هنرمند نگارگر آنچه را در پرده خیال دیده است به تصویر میکشد و در این راه با چنگ انداختن به ریسمان الهی و بهرهگیری از تعالیم اسلامی به خلق اثر هنری ایرانی اسلامی میپردازد. استاد «محمدباقر آقامیری» از نگارگران خوشنام و موثر عصر حاضر در سال ۲۹ در روستای دریا سوگند از توابع شهر بیجار چشم به جهان گشود، اما سالهاست که ساکن کرج است و برای هنر این مرز و بوم زحمات بسیار کشیده است. این استاد هنر سالیان سال است که در کرج، در گالری خود پذیرای مشتاقان هنر از جایجای کشورمان است. در ادامه گفتوگوی همشهری را با این پیشکسوت نگارگری میخوانید.
- جرقه هنر چگونه و در چه دورانی در شما به وجود آمد؟
از دوران کودکی عاشق هنر بودم، به طوری که روح و روانم متاثر از یک نقش خوب یا خط زیبا و حتی موسیقی دلنشین، عاشقانه میشد و در صور خیال به جاهای مختلف سفر میکردم. البته نقش خانواده در ایجاد این حس بسیار زیاد و تاثیرگذار بود، چون در خانوادهای هنری به دنیا آمدهام. مرحوم برادر بزرگم علی آقامیری، خوشنویس قابلی بود و از شیوه استاد امیرنظام تقلید و تحریر میکرد، به صورتی که من مبهوت خط خوش برادرم میشدم. مرحوم محمد آقامیری، برادر دیگرم نقاش بود و پرترههای خیلی خوبی میکشید و علاقه من به نگارگری و نقاشی ریشه در کارهای این هنرمند داشت. هنر در خانواده ما خوشبختانه به این عزیزان ختم نمیشود و پسرهای برادرم مرحوم علی آقامیری راه پدر را ادامه دادهاند؛ هادی پسر برادرم، در بخش ساخت رنگ (آبرنگ) بسیار ماهر است و شهرت جهانی دارد. روزی را به یاد میآورم که در استانبول ترکیه با چند هنرمند ترک روبهرو شدم که از آبرنگ هادی بسیار تعریف میکردند که در میان آنها به «رنگ ایرانی» معروف بود؛ یعنی این برند به نام کشورمان در کل جهان مشهور است. پسرهای مرحوم محمد آقامیری، یعنی حسین و محسن آقامیری نیز سرآمد هنر تذهیب در کشورمان هستند.
- جرقه بزرگ در زندگی شما چه زمانی زده شد؟
در دوره دبیرستان هر روز سطح فکرم بازتر میشد و به هنر علاقهمندتر میشدم؛ جرقه بزرگی که در زندگی هنری من در این دوران زده شد. من رتبه اول مسابقات را چندین سال متوالی کسب کردم. حتی به یاد دارم که در سال ۱۲ دبیرستان به علت اینکه دیگر نمیتوانستم از لحاظ سنی در این مسابقات شرکت کنم، مدیران مدرسه من را به عنوان مدرس به اردوها میفرستادند و بسیار به من محبت داشتند. در همان زمان افرادی مانند خانم مسیحنیا و آقای نوری، تاثیر زیادی در به وجود آمدن شور هنری در من داشتند. البته کتابهای درسی آن زمان یکی از دیگر عوامل تاثیرگذار بر روی من در هدایت به هنر بودند. کتابهای درسی تا کلاس پنجم از دوره غارنشینی تا آخر دوره ساسانی، تصاویر بسیار زیبا و ماندگاری داشتند. کتابهای کلاس پنجم به بعد تا دبیرستان هم با توصیفها و نقاشیهای خوبی که از دوره اسلامی تا معاصر داشت من را علاقهمند به این رشته کرد.
- درباره هنر نگارگری بگویید. اوج این هنر در چه دورانی بوده است؟
نگارگری تاریخ دور و درازی در کشور دارد. اوج این هنر در دوره تیموریان و صفویه است که شاهکار مکتب نقاشی تبریز در آن عصر بوده است؛ حتی آن دوره را میتوان دوره اوج نقاشی ایران نام برد. شاهکارهایی مثل خمسه نظامی، گلستان و بوستان سعدی و شاهنامه در آن دوره به وجود آمده است و از اساتید بنام این عصر میتوان به کمالالدین بهزاد، سلطان محمد در دوره صفویه و استاد میرسید علی اشاره کرد.
- از مراحل تحصیلی و افتخارات خود بگویید.
از دبیرستان دارالفنون تهران در سال ۵۰ دیپلم ادبی، از دانشگاه هنر در سال ۶۲ لیسانس نقاشی، از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فوقلیسانس گرافیک و در رشته نقاشی ایرانی و اسلامی از شورای عالی فرهنگ و هنر جمهوری اسلامی ایران درجه دکتری را کسب کردم. برنده مدال طلا از نمایشگاه جهانی الجزایر ۱۹۸۷، منتخب خادم قرآن سال ۱۳۸۰ و کاندید جایزه صلح نوبل در قسمت فرهنگ در سال ۱۹۸۳ شدم. به عنوان «وورد مستر» از سازمان جهانی فرهنگ و هنر در کشور کره سال ۲۰۱۱ برگزیده شدم. مدال مفاخر هنرهای تجسمی فجر از ششمین جشنواره بینالمللی هنرهای تجسمی فجر را کسب کردم.
- چند تن از اساتید هنر نگارگری در عصر حاضر را که بر این هنر تاثیرگذار بودهاند برای آشنایی جوانان علاقهمند به طور مختصر معرفی کنید.
اساتید بنام و بینظیری در عصر معاصر هستند که همه آنها دارای شأن هنری بالایی هستند و از جایگاه خوبی در هنر نگارگری برخوردارند. استاد طاهرزاده در هنرستان هنری مستظرف، اساتیدی همچون هادی خان تجویدی، حسین بهزاد، علی کریمی، علی مطیع، مرحوم سلیمی، رهبری، نصرتالله یوسفی، استاد محمود فرشچیان و استاد آقای فرشچیان مرحوم حسین بهادری از اساتید هنرستان اصفهان و استاد من محمدعلی زاویه هنرمند خوشنام که در عین حال که در نگارگری توان بالایی داشت ذوق خوبی در زمینه موسیقی سنتی و ساز تار داشت و نوازنده قابلی بود.
- از ورود به کرج و مکتب نگارگری کرج که به نام شماست، بگویید؟
از سال ۶۰ به کرج منتقل شدم. کار و زندگیام در تهران بود و به علت اینکه کرج در آن زمان باغشهری با هوای مطبوع و برای زندگی جای مناسبی بود به کرج آمدم. استخدام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در هنرستان پسرانه در رشته نگارگری بودم و در سال ۸۲ بازنشسته شدم. متاسفانه یکی ۲ سال بعد از رفتن من، درس نگارگری و نقاشی از دروس هنرستان حذف شد که ضربه بسیار بدی به این هنر با این حرکت زده شد. فکر کنید صنعت فرش بعد از نفت پرسودترین صنعت کشورمان است و درس طراحی فرش از هنرستان برداشته شده است. سالها به دنبال برگرداندن این دروس بودم، ولی تاکنون بدون نتیجه مانده و بسیار نگران این موضوع هستم.
امیدوارم روزی یک مسئول جوابگوی این جریان باشد. در مورد مکتب کرج، از کوچم به کرج ۳۸ سال میگذرد و خیلی از دوستان از تهران و شهرهای مختلف دیگر به واسطه حضورم به کرج سفر میکنند و استعدادهای خوبی از بین آنها به درجات بالایی از این هنر رسیدهاند. در این مدت هنرمندان بسیاری در حرفه نگارگری با تکنیک خاصی که من آموزش دادهام مشغول شدهاند و بدین ترتیب مکتبی به نام مکتب «نگارگری کرج» پدید آمد. هر صاحب هنری اگر نقاشیهای شاگردانم روی بوم را ببیند، بیدرنگ متوجه سبک آنها که همان مکتب نگارگری کرج است، خواهد شد.
- ورزش در کنار هنر
محمدباقر آقامیری، نگارگر: از سن کم در کنار کارهای هنری به ورزش هم علاقهمند بودم. اواخر دوره دبستان با موضوعات شاهنامه آشنا و به ورزش پهلوانی علاقهمند شدم. کلاس نهم بودم که در مسابقات کشتی فرنگی منطقه مقام اول را کسب کردم. ۵ سال روی ورزش کشتی تمرکز داشتم و بعد از ورود ورزش کاراته به ایران، در سال ۴۷ به ورزش کاراته علاقهمند شدم. در آن دوران استاد فرهاد وارسته، زحمات زیادی برای ورزش کاراته و شناساندن آن به ورزشکاران کشور کشید. بعد از آن برای ادامه تحصیل به انگلستان رفتم و ورزش کاراته را آنجا زیر نظر مربیان انگلیسی ادامه دادم. بعد از انقلاب اسلامی ایران به مدت یک سال اولین رئیس فدراسیون کاراته ایران شدم و از آن به بعد سالیان سال است که به آموزش رشته کاراته مشغولم. البته یک روش به نام «وادوکان» که از ۱۵ کاتا و ۴۰ مبارزه تکحرکتی متشکل است هم به نام خود ثبت کردهام.