اینها فقط چند نمونه از دوچرخه و دوچرخهسوار در فیلمهاست. ۲نمونه خارجی و ۲ فیلم ایرانی که در آنها یا دوچرخهسوار قهرمان اهمیت داشته یا خود دوچرخه نقش کلیدی در روند وقایع ایفا کرده است. وسترن پرطرفدار جرج روی هیل هم بیشتر به دلایلی نوستالژیک به این فهرستراه یافته است.
- مهمترین دوچرخه تاریخ سینما
احتمالا دوچرخه در هیچ فیلمی در تاریخ سینما به اندازه فیلم معروف ویتوریو دسیکا اهمیت نداشته است. در «دزدان دوچرخه» (که در ایران به عنوان «دزد دوچرخه شهرت دارد») آنتونیو (لامبرتو ماجورانی) کارگر بیکاری است که با دوچرخهاش برای چسباندن پوستر استخدام شده است. ایتالیای پس از جنگ با بحران شدید اقتصادیاش در فیلم دسیکا حضور و نمود دارد و نشانه آشکار بحران مسئله بیکاری و بعد از دست دادن دوچرخه به عنوان وسیلهای برای امرار معاش است. دوچرخه آنتونیو به سرقت میرود و او تا پایان فیلم با همراهی پسرش برونو (انتسو استایولا) در جستوجوی دزد دوچرخهاش است.
در سکانس پایانی آنتونیو چنان به استیصال میرسد که خود تصمیم به سرقت دوچرخهای میگیرد و خیلی زود هم گیر میافتد و مقابل پسرش تحقیر میشود. فیلم دسیکا یکی از مهمترین آثار نئورالیسم سینمای ایتالیاست و تا سالها در فهرست بهترینهای عمر منتقدان و جزو صدرنشینها بود. با گذر از دهه۶۰، فیلم اهمیتش را برای منتقدان کمی از دست داد و از فهرست بهترینهای تاریخ سینما هم بیرون آمد ولی فارغ از اینها اثر دسیکا همچنان نمونهای جذاب و قابل مطالعه از سینمای نئورالیستی بهشمار میآید؛ فیلمی که در آن دوچرخه و در واقع فقدان دوچرخه، اهمیتی دراماتیک مییابد و چزاره زاواتینی- فیلمنامهنویس- بیشتر از زندگی وام میگیرد تا قصه و درام. لحظهای آنتونیو به دوچرخههایی که مقابل چشمانش قرار دارند خیره میشود و به فکر سرقت میافتد، از بهیاد ماندنیترین نماهای تاریخ سینماست.
- با آینده آشنا شوید!
فصل دوچرخهسواری بوچ (پل نیومن) و ایتا (کاترین راس) در «بوچ کسیدی و ساندنس کید» (جورج روی هیل۱۹۶۹) از معروفترین سکانسهای این وسترن پرفروش انتهای دهه۶۰ میلادی است. بوچ با اشاره به دوچرخهای که به همراه دارد و در آن زمان اختراع تازهای محسوب میشود به ایتا میگوید: «با آینده آشنا شوید». دوچرخه در پایان دوران کابویها، بخشی از آینده محسوب میشود. بوچ و ایتا سوار دوچرخه میشوند، در طبیعت سرسبز و زیبا حرکت میکنند. دوچرخهای که بوچ با آن مقابل ایتا هنرنمایی میکند و بعد برانگیختهشدن گاو خشمگین و فرار زوج جوان در فضایی شوخ و شنگ و مفرح با دوربینی متحرک که از بین نردههای چوبی، پل نیومن و کاترین راس را در قاب میگیرد و جادوی ترانه «قطرات باران ملایم به سر و رویم میبارد» بی. جی. تامس که حاشیه صوتی این سکانس را به اندازه تصاویرش غنی و پرحسوحال کرده است.
- سمندر آمد
خلیل سمندر (ایرج طهماسب) قهرمان فیلم «خط پایان» (محمدعلی طالبی۱۳۶۵) بیش از هر دوچرخهسوار دیگری در فیلمهای ایرانی در یاد تماشاگرانی ماند که در دهه۶۰، نوجوانیشان را پشتسر میگذاشتند. خلیل سمندر فیلم خط پایان، محصول دورانی است که علی زنگیآبادی طلای دوچرخهسواری مسابقات آسیایی سئول ۱۹۸۶ را برای ایران به دست آورد؛ دورانی که آدمبزرگها هنوز خاطراتشان از تیم ملی دوچرخهسواری ایران در بازیهای آسیایی تهران ۱۹۷۴ را روایت میکردند. دوران رکابزدن بچهها در کوچه و خیابانها، خط پایان اولین فیلم ورزشی پس از انقلاب و سومین فیلم پرفروش اکران سال۶۵ (که تماشاگران دوستش داشتند و منتقدان سطحیاش خواندند)، قهرمانی را به تماشاگر عرضه میکند که با وجود شیوه ناشیانه رکاب زدنش دوستداشتنی است.
کارگر سادهای که وارد باشگاه ایرانجوان میشود، سریع پیشرفت میکند اما به دلیل ناراحتی قلبی از شرکت در مسابقات آسیایی تهران باز میماند. فیلم مثل بسیاری از آثار دهه۶۰، نگاهی انتقادی به حکومت پهلوی دارد و اینجا رقابت باشگاه ایرانجوان با باشگاه کاخ (که وابسته به دربار است) قرار است کژیهای رژیم سابق را برملا کند. خط پایان با آدمهای سیاه و سفید، رگههای ملودرام، رکابزدنهای خلیل سمندر، گزارش عطا بهمنش و فصل شورانگیز پایانیاش (شکست دادن دوچرخهسوار تیم کاخ، عبور از خط پایان، قهرمانی خلیل سمندر و فیکسشدن تصویر در لحظهای که دست بر قلبش میگذارد) فیلم ساده و روانی است که هنوز هم میشود تماشایش کرد.
- نسیم؛ قهرمان یا قربانی؟
«بایسیکلران» (محسن مخملباف۱۳۶۸) به گفته سازندهاش الهام گرفته شده از خاطره دوران کودکیاش است. ماجرای رکابزدن بیوقفه یک دوچرخهسوار پاکستانی در یک زمین بسکتبال در میدان خراسان روبهروی خیابان غیاثی با هدف یاریرساندن به سیلزدگان پاکستانی. در فیلم بایسیکلران نسیم (محرم زینالزاده) مهاجر افغانی که درگیر بیماری همسرش (مهشید افشارزاده) وارد بازی جنونآمیز شرطبندی میشود که از او میخواهند یک هفته بیوقفه رکاب بزند. بهنظر میرسد بایسیکلران بیش از آنکه متاثر از خاطره دوران کودکی فیلمساز باشد، برگرفته از فیلم «آنها به اسبها شلیک میکنند، مگرنه!؟ »
(سیدنی پولاک۱۹۶۹) است و کارگردان ارجاعی هم به آن میدهد. بایسیکلران محصول دوران دوم فیلمسازی مخملباف است که آرمانخواهی مذهبی فیلمهای «توبه نصوح» و «دو چشم بیسو» جای خود را به عدالتخواهی «دستفروش»، «عروسی خوبان» و بایسیکلران داده است. همه شعارهای گل درشتی که در فیلم وجود دارند و ماجرای دو گروه شرطبندان که قرار است تداعیکننده ابرقدرتها باشند که محرومان را استثمار میکنند در گذر زمان فراموش شدهاند. آنچه در یادها مانده رکابزدنهای بیوقفه نسیم، مقاومتش در برابر خواب و کوتاه آمدن از قرارش، گذاشتن چوب کبریت به زیرپلکها، سیلیای که پسر به او میزند و آبی که به صورتش میپاشد، است.