«علاءالدین و چراغجادو»، احتمالاً مهمترین و شناختهشدهترین داستان از بین داستانهای هزار و یکشب در جهان است که همهی نسلها آن را شنیده و خواندهاند. داستان پسرکی خیابانی که به چراغجادو دست پیدا میکند و غول چراغجادو میتواند سه آرزویش را برآورده کند. این داستان آنقدر جذاب است که در ۱۰۰سال اخیر بارها و بارها به صورت فیلم و انیمیشن به پردهی سینماها راه پیدا کرده، اما احتمالاً انیمیشن علاءالدین، محصول سال ۱۹۹۲ میلادی در کمپانی والتدیزنی، از محبوبترین اقتباسهای این داستان بهشمار میرود. این انیمیشن به کارگردانی «ران کلمنتس» و «جان ماسکر»، روایتگر همان داستان قدیمی و مشهور علاءالدین و چراغجادو بود که با بودجهی ۲۸ میلیون دلار ساخته شد و در نمایش جهانی بیش از ۵۰۴ میلیون دلار فروش کرد. این داستان قدیمی با پیشرفت صنعت انیمیشنسازی، به انیمیشنی پرتحرک، موزیکال و رنگارنگ تبدیل شده بود که در دوران خود بینظیر بود و دو جایزهی اسکار بهترین موسیقی و بهترین آواز سال ۱۹۹۳ را هم از آن خود کرد. علاءالدین آنقدر محبوب شد که قسمتهای دوم و سوم آن نیز با نامهای «علاءالدین: بازگشت جعفر» و «علاءالدین و پادشاه دزدها» در سالهای ۱۹۹۴ و ۱۹۹۶ میلادی ساخته شدند.
حالا، ۲۷سال پس از ساختهشدن انیمیشن علاءالدین و در ادامهی روند بازسازی انیمیشنهای کلاسیک والتدیزنی بهصورت فیلم زنده، فیلم سینمایی علاءالدین به کارگردانی «گای ریچی» ساخته شده است.
«گای ریچی»، نویسنده و کارگردان ۵۰سالهی انگلیسی، پیش از این خالق آثاری چون «شرلوک هولمز»، «شرلوک هولمز: بازی سایهها»، «مردی از یو. ان. سی. ال. ای» و «آرتورشاه: افسانهی شمشیر» بوده و حالا اولینبار است که برای مخاطبان کودک و نوجوان فیلم میسازد. او برای اکثر نقشهای اصلی فیلمش از بازیگر ناشناخته یا کمتر شناختهشده استفاده کرده است؛ مثل «مینا مسعود» بازیگر جوان مصری که ایفاگر نقش علاءالدین است و «نائومی اسکات» بازیگر جوان انگلیسی که نقش جاسمین را بازی کرده است. اما بهجای هنرمند فقید «رابین ویلیامز» که در انیمیشن کلاسیک دیزنی گویندهی نقش «جینی» یا همان جن چراغجادو بود، اینبار «ویل اسمیت»، بازیگر و خوانندهی مشهور آمریکایی این نقش را برعهده دارد.
اکران جهانی فیلم علاءالدین از خرداد آغاز شده و تا امروز بیش از ۹۳۰ میلیون دلار فروش کرده است. به همین مناسبت برای صفحهی شهرفرنگ این شماره، گفتوگویی با ویل اسمیت، بازیگر سرشناس آمریکایی و بازیگر نقش غول چراغجادو را برایتان آماده کردهایم.
- در همین ابتدای کار بگذارید بروم سر اصل مطلب! وقتی که نقش غول چراغجادو را قبول کردید، نگران نبودید که دارید پا جای پای رابین ویلیامز فقید میگذارید؟
راستش میدانید که چندسال قبل، فیلم «بچهی کاراتهکار» را با بازی پسرم تولید کردم، برای همین کاملاً متوجهام و میدانم که بازتولید آثار شاخص تاریخ سینما تا چه اندازه میتواند ترسناک و دلهرهآور باشد.
در این مواقع، همیشه سؤال این است که این فیلم یا این موضوع، جای کار بیشتری دارد یا همهی گفتنیها گفته شده؟ وقتی رابین ویلیامز نقشی را بازی کرده باشد، طبیعی است که آن نقش جای کار بیشتری نخواهد داشت! اما اولین دلیلی که باعث شد این نقش را قبول کنم، این است که قرار بود بهجای انیمیشن، فیلم زنده کار کنیم. فیلم زنده با انیمیشن خیلی متفاوت است و احساسات و فضای آنها، هرگز یکی نیست. همین موضوع برایم دلگرمکننده بود.
دومین چیزی که باعث شد نقش غول چراغ جادو را قبول کنم، درسی بود که از رابین ویلیامز گرفتم. وقتی چندبار بهطور متوالی انیمیشنهای علاءالدین را تماشا کردم، متوجه نکتهای شدم؛ رابین ویلیامز، بسیار استادانه، نسخهی بیزمانی از شخصیت خودش را در نقش تزریق کرده بود. از خودم پرسیدم: خب، اگر من بخواهم نسخهای از شخصیت خودم را در نقش وارد کنم، چه میشود؟ و ناگهان جوابم را یافتم! هیپهاپ و مد! این دو میتوانستند در کنار هم، یک غول چراغ جادوی بهیادماندنی دیگر بیافرینند. به نظرم غول چراغجادو، شخصیتی بیزمان دارد و همین بیزمانی، جا برای کار بسیاری در زمینه موسیقی و مد فراهم میکند. ناگهان اعتمادبهنفس پذیرفتن این نقش را درونم حس کردم و فهمیدم با خلق وجه تازهای از شخصیت غول چراغ جادو، میتوانم به رابین ویلیامز فقید هم ادای احترام کنم.
نکتهی جالب شخصیت غول چراغجادو، توانایی سفر در زمان است. درست است که او در چراغجادو گرفتار است، اما این ویژگی را دارد که میتواند در زمان سفر کند. برای همین اطلاعات زیادی دارد. رابین ویلیامز در گویندگی علاءالدین، بسیار استادانه شیوهی بیان و انرژی زیادی را بازتاب میدهد که در طول زمانها در این شخصیت جمع شده. برای همین تحقیقی در شیوهی بیان مردم عامه در سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۶ میلادی کردم. میدانید که انیمیشن علاءالدین در سال ۱۹۹۲ اکران شد و من میخواستم در گویش و بیان غول چراغجادو، از اصطلاحات عامیانهی آن سالها استفاده کنم تا نوعی حس نوستالژیک و خاطرهانگیز را در بین دوستداران این انیمیشن بیدار کنم. در عین حال هم شخصیتی تازه از غول چراغچادو را به علاقهمندان علاءالدین نشان دهم.
- غول چراغجادوی رابین ویلیامز، ترکیبی است از شیوهی کمدی منحصربهفرد او و استعداد بسیارش در استندآپکمدی. شما چه نوع از کمدی را در بازی این شخصیت بهکار گرفتید؟
فکر میکنم در بازی من، شوخی کمتری وجود دارد. من غول چراغجادو را بر پایهی موسیقی هیپهاپ بازی کردم. فکر میکنم مردم از این نوع طنز و خوشمزگی خوششان بیاید و سرگرم شوند. بهنظرم بازی من در نقش غول چراغجادو، با تکیه بر ظرفیتهای فرهنگ و موسیقی هیپهاپ حتی در دنیای انیمیشنها و فیلمهای دیزنی هم تا پیش از این فیلم، چندان مورد توجه نبوده است.
- معمولاً موسیقی و ترانههای فیلمی مثل علاءالدین، بسیار مورد توجه مخاطبان قرار میگیرند و حتی به شناسنامهی فیلم تبدیل میشوند. خودتان کدام ترانهی فیلم را بیشتر دوست دارید؟
ترانهی «دوستی مثل من»، نسبت به دیگر ترانههای فیلم قطعاً یک سر و گردن بالاتر است. این اولین آهنگی بود که ضبط کردم. اتفاقاً ماجرای ضبط آن هم خندهدار است. در اولین جلسهای که قرار بود با عوامل فیلم صحبت کنم و آشنا شوم، صحبت از این ترانه شد. خیلی مشتاق بودم که دربارهاش بیشتر صحبت کنیم، برای همین اتاق جلسه را ترک کردیم، به سراغ تیم موسیقی رفتیم و همانجا این آهنگ را خواندم و ضبط شد! یعنی حتی قرارداد و برنامهی کاری من بهطور کامل بسته نشده بود، اما «دوستی مثل من» ضبط شد و بسیار هم خوب از کار درآمد. آن ترانه برایم بسیار الهامبخش بود و بعد از دو ساعت کار، در استودیوی ضبط موسیقی، ارتباط احساسی خوبی با نقش غول چراغجادو گرفتم.
- وقتی فهمیدید که قرار است گای ریچی، کارگردان این فیلم شود، غافلگیر شدید؟
خب وقتی به بازسازی انیمیشنهای بیزمان و کلاسیک دیزنی فکر میکنید، مطمئناً نام گای ریچی به ذهنتان نمیآید و این همان چیزی است که حضور او را در این پروژه، ویژه کرده است.
- بهنظرتان او چه چیزی به علاءالدین اضافه کرده است؟
او تصاویر بسیار زیبا و احساساتی به یادماندنی را به علاءالدین آورد. در زمینهی انتخاب گروه بازیگری هم، سلیقهی متفاوت و دلنشینی داشت. اگرچه ریچی، کارگردانی صاحبسبک و پیشرو است، اما با ظرافت توانست که حس نوستالژیک و زیبای انیمیشنهای دیزنی را در کنار صحنههای اکشن فیلم و موسیقی خاصش نمایش دهد.
او در چشاندن همزمان طعم زیبایی، عطوفت، کمدی و طنز به تماشاگر، بسیار ماهرانه عمل میکند. همین ویژگی اوست که مخاطب را در تماشای علاءالدین غافلگیر میکند و این همان چیزی است که او به علاءالدین اضافه کرده است.
ریچی، حس شوخطبعی خاص خودش را دارد. شیوهی نگاهش به شخصیتها، مخصوصاً شخصیت علاءالدین به عنوان پسری خیابانی، آمیخته با شوخی و طنز است. برای همین مطمئن باشید هرچیزی که در این فیلم شما را شگفتزده میکند، از فیلتر نگاه شوخطبع ریچی گذشته است.
- بین علاءالدین و غول چراغجادو رابطهی دوستی بسیار زیبایی وجود دارد. شما و «مِنا مسعود» بازیگر نقش علاءالدین، چهقدر دربارهی نمایش این حس دوستی زیبا و جادویی با هم گفتوگو کردید؟
چیزی که دربارهی شخصیت منا غافلگیرم کرد، این بود که وقتی سر صحنه با او حرف میزدم، از اینکه قرار است بعد از اکران فیلم چه اتفاقی برایش بیفتد، هیچ پیشبینیای نداشت! اصلاً برایش مهم نبود که با بازی در این نقش، چه اتفاقی در آیندهی شغلیاش میافتد. او بهمعنای واقعی کلمه، شخصیتی فروتن دارد. کارش را بسیار جدی دنبال میکند و هرجا که بود، آن فضا را شاد و گرم میکرد. بیشتر صحنههای من با او بود و هردویمان انرژی کمدی زیادی از کنارهمبودن دریافت میکردیم. منا، واقعاً شخصیت خوبی دارد؛ چه پشت و چه جلوی دوربین. رابطهی بین علاءالدین و پرنسس جاسمین، بار عاطفی فیلم را بردوش میکشد، برای همین تمام تمرکز کارگردان بر این بود که وجه کمدی فیلم در رابطهی بین علاءالدین و غول چراغجادو متمرکز شود.
وقتی قرار است دو بازیگر درکنار هم بار کمدی فیلمی را برعهده بگیرند، نمیشود پیشبینی کرد که انرژی کمدی بین آندو کاملاً شکل میگیرد یا نه. اما من در طول دوران کاریام، این شانس را داشتم که چندبار با بازیگرانی همبازی شوم که در کنار هم بتوانیم انرژی کمدی بالایی را در فیلم بهوجود بیاوریم.
امروز بعد از تماشای فیلم علاءالدین، با خودم فکر میکنم اگر مردم سالها بعد هم به بازی من و منا نگاه کنند، این انرژی کمدی را در سطح چشمگیر و بالایی حس میکنند و معتقدم که بازی ما در کنار هم، در تاریخ سینما ماندگار شده است.
- برویم سر صحنهی اولین حضور غول چراغجادو در فیلم. در این صحنه در غار شگفتیها، تماشاگر برای اولینبار شخصیت جنی را میبیند. چهقدر در فضاسازی و تصویرسازی این صحنه دخالت داشتید؟
اول این را بگویم که بهنظرم این صحنه، از مهمترین صحنههای فیلم است. من به چگونگی اجرای این صحنه خیلی فکر کردم. برایم مهم بود که در اولین برخورد تماشاگر با جنی، بتوانم امضایم را پای این شخصیت بزنم! این صحنه از نظر من به کمی کمدی، با کمی طعم دراماتیک، قدری شوخی و البته موسیقی نیاز داشت.
برای کل گروه کارگردانی، صحنهی معرفی غول چراغجادو، صحنهی بسیار مهمی بود و بهعنوان یکی از صحنههایی که این فیلم را برای همیشه بهیادماندنی و ماندگار میکند، به آن پرداخته شد. برای همین همه در کنار هم روی آن بسیار زیاد کار کردیم تا نتیجهی کار برای همه رضایتبخش باشد.
- شما در فیلمهای بسیار زیادی بازی کردهاید. فیلم علاءالدین چه فرصت تازهای را برای نقشآفرینی در اختیار شما گذاشت که پیش از این تجربهاش را نداشتید؟
باعث شد همهی چیزهایی را که دربارهی هنر بازیگری بلدم در این فیلم بهکار بگیرم. بازی من در علاءالدین، حس شوخطبعی را در فضایی کمدی طلب میکرد، که انجامش دادم. از طرف دیگر، صحنههای احساسی زیادی وجود داشت که در آن احساساتی شدم. باید آواز میخواندم که خواندم. باید رپ میخواندم، باید میرقصیدم و باید حرکات اکشن انجام میدادم و همهی آنها را انجام دادم. در یک کلام، تمام تجربهای را که در ۳۰ سال گذشته در بازیگری کسب کرده بودم، همه را با هم در ایفای نقش غول چراغ جادو به کار گرفتم.