به همین دلیل است که سلیقهها اینچنین متفاوت هستند؛ چرا که هر کسی، خاستگاه خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی متفاوتی داشته و دارد. به همین دلیل است که در حوزههای مختلف که ماجرای سلیقه پیش میآید، تنوعهای مختلفی را میبینیم. کاملاً هم طبیعی است؛ چرا که خاستگاهها متفاوت هستند و منحصر به فرد.
البته این چیزی هم که میگوییم، متضاد با این نیست که سلیقهها، جمعی هم باشند؛ اتفاقاً میتوانند جمعی هم باشند، چرا که خاستگاه فرهنگی و اجتماعی یک جمع، میتواند بهشدت نزدیک به هم باشد. در حوزه مد و لباس و پوشش ظاهری نیز وضعیت چنین است. به همین دلیل در دهههای بعد از انقلاب، سلیقهها و تیپهای مختلفی میدیدیم.
- دهه۶۰؛ مدل انقلابی مایل به چپ
به دهه ۶۰ سفر میکنیم؛ آنهم درحالیکه از دهه۵۰ شمسی با آن موهای بلند و عینکهای کائوچویی و شلوارهای پاچهگشاد و پیراهنهای یقهباز و... دور شدهایم. فضای اجتماعی و فرهنگی، متأثر از انقلاب و پارادایم انقلابی است؛ سادهزیستی و ارزشیبودن و مفاهیمی از این دست. به واقع دهه ۵۰ بهشدت متأثر از فضا و فرهنگ غربی بود و دهه۶۰، متأثر از یک ضدحمله به این فضا و فرهنگ.
به همین دلیل بود که مد انقلابی شکل گرفت؛ چیزی که بعضیها هم به آن مد چپزده میگویند. یکدستی و عمومیت در این سلیقه پوششی، بهشدت به چشم میخورد. بخشی از آن معلول جنگ و انقلاب و تحریمها و مشغولیت مردم و جامعه به این موارد و اولویتهای دستاول بود. بخشی هم بهدلیل دستورالعملهایی که اجازه بروز تنوع پوششی را نمیداد. مردان، بیشتر با شلوارهای پارچهای گشاد و پیراهنهای ساده و غالباً انداختهشده روی شلوار شناخته میشدند؛
برای فضاهای رسمی و اداری هم که غالباً کت و شلوار بدون کراوات مد بود. البته اورکتهای آمریکایی هم جزو شاخصههای پوشش مردانه این دهه محسوب میشدند. از دیگر نمودهای پوششی در این دهه، میتوان به ریش و سبیل، سبیلهای تکی، مانتوهای گشاد، چادر، مقنعه و... اشاره کرد. افرادی که دنبال مدهای روز میرفتند، از حیث قانونی یا اجتماعی (از طریق برچسبخوردن و کنایه و...) با برخوردهای نرم و سخت روبهرو میشدند. پانکیها هم در نیمهدوم دهه۶۰ دیده میشدند که چندان فراگیر نبودند و نوعی آسیب بهشمار میرفتند.
- دهه۷۰؛ رنگها به میدان باز میگردند
مد و وقایع تاریخی و اجتماعی و حتی سیاسی، ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند. در دهه۷۰، جامعه ایرانی از جنگ هشت ساله فارغ و وارد دوره بازسازی شده بود. از سوی دیگر، شیوع ویدئو و تلویزیونهای ماهوارهای ترک و اروپایی و... باعث شده بود تا آنها با رویکردها و سبک زندگیهای دیگری آشنا بشوند. این آشنایی تأثیر خودش را بر سبک زندگی مردم گذاشت؛ به واقع مدگرایی باز هم فرصت تنفسی در جامعه پیدا کرد.
کاهش سختگیریهای دهه ۶۰ و نیز افزایش واردات پوشاک خارجی و ترک و... در این امر نیز بیتأثیر نبود. در این دهه، البته هنوز هم پوششهای ساده قبلی پابرجا بود، اما در جنگی سرد با پوششها و اقتضائات جدید زمانه. این تقابل، بین شلوار پارچهای و جین، پیراهنهای ساده و تیشرت، کوتاهکردن ساده موی سر و صورت با حالتدادن به موها، مانتوها و مقنعهها و چادر با مانتوهای خفاشی و موهای افشان کمکم بیرونزده از زیر شالها و روسریها و شبیه آن قابل مشاهده بود. سبیل مردانه هنوز قدرتنمایی میکرد، اما کمکم اعتبارش را داشت از دست میداد. رنگها نیز به لباسهای زنانه و حتی مردانه اضافه میشدند و این تنوع رنگها، جزو مهمترین اتفاقات پوششی این دهه بود.
- دهه ۸۰ و ۹۰؛ روزگار تقابلها و تحیرها
از دهه ۸۰ به بعد، اینترنت هم وارد فضای مد و سلیقه پوششی شهروندان شد. دیگر مدهای جدید، به سرعت برق و باد شیوع پیدا میکردند. موجیبودن و سرعت، از خصیصههای مدها و پوششهای این دوره به شمار میرفت. کمکم پای سبک زندگی غربی و ولنتاین و رنگ سال و... هم به این حوزه اضافه میشد.
سلبریتیها هم جزو گروههای مرجع قرار میگرفتند تا هر کاری که انجام میدادند، به نوعی توسط مردم تقلید شود. مانتوفروشیها و پوشاکیها نیز مثل قارچ از جاهای مختلف روییدن گرفتند؛ حتی پارکینگها نیز تبدیل به مزون و فروشگاه پوشاک و تولیدی و... شدند.
سبیلها دیگر به چشم نمیخوردند و کلاً جای خودشان را به مدلهای خاصی از ریش و ریشهای پروفسوری و... دادند. کراوات هم کمکم عرضاندام میکرد. دهه۸۰، البته دهه ظهور احمدینژادیسم هم بود. وقتی تقابل این موجهای مدگرایی و دولت احمدینژاد اتفاق افتاد، دوباره برخوردهای پلیسی و گشتارشاد و مقابله با مانتوهای خاص و... در دستور کار قرار گرفت.
حتی کارگروه ساماندهی مد و لباس هم شکل گرفت. از یک سو تلاش بدنه رسمی برای سر و شکلدادن به این بازار بلبشو را شاهد بودیم و از سوی دیگر، فرهنگ عمومی سطح جامعه که به نوعی راه خودش را میرفت. با ورود دهه هفتادیها به عرصه اجتماع نیز این وضعیت بغرنجتر و خاصتر شد.
در مورد دهه هفتادیها، در کل کلیشههایی در جامعه رایج شده است؛ ازجمله سرگردانی و جسارت و آوانگاردی این نسل در اطلاعات تکنولوژیک روز و آشنایی به زبان انگلیسی و ... همین امر، منجر به استفاده از پوششهای خاص و گاه متحیرکننده از سوی این نسل میشد. این وضعیت به دهه ۹۰ نیز کشیده شد و هنوز تداوم دارد؛ طوری که گاه در مدل مو و پوشش و سلیقههای انتخاب لباس، عملاً با دنیایی دیگر و آدمهایی دیگر روبهرو هستیم.