بیستمین جلسه از سلسله نشستهای «نقد و اندیشه» با موضوع «تأثیر فضای مجازی بر لبههای گسست اجتماعی» با حضور نعمتالله فاضلی انسانشناس، آذر منصوری فعال سیاسی و مدنی و میثم علیزاده پژوهشگر، در سالن همایشهای شهید قندی وزارت ارتباطات برگزار شد.
- نابرابریهای اجتماعی و بروز شکاف و تعارضات
نعمتالله فاضلی انسانشناس و استاد دانشگاه، آغازگر بحث تأثیر فضای مجازی بر لبههای گسست اجتماعی بود گفت: فضای مجازی در بحث نابرابریها و بروز شکاف چند کارکرد دارد که ازجمله آنها میتوان به بازنمایی نابرابریها، بازنمایی اشکال گوناگون دیگر نابرابریها و بازنمایی نابرابریها با ایجاد ستیز نام برد که بهنوعی لبههای اصطکاک را برجسته میکند.
تأثیر فضای مجازی بر زندگی اجتماعی در دو دهه اخیر بهطور گستردهای مطرحشده است، فاضلی با این توضیح کوتاه افزود: گسست و گسل دو تعریف متفاوت دارد. گسست به معنای عدم تداوم است اما گسل و شکاف معنی دیگری دارند، دو نوع گسست در کشور ما ایجاد شد. یکی گسستی که در دوره قاجار و مشروطه به وجود آمد و دیگری گسست ارتباطی که در حال حاضر با آن درگیر هستیم. این گسست وارد سطح زندگی روزمره مردم شده است درحالیکه گسست قبلی به شکل مستقیم به زندگی مردم وارد نشده بود. انقلاب مجازی نمیخواهد مانند انقلاب مشروطه حاکمیت را مشروط و مقید کند، میخواهد الگوی ارتباط شهروندان را تغییر دهد.
وی گفت: عدهای در رادیو و تلویزیون زمانی که قرار است درباره فضای مجازی صحبت کنند، عموماً از مفهوم آسیب استفاده و آنرا به سیب گندیده تعبیر میکنند، سیبی که گندیده و باید برای آن کاری کرد درحالیکه اینطور نیست، جامعه و فرهنگ هیچوقت نمیگندد و چیزی هم نمیتواند عامل آن شود.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: گسل، گسست و گسیختگی سه مقوله متفاوت است و نباید آنها را با یکدیگر همتراز دانست. گسل از زمینشناسی وارد دایره واژگان ما شده است. از این واژه معمولاً برای زلزله استفاده میکنند، انرژیهایی در جامعه است که منجر به دور شدن افراد از یکدیگر میشود، اتفاقاتی رخ میدهد که میتواند گسلها را فعال کند، اگر این گسلها فعال شوند و زیرساختها برای روبهرو شدن با آن آماده نباشد، حتی دو ریشتر لرزش، یکخانه خراب از خود برجای میگذارد.
فاضلی تصریح کرد: در مورد فضای مجازی باید از قطعیت دوری کنیم، اینکه همه چیز را با قطعیت به این شبکهها نسبت دهیم، اشتباه است. اگر فضای مجازی با عامل دیگری در موقعیت معینی ترکیب شود میتواند گسلها را فعال کند و به گسیختگی برساند؛ اما به خودی خود چیزی نیست که به بد یا خوب بودن آن با قطعیت حکم دهیم. فضای مجازی به گسست شتاب میدهد، گسلها را بازنما میکند و گسیختگی را رقم میزند، باید سعی خود را به کار گیریم که گسلها فعال نشوند.
- چسب بین حاکمیت و مردم شل شده
آذر منصوری، فعال سیاسی و مدنی یکی دیگر از صاحبنظرانی است که در بیستمین نشست نقد و اندیشه که به همت روابط عمومی وزارت ارتباطات برگزار میشود، حضور داشت، وی با اشاره به اینکه شبکههای اجتماعی مسئله اصلی و عامل گسست اجتماعی نیستند و صرفاً باعث بروز مسائل اجتماعی میشوند، گفت: شکاف سیاسی منجر به بروز شکافهای دیگر نیز میشود، فیلترینگ و محدودیت نمیتواند مانع از دسترسی افراد به اطلاعات و شبکههای موردنظرشان شود. اگر رسانههای ما طوری عمل کنند که زبان مردم باشند و گردش آزادانه اطلاعات در آنها تسهیل شود، شبکههای برون مرزی و حتی شبکههای اجتماعی، نهتنها برای آنها تهدید بهحساب نمیآیند بلکه فرصتی برای رشد بهترشان را رقم میزند.
وی افزود: چسبی که باید بین مردم و حاکمیت وجود داشته باشد، شل شده و همبستگی میان آنها رنگباخته است. اگر صورتمسئله این شکافها و گسلهایی که ایران امروز با آن مواجه است را درک نکنیم، آنوقت انگشت اتهام را به سمت رسانههای اجتماعی و فضای مجازی میبریم تا مشکل حل شود. به همین دلیل است که حس میکنیم با فیلتر کردن تلگرام و توئیتر قرار است تمام مشکلاتمان حل شود. این یعنی پاک کردن صورتمسئله.
رسانههای رسمی مانند صدا و سیما باید پا در میدان بگذارند و این شکاف را پر کنند، درحالیکه خودشان عاملی برای دامن زدن به این شکافها میشوند.
منصوری افزود: شکافی که از آن صحبت میکنیم خیلی بین مردم وجود ندارد به همین دلیل است که هنوز هم وقتی حادثهای مانند زلزله و سیل رخ میدهد آنها شانه به شانه هم کمک میکنند و به هموطنشان یاری میرسانند. شکاف اصلی ممکن است بین مردم و حاکمیت رخ دهد. با پاک کردن صورت مسئله در حل آن دچار مشکل میشویم. وقتی نهادهای مستقر طوری عمل کنند که رضایت آحاد جامعه را جلب نکند، شکست ملتها محتملتر میشود.
این فعال مدنی خاطرنشان کرد: در انتخابات ۹۶ مردم در مقایسه با انتخابات گذشته بیشترین مشارکت را از خود برجای گذاشتند. مردم در آن برهه فرصتی برای تأثیرگذاری و سقفی از مشارکت سیاسی را برای رسیدن به خواستههایشان متصور شدند. بعد از انتخابات فضایی به وجود آمد که انگار هیچ اتفاقی رخ نداده است. حتی پس از انتخابات تلگرام فیلتر شد. شبکهای که حتی به اطلاعرسانی در انتخابات نیز کمک کرده بود. این باعث کاهش میل افراد به مشارکت سیاسی است.
منصوری افزود: به دلیل اینکه مجموعه عملکردها به سمت تقویت این شکاف میرود و صورتمسئله شکاف دیده نمیشود، تصورمان این است که رسانههای اجتماعی دلیل آن هستند. وقتی جامعه بهرغم فیلتر تلگرام، حتی باوجود سختیهایی که دارد باز هم به این شبکه متصل میشوند نشان میدهد، شکافی که از آن صحبت کردیم در حال به وقوع پیوستن است.
منصوری در ادامه گفت: جامعه به مسائل روز اشراف دارد، حرف نادرست را نمیپذیرد. اگر این اتفاقات در دنیای مجازی و واقعی درست دیده نشوند، خودبهخود منجر به تعارض میشوند. مسئلهای که مقدمه به وجود آمدن گسلها و شکافهای خطرناک است. شبکهها مجازی فرصتی هستند برای ترمیم شکافهای اجتماعی و ابزار رسانهای باید برای ترمیم این شکافها به رسمیت شناخته شود.
- برای فضای مجازی، مدیر ۶۰ ساله منطقی نیست
میثم علیزاده پژوهشگر علوم اجتماعی محاسباتی، از دیگر کارشناسان حاضر در این نشست در ادامه صحبتهای آذر منصوری و نعمتالله فاضلی گفت: زمانی که اینترنت به وجود آمد افراد به اینکه قرار است به واسطه اینترنت به یکدیگر نزدیک شوند، امیدوار شدند. تعدادی از صاحبنظران حتی به جهان مسطح اشاره کردند و امید داشتند که اینترنت افراد را از نظرات همه همفکران و حتی مخالفانشان باخبر کند تا بین آنها توافق شکل بگیرد. در جهان مسطح قرار بود همهچیز به سمت همگرا شدن پیش برود.
زمانی که توئیتر و فیسبوک به دنیای اینترنت اضافه شدند، پژوهشگران به جهان مسطحی که در آن مرزهای سیاسی و اقتصادی برداشته خواهد شد، خوشبینتر شدند.
علیزاده با این توضیحات، در ادامه به این مسئله اشاره کرد که ماجرا آنطور که پژوهشگران فکر میکردند پیش نرفت درحالیکه اینطور فکر میشد که افراد جامعه با برقراری ارتباط با دوستانشان به نقطه نظرات بسیار خوبی میرسند، اما جلوتر که رفتند دیدند در بهترین حالت همهچیز مانند قبل باقیمانده و پیشرفتی حاصل نشده است.
وی ادامه داد: در فضای مجازی به علت اینکه هر فردی فکر میکند تنها باید نظرات افراد همفکر با خودش را بخواند و به دیگری گوش ندهد، معمولاً قطبی سیاسی اتفاق میافتد. برای حل این مشکل باید دانشگاهیان و خبرنگاران تحقیقی وارد میدان شوند. آنها باید پژوهش کنند و نظرات خود را در اختیار افراد جامعه بگذارند تا این شکل از دوقطبیها بروز پیدا نکنند.
وی با اشاره به مقالهای که سال ۲۰۱۲ منتشر شد، گفت: در انتخابات آن سال دموکراتها در توئیتر فقط با خودشان صحبت میکردند و جمهوری خواهان نیز به همین شکل. این باعث شد افراد رادیکالتر شوند. همانطور که افراد در جامعه بیشتر به این تمایل دارند که با افراد شبیه خودشان دوست شوند، در فضای مجازی نیز بیشتر با همفکران خود معاشرت دارند. همین مسئله باعث به وجود آمدن دوقطبی میشود. افرادی که صدای مخالفان بافکر خودشان را اصلاً نمیشنوند که بخواهند به درست یا غلط بودن آن فکر کنند.
علیزاده افزود: علم فضای مجازی همچنان ناقص است و نمیتوان بهسرعت درباره آن تصمیم گرفت. مسئولین معمولاً با پیدا کردن مشکل فکر میکنند راهحل را هم یافتهاند؛ اما اینکه باید به دانشگاهیان، خبرنگاران تحقیقی و کارشناسان سپرده شود تا دربارهاش تحقیق کنند.
وی گفت: برای پایان دادن به مشکلاتی که ممکن است در فضای مجازی ایجاد شود، راهحل وجود دارد. ما هم میتوانیم مانند کشورهای دیگر و با تربیت افراد متخصص که بر اساس دادههای مستند صحبت میکنند، راهحل درست را پیدا کنیم.
وی افزود: هنوز در جامعه آمریکا بهعنوان مهد شبکههای اجتماعی، به این قطعیت نرسیدهاند که شبکههای اجتماعی در گسست و شکافها مؤثر هستند. منکر این قضیه نیستیم که کشور ما دشمن دارد و طبیعتاً این دشمن در فضای مجازی علیه حاکمیت فعالیت میکند اما راهحل مقابله با این فعالیتها بههیچوجه فیلتر نیست.
علیزاده در پایان گفت: مسئلهای که بهتر است در خصوص قانونگذاری فضای مجازی به آن دقت کنیم، انتخاب مدیری است که در زمینه فضای مجازی درسخوانده باشد، فضا را بشناسد و به تهدیدها و فرصتهایش واقف باشد. وقتی فرد ۶۰ ساله برای مدیریت فضای مجازی انتخاب میشود که هیچ وقت نه در این فضا بوده نه در این فضا بزرگ شده، اصلاً قابل درک نیست.