به گزارش ایلنا، اولتیماتوم و مهلت نهایی ۳۰ روزه پروپژیچ به استقلالیها، ۲۰ تیرماه به پایان میرسد و استقلال هنوز مبلغ مورد نیاز برای تسویه حساب با این بازیکن را فراهم نکرده است. کامران منزوی، عضو هیأت مدیره باشگاه در آخرین مصاحبه خود از خطر بزرگی که شکایت این بازیکن میتواند برای استقلال به وجود آورد، یاد کرده و گفته بود: «تمام تلاش ما بستن پرونده پروپژیچ است تا استقلال از این خطر بزرگ نجات پیدا کند. »
استقلال که بهتازگی برای آمدن استراماچونی هزینه کرده است اما آیا میتواند در فاصله چند هفته، باز هم مبلغ ۳۷۰ هزار دلار را برای تسویه حساب با پروپژیچ فراهم کند و خود را از خطر حذف احتمالی از آسیا دور کند؟
قرارداد و ماجرای عجیب پروپژیچ که میتوانست با ۳۰ هزار دلار در زمان مدیریت رضا افتخاری حل شود، با بیتوجهی مدیریت وقت باشگاه به اینجا رسیده که استقلال باید برای بازیکنی که کارآیی چندانی برای این تیم نداشته با احتساب جریمه و دیرکرد ۳۷۰ هزار دلار بپردازد!
بعد از چند باری که این بازیکن برای پرداخت طلبش به استقلال فرصت داده، بعید است که حاضر شود این بار فرصت را تمدید کند و از طرفی باشگاه استقلال هم که میدانست محکوم به پرداخت این مبلغ است، روی حکم نهایی صادر شده مبنی بر پرداخت مبلغ ۳۷۰ هزار دلاری به پروپژیچ، درخواست تجدیدنظری را ارائه نداده است و مسوولان باشگاه استقلال میدانند که در هر صورت باید این مبلغ را به او بپردازند.
مشکل عجیب پروپژیچ و البته شکایت طلبکارانی که مهلت پرداخت مطالباتشان تا شهریورماه تعیین شده است، تنها بخش کوچکی از مشکلاتی است که پیش روی استقلال قرار دارد. ۶ طلبکاری که برای دریافت طلب خود ممکن است استقلال را با کسر امتیاز قابل توجهی مواجه کنند و بعید است که بعد از سالها وعدههای بیحاصل، این طلبکاران باز هم حاضر شوند به مدیران استقلال اعتماد کنند و به این باشگاه فرصت دوبارهای برای تسویه حساب دهند.
مشکل بزرگتر برای استقلال از جایی شروع میشود که شفر و پسرش هم شکایت خود را به فیفا برسانند و آنوقت براساس شکایت این مربی آلمانی، استقلال محکوم به پرداخت کل مبلغ قرارداد شفر خواهد شد که مبلغی معادل ۲. ۱ میلیون دلار خواهد بود! و این برای باشگاهی با مشکلات مالی استقلال چیزی شبیه به فاجعه است. فصل سختی که استقلال باید ۴۰ میلیارد تومان به دو سرمربی قبلی و فعلی خود بپردازد و این جدا از هزینههای معمولی باشگاه در یک فصل فوتبالی است!
نکته جالب اینجاست که استقلال با این حجم از بدهی و مشکلات مالی قرار است خصوصی شود و مطالبات مالی باشگاه تا پیش از طی شدن مراحل خصوصیسازی باید پرداخت شود و تسویه حساب مالی باشگاه انجام شده باشد. منبع درآمد استقلال برای پرداخت این حجم از بدهی چیست؟ وقتی نه از حق پخش تلویزیونی بهرهای میبرد، نه پول بلیتفروشیاش به اندازهای است که این هزینهها را پرداخت کند و نه راههای درآمدزایی دیگر کفاف هزینههای باشگاه را میدهد.
با نگاه به این اعداد و ارقام که در لیست مطالبات باشگاهها نوشته میشود، یک سوال اساسی بیجواب میماند، اینکه چه کسی پاسخگوی سهلانگاریهایی است که این حجم از بدهی را به یک باشگاه تحمیل میکند و باشگاهی چون استقلال را با انواع مشکلات مواجه میسازد؟