در مورد مربی کروات و چرایی و چگونگی جدایی او مطالب زیادی مطرح شده، اما شاید بعد از خداحافظی بتوان به چهار نکته ناگفته پیرامون او اشاره کرد.
- تواضع غیرمنتظره
بر خلاف نوبت قبلی که برانکو ایران را بعد از جامجهانی ۲۰۰۶ بدون خداحافظی ترک کرد، او این بار برای هواداران پرسپولیس پیام گذاشت و اجازه نداد دوران درخشان حضورش در این تیم، بدون وداع به پایان برسد. نامه خداحافظی برانکو البته چندان طولانی نبود، اما در آن از کلمات پرمحبتی استفاده شده که زیاد تناسبی با روحیات معمول جناب «صورتیخی» نداشت. بخش جذابتر این نامه اما قسمت انتهایی آن و عذرخواهی برانکو از هواداران به خاطر برخی شکستها و نمایشهای بد تیم بود. این، رویکردی بیش از حد فروتنانه است، آن هم از آدمی که معمولا متواضع نیست و هفتهای یک بار تکرار میکند یکی از با سوادترین مربیان جهان است!
- برانکو هیچ؛ «مارکو» تربیت میکردید
دوست و دشمن اذعان دارند یکی از برگ برندههای برانکو طی دوران حضورش در پرسپولیس، بدنسازی موفق و اصولی مارکو استیلوویچ بود. مارکو مربی کاربلد و مطلقا بیحاشیهای بود که طی سالهای حضورش در ایران حتی یک کلمه هم با رسانهها مصاحبه نکرد. او توانست در این تیم بدنهایی بسازد که در مسابقات فشرده کارایی لازم را داشته باشند. نکته اما اینجاست که آیا هیچ تفکری در باشگاه پرسپولیس به دنبال کارآموزی از مارکو وجود داشت یا نه؟
گیریم که مربیگری داستانهای خودش را دارد و ساده نبود که یک نفر را کنار برانکو یا کیروش تبدیل به سرمربی توانمند کنیم، اما دستکم میشد از فرصت حضور مارکو در ایران سود برد و یک کارآموز بدنسازی را در کنار او پرورش داد. پرسپولیسیها به جای بدنسازی صرف، میتوانستند «مارکوسازی» کنند؛ هرچند از باشگاهی که هر ۸ ماه یک مدیرعامل عوض میکند و هیج چیزش حساب و کتاب ندارد، نمیشود اجرای چنین برنامههایی را توقع داشت!
- آن ۱۵ تیم هم این طرف بودند!
در عصر برانکو، پرسپولیس از سوی خیلی از رقبا به برخورداری از حمایتهای جانبی نامشروع متهم میشد. مثلا امیر قلعهنویی میگفت: «در لیگ ما یک تیم این طرف است و ۱۵ تیم دیگر آن طرف. » بعدا اما معلوم شد مدیران آن ۱۵ تیم هم بدشان نمیآمد همین طرف باشند و عامل موفقیتهای پرسپولیس را از آن خود کنند. روزهای آخر حضور پروفسور در ایران، از مذاکره او با زنوزی پردهبرداری شد، اما بعدتر خود برانکو افشا کرد حتی با مدیران سایپا و پیکان هم مذاکره کرده! خطیر هم که به عنوان معاون باشگاه استقلال در جمع هواداران معترض این تیم به شدت از برانکو تمجید کرده بود. این یعنی «زبان» یک چیز میگوید، «دل» یک چیز دیگر؛ یعنی ادعای حکومتی بودن پرسپولیس، صرفا یک تاکتیک فرافکنانه بود، وگرنه حتی سایپا و پیکان هم میدانستند شاهمهره سرخها کیست.
- پولش را بدهید
از شواهد اینطور بر میآید که مدیران پرسپولیس تصمیم گرفتهاند حالا که برانکو رفته، پول او را خرج تجهیز تیم و بستن دهان معترضان کنند. اگر اینطور باشد، در آینده دردسر بزرگی انتظار سرخها را خواهد کشید. از این گذشته از نظر اخلاقی هم درست نیست کار یکی از سه مربی برتر تاریخ پرسپولیس برای دریافت حق و حقوقش به فیفا بکشد. پول برانکو را بدهید. این یوروها را در فضای هیجانی پیش آمده توی دهان ستارهها نریزید تا مردم ساکت شوند. یادتان باشد زیادهروی در این مسیر میتواند هارمونی تیم را هم به هم بریزد.