت سیاسی نباشد. بهطور حتم وقتی نفت را سیاسی ببینیم آن وقت تصمیمات سیاسی با عملیات اجرایی هماهنگ میشود و از خطاهای راهبردی جلوگیری به عمل میآید.
در شرایط کنونی ما باید تمام فرصتها و تهدیدهای حوزه نفت و پتروشیمی را بهطور کامل بشناسیم. الان فرصتهای ما همسایگان ما و برخی از ابرقدرتها مانند چین و روسیه هستند اما متأسفانه ما هیچ برنامه مشخصی برای همکاری با این دو کشور نداریم و وقتی مشکلاتمان با آمریکا حاد میشود به صرافت میافتیم که چه اقدامی انجام دهیم. از سوی دیگر مدتهاست که بسیاری از کارشناسان تأکید میکنند که نجات ما در ارتباط اقتصادی مدام، مستمر و معنادار با همسایگانمان است اما این امر را رها کرده و برنامه مدونی برای آن نداریم و در این حوزهها منفعل عمل میکنیم این در حالی است که دشمن به خوبی میداند که نقاط ضعف ما در کجاست و باید با چه شیوهای وارد عمل شود.
بهطور حتم راههای مختلفی برای دور زدن تحریمها وجود دارد اما باید هزینه پرداخت کرد. کشور ترکیه و عراق نمیتوانند از ما گاز نخرند اگر ایران با این کشورها یک ارتباط راهبردی داشته باشد و وابستگی اقتصادی ایجاد کند حتی در صورت تهدید آنها توسط ابرقدرتی مانند آمریکا این وابستگی اقتصادی بهسادگی از بین نمیرود.
دشمن کاملا کارکشته، هوشمند و دقیق است و اهرمهای فشار را به خوبی پیدا میکند و سیستم کاری ما را به هم میریزد. به محض اینکه ما در حوزهای ضعف نشان میدهیم وارد عمل شده و عرصه را تنگتر میکند.
در حوزه پتروشیمی هم باید به این نکته توجه داشته باشیم که پتروشیمی یک فراورده است و تحریم آن سختتر از نفت است. با این حال دشمن با پرداخت هزینه، تحریم آن را هم آغاز کرده و کشورما باید در این حوزه آمادگی کامل داشته باشد. تنها راه آن هم بستن قراردادهای جدی با برخی از کشورهای بزرگ است. بهعنوان مثال باید برنامه ویژهای برای همکاری با دو کشور چین و روسیه در نظر گرفته شود. وقتی قرار است که ارتباطات کشور با چین گسترش یابد نباید چندماه در این کشور بدون سفیر باشیم درحالیکه این امر اتفاق افتاد.
به عقیده من مشکل اساسی ما خودمان هستیم ما هنوز تکلیفمان با خودمان روشن نیست و وقتی وارد شرایط بحرانی میشویم آن وقت فکر میکنیم که چه باید بکنیم. گاهی در آن برهه هیچ راهحلی وجود ندارد و باید مسیر اشتباه را برگردیم. کشور ما نیازمند یک دیپلماسی کاملا فعال و جهادگونه برای خروج از این جنگ اقتصادی است و با کارهای معمولی نمیتوان در جنگ پیروز شد. شرایط بحرانی راهحلهای خاص و حاد میخواهد اما متأسفانه این نگاه را در مجموعه دولت و مجلس نمیبینم و هنوز آنها در حال انجام کارهای عادی خود هستند.
در بحث صنعت نفت هم باید امکانی برای نخبگان کشور فراهم کنیم که مانند حوزه هوافضا یا حوزه هستهای جواب بدهد. بر کسی پوشیده نیست که در بحث هستهای هیچکس به ما کمک نکرد و این تکنولوژی کاملا بومی است بنابراین این امر شوخی نیست که اگر مولفههای اصلی کشور را بشناسیم و به آن بها بدهیم میتوانیم صنعت نفت را هم خودمان بهدست بگیریم. ما معمولا میخواهیم یک شبه به همه تکنولوژیهای جهانی دست پیدا کنیم بهطور حتم این امکانپذیر نیست و نیاز به سرمایهگذاری بلندمدت دارد.