اما کم نیستند کسانی که معتقدند حیات شبانه هر شهر از شاخصهای ارزیابی میزان شادی و نشاط جامعه در کلانشهرهاست؛ زیستی که هرچند کوتاهمدت و در روزهایی خاص مانند ماه مبارک رمضان اتفاق میافتد، اما در نوع خود تجربه موفقیتآمیزی بوده است. شاید بعضی مسئولان این طرح را با بهانه اینکه زیست شبانه نیاز به اعتبار و هزینهکرد دارد، به تأخیر انداخته باشند، اما باید به این نکته توجه کرد که معمولا کلانشهرها از فضاهای عمومی مورد نیاز برای این حیات شبانه بهرهمندند؛
پارکها، مراکز خرید، اماکن مذهبی، بناهای تاریخی، اماکن ورزشی، سینماها و کتابخانههایی که روزها مورد استفاده قرار میگیرند، شبها نیز میتوانند شهر را زنده نگه دارند. اما برای اثبات این نیاز شاید بتوان از منظرهای متفاوتی به مسئله نگاه کرد. در متن پیشرو با کورش ساسانی –رفتاردرمانگر- درباره تأثیر حیات شبانه در نشاط اجتماعی صحبت کردهایم.
* بهطور کلی با این ایده موافق هستید که زیست شبانه باعث نشاط اجتماعی خواهد شد؟
همانطور که تصور غالب ما بر این است که اکثر مردم روزیدار، شبخوابند، یعنی روزها به سر کار میروند و شبها میخوابند، عدهای دیگر از مردم وجود دارند که شببیدارند و روزخواب. این زیست نیز مدلی از زندگی انسانی است. وقتی اینگونه نگاه کنیم متوجه میشویم که اگر زیست شبانه وجود نداشته باشد، ناخودآگاه گروهی از جامعه را حذف کردهایم. این گروه به مرور زمان و به اجبار در خانههای خود محدود میشوند، زیرا فضای اجتماعی هیچ بستری برایشان تدارک ندیده است.
این امر باعث میشود این گروه در چهارچوب زندگی شخصی خود زندانی باشند. نفس وجود حیات شبانه به نوعی اهمیت به بخشهایی از جامعه است که همیشه مغفول مانده یا برایشان برنامهای وجود نداشته است، چراکه برای سیاستگذاران این بهترین راه است که در قالب و تعریفی مشخص زیست انسانها را طبقهبندی کنند. درصورتی که هرچه امکان بیشتری برای افراد جامعه درنظر گرفته شود یا مدلهای زیستی متنوعی در سیاستگذاریهای جامعه وجود داشته باشد مردم شادتری خواهیم داشت.
* ترس از شب و زنده شدن احساس ناامنی در بازه زمانی خاصی که شهر خواب است، این حس را در ما تقویت کرده که زندگی در شب ممکن نیست و شاید خطرناک بهنظر برسد. این حس در احیای چنین حیاتی چه موانعی ایجاد کرده است؟
اگر با دید جامعهشناسی تکاملی به ترس انسان از شب نگاهی بیندازیم، متوجه میشویم تا زمانی که بشر به استفاده از نور و گرما در شب دست نیافته بود، شب برایش ترسناک بهنظر میرسید. از زمانی که روشنایی به شب رسید، امید بر این بود این ترسها بهبود پیدا کند، اما این ترس در ناخودآگاه بسیاری از ما ماند و گمان بسیاری از مردم این شد که شب حیات ناامنی دارد. سیاستگذار نیز که از وجود یک قالب مشخص در جامعه استقبال میکرد،
از وجه ترسناک شب بهرهها برد. به این شکل که فضاهای شهری در شب خالی از جمعیت شدند و جنس شغلها طوری تعریف شد که به این وحشت دامن زد. طبیعی است که در سکوت، سکون و تاریکی احتمال خطر و ناامنی وجود دارد و همین، احتمال ترس را تشدید میکند. اما در مقابل هستند کسانی که در شبها با زندگی در شهر از حیات شهری لذت میبرند. بیشک چنین فضایی برای آن دسته که شبزندهدارند، در این فضا کار میکنند و دغدغههای مثبتی دارند، حس آرامش و امنیت ایجاد میکند.
* اگر شما را موافق حیات شبانه درنظر بگیریم، چه ادلهای برای نیاز جامعه به زیست شبانه ارائه خواهید کرد؟
معمولا شهر پویا، شاداب و پرنشاط شهری است که برای طیفهای مختلف جامعه گزینههایی تعریف کرده باشد. هرچه گزینهها بیشتر شود، میتوان این انتظار را تقویت کرد که انسانها را از پستوهای شخصی بیرون کشیده و به دیدهشدن امیدوارشان کرد. از سوی دیگر شرایط اقتصادی بهگونهای است که گاه با یک حرفه نمیتوان اقتصاد خانواده را تنظیم کرد؛ از اینرو زندگی بسیاری از مردم در ۳واژه خلاصه شده است؛ کار، خانه و خواب. هرچه فضا برای زندگی مهیا شود،
این دسته افراد هم پس از کار میتوانند روند زندگی را دلچسبتر کنند. با تعریف زندگی شبانه، امکانی برای عدهای از افراد جامعه ایجاد خواهد شد که از آن امکانات در روز بیبهره ماندهاند. از طرف دیگر این زندگی شبانه مشاغل تازهای ایجاد خواهد کرد و افراد بیشتری کسب درآمد میکنند. اینها شاید ادلههایی برای وجود چنین زیستی در جامعه باشد. هرچند این زندگی شبانه گاه از نظر اجتماعی نیز امنیت بیشتری در شهر ایجاد خواهد کرد.