اگرچه داشتن خانه و سرپناه یکی از موضوعات مهم در همه جای دنیاست اما مالک خانه بودن چندان اهمیتی ندارد. در بیشتر کشورهای جهان، خانه یک کالای مصرفی است به این معنا که افراد همانطور که یخچال میخرند خانه هم میخرند اما در ایران خانه کالای سرمایهای به حساب میآید و آدمها برای سرمایهگذاری اقدام به خرید خانه میکنند. از سوی دیگر خانهدارشدن به آنها حس آرامش و امنیت میدهد.
علیرضا شریفییزدی، روانشناس اجتماعی در اینباره به همشهری درنگ میگوید: مهمترین علت اهمیتداشتن مالک خانه بودن، حس امنیت و آرامشی است که به افراد منتقل میکند. متأسفانه در کشور ما بهطور متوسط در هر دهه قیمت خانه و اجارهبها حدود ۷ یا ۸برابر میشود. تجربه زیست افراد به آنها این پیام را میدهد که اگر میخواهند یک امنیت روانی، خانوادگی و اجتماعی داشته باشند باید بهدنبال شغل ثابت و سرپناه مشخص بروند؛
بنابراین آنها بعد از پیدا کردن شغل باید یک سرپناهی برای خود درنظر بگیرند که بر پایه آن سرپناه، احساس آرامش و امنیت را بهخود و خانواده منتقل کنند. در جامعهای که مدام نوسان قیمت وجود دارد و امنیت اقتصادی کمرنگ است داشتن خانه میتواند از تجربه حس عدمامنیت جلوگیری کند.
در بسیاری از کشورهای جهان مسکن کالای مصرفی است اما در ایران مسکن یک کالای سرمایهای بهحساب میآید شریفی در اینباره میگوید: در سایر کشورها مسکن مانند موبایل، یخچال و... یک کالای مصرفی است اما در ایران کالای سرمایهای به شمار میرود. در واقع مسکن به لحاظ روانی، امنیت بیشتری را برای فرد ایجاد میکند. کسی که مسکن دارد خیالش راحت است که اگر در جایی مشکلی برایش ایجاد شد خانه دارد و میتواند از آن برای نجات خود از شرایط سخت استفاده کند. بنابراین برخلاف خیلی از کشورها که علاقهای به خرید مسکن ندارند و شاید تا آخر عمر اجارهنشین باشند در کشور ما بحث خرید خانه بسیار جدی است.
او اضافه میکند: یکی دیگر از دلایل مهم بودن داشتن مسکن فشارهای اجتماعی است. مسکن برای افراد یک نوع پرستیژ اجتماعی است؛ بهعنوان مثال در کشور ما داشتن خانه برای فردی که میخواهد به خواستگاری برود یک امتیاز مهم است از طرفی اگر خانواده دختر مستأجر باشند نقطهضعفی برای آنهاست و فشار اجتماعی بیشتری به آنها وارد میشود؛ بنابراین افراد مجبور هستند که از تفریحات و اهداف اصلی زندگی خود بگذرند تا یک سرپناه برای خود تهیه کنند که البته این امر با توجه به شرایط اقتصادی فعلی کاری بسیار دشوار است.
شریفی در ادامه میگوید: با نگاهی به تاریخ میبینیم که در کشور ما کسانی که جای مشخصی نداشتند و یکجانشین نبودند معمولا در لایههای فرودست جامعه قرارمیگرفتند و واژههایی مانند کولی، هرجانشین، لولی و... که ناسزا به شمار میرود برای آنها بهکار میرفته است. در واقع یکجانشینی و داشتن مسکن و مأوا یک نوع شناسنامه و هویت محسوب میشد که اگر کسی این شناسنامه را نداشت پشتوانه نداشت و مشخص نمیشد که از کدام خاندان و طایفه است؛ بنابراین مورد تحقیر قرار میگرفت. اگرچه الان به این شکل به ماجرا نگاه نمیشود اما باز هم داشتن مسکن یک امتیاز مهم برای افراد است.
این روانشناس اجتماعی با اشاره به تفاوت نوع استفاده از مسکن در ایران و سایر کشورها میگوید: در بسیاری از کشورهای جهان، خانه تنها محلی برای سکونت و استراحتکردن است اما در کشور ما خانه جنبههای دیگری هم دارد. در ایران خانه هم محل سکونت و استراحت است و هم محل دور هم جمعشدنها و تفریحکردنها؛ بهعبارتی تعریف خانه در ایران با سایر کشورها فرق دارد. در ایران بسیاری از جشنها یا حتی مراسم عزاداری در خانه برگزار میشود.
بسیاری از کارهایی که اجتماع اجازه انجام آن را نمیدهد در منزل صورت می گیرد. خانه محلی برای دیدارهای دوستانه و خانوادگی است به همین دلیل داشتن خانهای که صاحب آن خود فرد باشد اهمیت پیدا میکند.
شریفییزدی میگوید: بهنظر من دولت باید مسکن را از کالای سرمایهای به کالای مصرفی تبدیل کند و این کار را میتواند با انبوهسازی انجام دهد البته با طرح و برنامه، نه مانند مسکن مهر که الان فشار آن به جامعه و دولت وارد شده است. از سوی دیگر دولت باید به کمک مستأجرین بیاید و بخشی از هزینههای آنها را بهعهده بگیرد تا با تسریع و تأکید بر قوانین روشن از اجحاف در حق مستأجر جلوگیری به عمل آید.
مستأجران هم باید آموزش ببینند که اولویت زندگی خود را بر پایه خانهدار شدن نگذارند؛ چرا که مسائلی مانند فرزندپروری، روحیه خانواده، گردش، تفریح و... مهمتر از خانهدارشدن است و باید بهدنبال بالا بردن آرامش در زندگی بود.