- آقای خدادی چندی قبل، کمیتهای را برای موضوع تخصیص کاغذ مطبوعات تشکیل دادید، با این همه عنوان میشود که مشکل اصلی فساد کاغذ مطبوعات در شرکتهای طرف حساب معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد برای تهیه کاغذ هستند. شما در این زمینه توضیحی دارید؟ آیا هر کسی که علاقه به واردات کاغذ مطبوعات داشته باشد میتواند طرف حساب شما باشد؟
اینکه گفته میشود و میگویند که ملاک نیست. من میگویم هر چه میخواهید بگویید اما طوری بگویید که بشود روی آن استناد کرد. باید گفته شود کدام شرکت و کدام فرد. با کلی حرف زدن مسألهای حل نمیشود. اینکه شما میگوئید راجع به همه دستاندرکاران عرصه کاغذ میگویند. این مساله بلای جان کشور ماست. ما ساختاری برای توزیع کاغذ تعریف کردیم که خیلی پیچیده نیست. قبلش باید بگویم که کاغذ روزنامه در تنها سه چهار کشور تولید میشود و نقل و انتقال ارز خودش مشکل دارد. سفارش خرید، محدود است و ... خریدش قواعدی دارد و سابقهای میخواهد. ما بر اساس تجربه و سابقهمان قواعدی برای موضوع کاغذ گذاشتهایم. ما مصرف سالانهمان را با تیراژ اعلامی رسانهها که به تصریح خودشان صحت ندارد، درآوردیم. البته ما تیراژها را راستیآزمایی خواهیم کرد با اینکه معتقدم معدل کار رسانهای در ایران چیزی جز پاکی و پاکدستی نیست.
در حال حاضر گمرک در صورتی کاغذ را ترخیص میکند که بداند بند به بند کاغذ موجود متعلق به کیست و به چه کسی فروخته شده است. دیگر اینطور نیست که مثلاً من بگویم ترخیص شود و بشود. باید مشخص شود کاغذ به چه کسی فروخته شده است. کاغذ هم از گمرک به چاپخانه میرود و باید چاپخانه رسید خروج بدهد. برای تحویل و استفادهاش به اداره مالیات و بازرسان ما هم پاسخگو باشد. این راهی است که به فکر ما رسیده است در شرایط جنگ تحمیلی اقتصادی.
- چرا به جای واردات به موضوع تولید داخلی توجه و تمرکز نشده است؟
قرار شده با مدیران کارخانههای داخلی جلسهای برای این منظور داشته باشیم. البته ظرفیت تولید داخلی ما برای تأمین کاغذ مطبوعات کافی نیست و اساساً برای این منظور کارخانههای ما طراحی نشده است.
- گویا شما برنامهای سه مرحلهای برای تأمین کاغذ مطبوعات دارید. درست است؟
من در موضوع کاغذ سه کار را حتماً پیش میبردم. اول اینکه به عنوان ناظر حتماً مصرف کاغذ مطبوعات را واقعی خواهیم کرد و بر اساس آن تقاضا را مشخص خواهیم کرد. این کار البته به زمان نیاز دارد.
از سوی دیگر سیاست ما تأمین کاغذ برای چاپ روزنامه است. به مدیرانم گفتم که اگر لازم است حتی کاغذ را بغل کنند و خودشان ببرند چاپخانه. کاغذ جز برای چاپ روزنامه نباید به کار دیگری برود. ما در کشور نه بحران پوشک داشتیم نه گوشت و نه پیاز. بحران ما سودجویی افراد است. بحران آنهایی هستند که مینویسند چون ایران نباشد تن من مباد و میخوانند چون سود و منافع من نباشد دیگر هیچ چیز مهم نیست چه رسد به ایران. بحران ما توسط برخی دلالان ساخته میشود و جلوی این کار را تلاش حداکثری میکنیم که گرفته شود. در مرحله بعد هم برای رسانههایی که میخواهند برخط شوند مشوقهایی قرار میدهیم. مثلاً ماهنامهای که میخواهد گلاسه منتشر شود و در بهترین حالت ماهی ۲۰ میلیون هزینه کاغذ دارد چرا نباید برخط شود؟ برخط کردن هم دایره مشتریان را زیاد میکند و هم اجازه تولید محتوای بیشتر را میدهد و هم در هزینه رسانهها صرفهجویی ایجاد میکند.
- این حمایت و یارانه شامل کدام رسانهها میشود؟
رسانههایی که در مسیر ارتباط با مخاطب و نشر، انتشار برخط بتواند به کمک آنها بیاید و طبعاً این مساله همه رسانهها را در بر نمیگیرد. آنهایی که واقعاً احساس میکنند با برخط شدن کاراییشان بیشتر میشود در این دایره قرار میگیرند.
البته میخواهم به صراحت بگویم که هیچ رسانه کاغذی عمرش به پایان نمیرسد و نرسیده است. مگر سینما عصرش تمام شد که روزنامه بشود. هر رسانه تازهای برای خودش جای تازهای باز میکند.
- منبع: مهر