۱۳۲۰- تاکنون
میگویند یک هنرمند، باید به حدی از یکپارچگی در تفکر و آثار و محصولاتش رسیده باشد که حتی کارهای او را، بدون امضا و نام هم بتوان تشخیص داد. البته جمله درستی است اما به واسطه درستبودن جمله، قرار نیست هر هنرمندی، به این مرتبه برسد یا رسیده باشد. عرقریزان، روح و ذهن و روان میخواهد و تمرینها و مشاهدهها و حتی اعتمادبهنفسها.
در حوزه سینما، بلاشک و بلادرنگ باید مسعود کیمیایی را جزو این دست هنرمندان بدانیم و بنامیم؛ مردی که آنقدر نشانه و نماد در آثارش دارد که میتوان تشخیص داد کدام فیلم از آن اوست یا از آن او نیست؛ جدا از اینکه کیفیت آثارش را مدنظر داشته باشیم یا مثلاً بگوییم «قیصر» و «گوزنها» ی او در سطح بالای کیفی است و «محاکمه در خیابان» و «اعتراض» و... او در سطح پایین کیفی. به مناسبت فرارسیدن سالروز تولد و ۷۸سالهشدن این سینماگر شاخص، زندگیاش را خلاصهوار بازخوانی کردهایم.
* * *
۱۳۲۰
روز هفتم مرداد مسعود کیمیایی، در قلب تهران قدیم به دنیا آمد.
۱۳۴۵
کیمیایی کارش را با ساموئل خاچیکیان معروف شروع کرد؛ در فیلم «خداحافظ تهران». البته در این فیلم دستیار بود. ضمن اینکه باید بدانیم این سینماگر، سینما را بهصورت آکادمیک و شستهرفته یاد نگرفت؛ در واقع سینماگری تجربی و خودآموخته محسوب میشود.
۱۳۴۷
اولین تجربه سینمایی مستقل و جدی کیمیایی را، باید «بیگانه بیا» دانست. او در این فیلم، البته سعی کرد که نگاهی برخلاف فیلمفارسیهای رایج زمانهاش داشته باشد. شاید بهدلیل همین نگاه خاص و خلاف عادت زمانه بود که نخستین اثر او چندان دیده نشد و کسی درک نکرد که کارگردانی بزرگ در شرف ورود به سینمای ایران است.
۱۳۴۸
و سرانجام سینمای ایران، یکی از مهرههای اصلی و مؤلف خودش را شناخت؛ چرا که کیمیایی در چنین سالی و به وقت ۲۸سالگی، توانست قیصر را بسازد. قیصر، به واقع یکی از نقاط عطف مهم و تأثیرگذار سینمای ایران است و به همراه «گاو» آغازگر موجنو سینمای ایران. قیصر علاوه بر اینکه با استقبال زیاد تماشاگران مواجه شد بحثهای زیادی را در محافل روشنفکری برانگیخت.
هوشنگ کاووسی و هوشنگ طاهری فیلم را بهشدت کوبیدند اما چهرههایی چون پرویز دوایی، ابراهیم گلستان و نجفدریابندری... دفاع جانانهای از فیلم کردند؛ در واقع در فضای کلی نقد فیلم قیصر را بسیار پسندیدند حتی در محافل و نشریات غیرسینمایی هم به آن اشاره میشد. این فیلم در جشنواره سپاس تهران در همان سال هم جایزه بهترین فیلم و کارگردانی را دشت کرد. قیصر را نقطه تلاقی سینمای جدی و اقبال بازار و گیشه میدانند.
۱۳۵۰
فیلم «داش آکل» برمبنای نوشتهای از صادق هدایت تولید شد. فیلم قابلقبولی هم بود اما چندان جریانساز نشد شاید هم بهدلیل تأثیر عمیق قیصر کمتر دیده شد. فیلم در انجمن بینالمللی فیلم تاشکند، جایزه بهترین فیلم و کارگردانی را هم گرفت.
۱۳۵۴
کیمیایی را شاید بتوان یک نبوغ زودهنگام دانست؛ چرا که بین نخبگان، ما ۲نوع نبوغ دیر و زودهنگام را مشاهده میکنیم. او در ۳۴سالگی، توانست به اوج نقطه سینمایی خودش برسد؛ با ساخت گوزنها. این فیلم را هنوز هم از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران میدانند. بعد از ساختهشدن و نمایش محدود در جشنواره، یک سالی توقیف شد تا برایش تعیین تکلیف کنند. تا اینکه ساواک پایانبندی فیلم را عوض کرد و اجازه نمایش یافت. البته در سالهای بعد از انقلاب همان نسخه اولیه دست بهدست و دیده شد. بازیهای به یادماندنی، نمادسازی درخشان بومی و شهری، پیامهای تنیده شده در میان روایت و دغدغهمندی، اثری درخشان از این فیلم ساخته است.
۱۳۶۹
از گوزنها تا سال ساخت «دندان مار»، کیمیایی فراز و نشیبهای زیادی را طی کرد؛ از ساخت «غزل»، بهعنوان خاصترین و غریبترین اثر سینمایی او گرفته تا دریافت چند جایزه بینالمللی برای «سفر سنگ»؛ که آن را بهگونهای پیشگویی وقایع آینده و انقلابهای پیشرو میدانستند. در دهه۶۰ نیز کیمیایی آثاری چون «خط قرمز» و «تیغ و ابریشم» را ساخت که یا اجازه نمایش نیافتند یا با جرح و تعدیل فراوان ممیزان روبهرو شدند. «سرب» هم با تمام دقت و زیباییهایی که داشت در نمایش سینمایی کمتر مورد توجه قرار گرفت و با نمایش تلویزیونیاش در سالهای بعد کشف شد. و بالاخره دندان مار ساخته شد که بسیاری آن را بهترین فیلم کیمیایی در بعد از انقلاب میدانند؛ روایت درخشان با فضاسازی جذاب و بازیهای درخشان و به یادماندنی فرامرز صدیقی و گلچهره سجادیه.
۱۳۷۸
سینمای کیمیایی تداوم یافت، با ساخت آثاری چون «ردپای گرگ»، اعتراض و ... اعتراض، با توجه به مجاورت با وقایع سیاسی- اجتماعی اواخر دهه ۷۰، بیشتر از دیگر آثار آن سالهای کیمیایی تفسیر شد. بازیهای درخشان فتحی و ارجمند هنوز هم در یاد علاقهمندان به فیلم اعتراض مانده است؛ خاصه آن سکانس معروف ابتدایی فیلم.
۱۳۸۰
کیمیایی البته بخت خود را، در دیگر حوزهها ازجمله رمان و شعر هم آزمود. او به هر حال دست به قلم بوده و فیلمنامههایش را خودش مینویسد؛ رمان «جسدهای شیشهای» در سال ۸۰. کتابهای بعدی او، «زخم عقل» (مجموعه شعر)، «حسد» و «سرودهای مخالف ارکسترهای بزرگ ندارند» از تراوشات قلمی این فیلمساز محسوب میشوند.
۱۳۸۹
این کارگردان ابتدا در سال۸۳ «حکم» را ساخت و سپس به «جرم»، رسید؛ البته به سال۱۳۸۹. جرم، توانست جایزههای متعددی از جشنواره فجر بگیرد؛ طوری که باعث شد حتی سازندهاش برخوردی کنایهآمیز هم به این جایزه داشته باشد که متولیان بعد از ۳۰ سال، تازه به یادش افتادهاند.
۱۳۹۲
در سال ۹۰، بانیفیلم (تنها روزنامه سینمایی کشور) طی یک نظرسنجی، قیصر را بهعنوان اثرگذارترین فیلم تاریخ سینمای ایران معرفی کرد. سال بعدتر و در جشن حافظ نیز تندیس بهترین فیلم این جشن به اثر محاکمه در خیابان تعلق گرفت. و باز هم سال بعدترش، هفته فیلم مسعود کیمیایی با عنوان «۵دهه با مسعود کیمیایی»، در موزه هنرهای معاصر برگزار شد.
۱۳۹۸
چند روزی دوباره فیلم گوزنها سر زبانها افتاد. در چهارمین نظرسنجی ماهنامه فیلم، بهعنوان قدیمیترین و معتبرترین نشریه سینمایی که هر ۱۰سال یکبار انجام میشود و این بار در آن ۱۴۰نویسنده و منتقد سینمایی حضور داشتند گوزنها باز هم بهعنوان بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران انتخاب شد. پیشتر هم در سال۱۳۷۸ نیز این فیلم، در نظرسنجی همین مجله، رتبه اول را کسب کرده بود.