این پیراهن شان و اعتباری دارد و برای پشتوانه آن است که مهم است. مثل اسکناسی که بدون پشتوانه کاغذ نقاشی شدهای بیش نیست.
از آنطرف آن کسی که افتخار مییابد این پیراهن را بپوشد هم کم کسی نیست. او سالها برای رسیدن به جایگاهی که پوشیدن این پیراهن را نصیب او کند، زحمت کشیده و عرق ریخته است. سوای از اینها، عِرق ملی که ناشی از غیرت میهنپرستی است نیز در این مسئله دخالت دارد. یک بازیکن ملی وقتی پیراهن ملی کشورش را پوشید در میادین رقابت بسیار باانگیزهتر ظاهر میشود. به تعبیر حافظ "پیراهنی که آید از آن بوی یوسفم"، پیراهنی است که به اعتبار یوسف باید یعقوبوار سالهای سال منتظرش ماند.
حال چرا انجمن ورزشهای هوایی و فدراسیون انجمنهای ورزشی ورزشکار تیم ملی پاراگلایدر را بدون پیراهن ملی به رقابت جهانی این رشته میفرستند، سئوالی است که باید برای آن پاسخ داشته باشند، وگرنه هم به ورزشکاران هوایی و هم شانیت ملی ایران بیاحترامی کردهاند.
گزارش انجمن ورزشهای هوایی حاکیست که در سال ۹۷ بالغ بر ۱۵۹۱ گواهینامه ورزشی در تمام رشتههای هوایی صادر کرده است. در سال گذشته مبلغ این گواهینامهها ۸۰ هزار تومان بود که سرجمع حدود ۱۲۷ میلیون تومان میشود که همه به حساب فدراسیون انجمنها واریز میشوند.
از آنطرف کمیته ملی المپیک بودجه این فدراسیون را حدود ۷۰۰ میلیون تومان از ردیف اعتبارات دولتی ذکر کرد که اگر درآمدهای اختصاصی همچون صدور گواهینامههای مذکور را به آن اضافه کنیم مشاهده خواهیم کرد که بودجهای که این فدراسیون در اختیار دارد بیش از اینهاست. حال چطور ممکن است که سهیل باریکانی، ورزشکار تیم ملی پاراگلایدر در گفتگو با همشهری اعلام میکند که نه تنها ۱۰ میلیون هزینه حضورش در مسابقه جهانی پاراگلایدر در مقدونیه را ندادند، بلکه حتی از اعطای یک پیراهن تیم ملی هم به او دریغ کردند!
آیا انجمن ورزشهای هوایی و فدراسیون انجمنهای ورزشی بودجه لازم را برای این کارها نداشتند؟ یا مشکل در سوء مدیریتهاست؟
تازه به جز درآمد حاصل از صدور گواهینامههای ورزشهای هوایی که هر سال به صورت روتین انجام میشود و به حساب فدراسیون واریز میشوند، درآمدهای حاصل از برگزاری دورههای مختلف توسط انجمن ورزشهای هوایی اعم از کارگاههای آموزشی یا دورههای مربیگری نیز به عنوان درآمد اختصاصی به حساب فدراسیون انجمنها واریز میشود.
به طوری که میتوان گفت بیشترین درآمد اختصاصی فدراسیون انجمنها از ورزشهای هوایی به دست میآید. اما این ورزش تقریباً هیچ انتفاعی از این درآمدها ندارد و طی این سالها تقریباً هیچ هزینهای برای این ورزش به جز موارد انگشتشمار و بسیار کم انجام نشده است.
این فدراسیون هیچگونه شفافسازی درباره میزان درآمدهای اختصاصیاش از ۱۸ انجمن ورزشی تحت نظر خود از جمله انجمن ورزشهای هوایی نیز انجام نمیدهد و کسی نمیداند این درآمدها صرف چه اموری میشوند. به نحوی که سالهاست برگزاری مسابقه سالانه کشوری پاراگلایدر در کشور یا تعطیل است یا اگر برگزار شده، با کمک سایر نهادها و اسپانسرها و اما و اگرهای بسیار بوده است.
ورزشهای هوایی پتانسیل تبدیل شدن به فدراسیون را دارد. در واقع در جایی که ورزشهای گلف، سهگانه، کبدی، اسکواش، اسکیت، بولینگ و بیلیارد، چوگان، شطرنج، نجات غریق، پهلوانی، ورزشهای دانشگاهی، ورزش دانشآموزی، ورزش کارگری و ... فدراسیون دارند و زیرمجموعه هیچ فدراسیونی نیستند، ورزشهای هوایی نیز با گسترهای که در کشور دارد باید فدراسیون شود تا بتواند خود را اداره کند. ورزشهای هوایی ایران در زیرشاخههای مختلف خود دارای ورزشکاران مطرح و جوایز متعدد بینالمللی است.
اوایل انقلاب چتربازی فدراسیون داشت که اکنون تبدیل به کمیتهای ناکارآمد در انجمن ورزشهای هوایی شده است. ورزشکاران چترباز سرگردانند و مربیان آن برای آموزش، اسکایدایورها را به کشورهای همجوار مثل روسیه و دوبی و قطر میبرند. در حالی که پتانسیل برگزاری بوگیها سقوط آزاد در ایران تا حد بالایی وجود دارد و تاکنون چندین دوره با حمایت هوافضای سپاه و سایر ارگانها انجام شده است. پاراگلایدینگ کمیتهای تحت نظر فدراسیون کوهنوردی بود که بعدها تبدیل به انجمن ورزشهای هوایی شد. برای سامان دادن به همه رشتههای این ورزش اعم از پاراگلایدینک و زیرشاخههایش همچون پارااسکی، پاراموتور و پاراترایک، هنگگلایدینگ، هواپیمای مدل، بالن، سقوط آزاد، بانجی جامپینگ و .... تاسیس فدراسیون ورزشهای هوایی ضروری است.
به ویژه وقتی انجمن ورزشهای هوایی و فدراسیون انجمنها حتی از تهیه پیراهن ملی برای بازیکن خود عاجزند، این ضرورت بیشتر احساس میشود.