چون که شما با چیزهایی که از قبل دارید، یک محصول و پیام جدید خلق میکنید که وجود نداشته؛ ولی به طرز شگفتانگیزی یکدست، معنادار، خندهدار و قابل توجه است. آیا چنین کارکردی، یک کارکرد معمولی است؟ پس شوخی کردن را جدی بگیرید. به همین دلیل است که تهیهکنندگان و هنرمندان زیادی سعی میکنند از سلاح شوخی، برای جذب مخاطب خودشان استفاده کنند. رضا عطاران، داریوش کاردان، مهران مدیری و... در صدا و سیما، از این دست هنرمندان بودند. اما هماکنون نیز، افرادی چون علی انصاریان، که بعد از روزگار فوتبالیست بودن به بازیگری و اجرا روی آوردهاند نیز، قدرت پنهان شوخی را کشف کردهاند تا از آن برای جذب مخاطب استفاده کنند.
- ماجراهای شوخی یک فوتبالیست سابق
علی انصاریان به همشهری میگوید شوخیهایی که در برنامهها استفاده میکند، بداهه بوده و فکر شده نیست؛ «من فکر میکنم اگر قدرت بیان خوبی داشته باشی، میتوانی بهصورت بداهه از کلمات متنوعی استفاده کنی. اگر دایره لغاتت خوب باشد، میتوانی از آن در موقعیتهای مختلف استفاده کنی. من هم هنگام بازیکنیام و همین الان که درگیر بازیگری و اجرا هستم، سعی کردهام خوب فیلم ببینم، خوب نگاه کنم دور و برم را؛ حتی سعی کردهام نسبت به روزگار بازیکنیام بهتر ببینم و دقیقتر. لحظهای که شما تصمیم میگیری یک شوخی را اجرا کنی، لحظه بسیار بسیار مهمی است.
درست مثل فورواردی میمانی که توپ به تو میرسد و باید زمان را طوری هماهنگ کنی که بتوانی گل بزنی. مهم گل زدن است. من هم در ماجرای شوخیهایی که داشتهام، احساس میکنم این گل زدنها اتفاق افتاده. اینکه چه جوری و کجا و با چه سبک و شیوهای شوخی کنی، از نظر من خیلی مهم است». جالب اینکه از نگاه این بازیکن دیروز و بازیگر و مجری امروز، شوخیهای برنامهریزی شده به هیچ دردی نمیخورد؛ چرا که زیبایی و طبیعی بودنش را از دست خواهد داد و او در برنامههایی که با مجید یاسر داشته، مجری مقابل و حتی کارگردان، تا لحظه آخر نمیدانستند انصاریان قرار است با چهکسی و چه شوخیهایی داشته باشد. و همین امر، باعث گیرایی و طبیعی بودن این شوخیها میشد.
- با هر کس شوخی کنی، گروهی شاکی میشوند
بحثمان به تبعات این شوخیها میرسد، اینکه چطور سعی میکند تبعات آنها را کنترل کند. جواب میشنویم: «متأسفانه در کشور ما تا با کسی شوخی میکنی، صدای گروهی درمیآید. دور از جان شما، حتی اگر با گوسفند و گاو هم شوخی کنی، باز صدای عدهای درخواهد آمد! مگر همه وکلا، دکترها، متخصصان، مدیران و... خوباند و در میان آنها آدم بد نداریم؟ تا ما با گروهی شوخی میکردیم، سریع اعتراض میکردند که این آقا را ممنوعالتصویر، ممنوعالاجرا و ممنوعالورود کنید. آخرش هم که برنامه تعطیل شد. باید شوخیهای ما بداهه باشد و از آن مدل حرف زدنهای اتوکشیده و رسمی دوری کنیم. الان مخاطبان این همه شبکه ماهوارهای، اینترنت و... در اختیار دارند؛ صدا و سیما باید برای جذب مخاطب بجنگد. نباید دست روی دست بگذاریم و برنامههای پرمخاطبمان مثل نود و عادل فردوسیپور را از دست بدهیم».
- خودسانسوری ممنوع!
علی انصاریان از سوی دیگر، اینکه جزو بدنه صدا و سیما نیست و از خارج سازمان وارد آن شده را، در کیفیت و جسارت و نوع شوخیهای صورت گرفته مؤثر میداند. او میگوید:«این کاملاً درست است. بزرگترین حسن ما این است که نباید خودسانسوری کنیم. این باعث میشود خیلی چیزها، ازجمله درست حرف زدن با مردم و توجه آنها و روراست بودن با مخاطب را از دست بدهیم. بهترین کار، روراست بودن است. اینطور نیست که مدام در برنامههای مختلف بگوییم بهترین کشور و ملت دنیا هستیم و دیگران فلان و بهمان هستند».
- خبرسازترین شوخی؟ اینکه معلوم است...
اما میرسیم به خبرسازترین شوخیهایی که علی انصاریان روی آنتن زنده تلویزیون داشته و تا مدتها نقل محافل بوده؛ «قطعاً از همه خبرسازتر، همان ماجرای گوگوش بود. برنامهای که نزدیک ۶۷۰میلیون بار وایرال شده. مهمان برنامه ما که اسمش بابی بود، تصمیم گرفتم اسمش را بابک صدا بزنم تا راحتتر بتوانم خطابش کنم. طبیعی است هر کسی جایی میرود، وقتی بخواهد زبان آنجا را یاد بگیرد، از موسیقی کلامی هم استفاده کند. این بنده خدا هم خیلی صاف و روراست گفت که گوگوش گوش میکند. به قدری صاف و ساده این حرف را زد که من ناخودآگاه غش کردم و نمیتوانستم خودم را جمع کنم. البته حسابی هم به دردسر افتادیم و برنامه هم تعطیل شد. از شوخیهای دیگری که بهشدت دیده شد، سخنان بزرگان بود؛ مخصوصاً شوخیهای عموحسن آن. آن قسمت «هنگام شنا مثل یه دست و پاچلفتی، بپا تو مسیر دهن کوسه نیفتی» که بهشدت دیده شد».