جان ویت‌بکار - ترجمه نیلوفر قدیری: کوزوو سرانجام به‌صورت یکجانبه استقلال خود را اعلام کرد و آمریکا و اکثر کشورهای اتحادیه اروپا که از پیش، از این اقدام اطلاع داشتند، اکنون برای به‌رسمیت شناختن این اعلام استقلال و برقراری روابط دیپلماتیک با این کشور جدید با یکدیگر رقابت می‌کنند.

این برای هر کسی که دلبستگی به قوانین بین‌الملل یا وجدان جمعی دارد، تکان‌دهنده است.
درباره پیامدهای بی‌ثبات‌کننده این اتفاق در ارتباط با کشورهای مستقلی که جنبش‌های جدایی‌طلب دارند مانند آبخازیا، اوستیای جنوبی، قره‌باغ، بوسنی و قبرس، صحبت‌های بسیار گفته شده اما درباره یکی از این پیامدها که چندان هم منفی نیست تاکنون حرفی به میان نیامده است.
بی‌صبری آمریکا و اتحادیه اروپا در مقابل دوپاره کردن عضوی از اعضای سازمان ملل تنها به این دلیل که 90 درصد مردم آن طرفدار استقلال و جدایی بوده‌اند، با شکیبایی بیش از حد این قدرت‌ها در برابر اشغال 50 ساله نوار غزه و کرانه باختری قابل مقایسه نیست. تک‌تک شهروندان کرانه باختری و نوار غزه به دنبال آزادی هستند و در تمام طول نیم قرن گذشته هم، همین را طلب کرده‌اند اما به‌خاطر همین خواسته مجازات، تحریم، محاصره، تحقیر و حتی کشته شده‌اند.
در چشم آمریکا و اتحادیه اروپا، اعلام استقلال کوزوو از صربستان باید به‌رسمیت شناخته می‌شد حتی اگر صربستان با آن مخالف بود اما این نظر کاملا خلاف نظر آنها درقبال اعلام استقلال فلسطین از اشغال اسرائیل در 15 نوامبر 1988 است.
در آن زمان وقتی بیش از 100 کشور دنیا کشور جدید فلسطین را به‌رسمیت شناختند، آمریکا و اتحادیه اروپا، از این کار خودداری کردند. برای آمریکا و اتحادیه اروپا، استقلال فلسطین هنوز موضوعی است که باید مورد مذاکره قرار گیرد و پایه و چارچوب این مذاکره هم کاملا بدون توازن است. یک طرف این مذاکره یک قدرت اشغالگر است و طرف دیگر مردم تحت اشغال. ابتدا باید قدرت اشغالگر با  این استقلال موافقت کند. اما آلبانیایی‌تبارهای کوزوو که تحت حمایت ناتو و اداره سازمان ملل 9 سال خودمختاری را تجربه کردند و دیگر نتوانستند صبر کنند ولی فلسطینی‌هایی که بیش از 40 سال اشغال و سرکوب را تجربه کرده‌اند باید باز هم صبر کنند.
اکنون که کنفرانس آناپولیس هم به‌جایی نرسیده است، اگر رهبری فلسطین واقعا باور دارد که راه‌حل 2 کشور قابل اجراست،حالا بهترین زمان برای تأکید بر حقانیت موجودیت فلسطین است. آلبانیایی‌تبارهای کوزوو وعده داده‌اند که از اقلیت صرب این منطقه حفاظت و حمایت کنند. رهبری فلسطین هم می‌تواند وعده بدهد که از اسرائیلی‌هایی که به‌صورت غیرقانونی در خاک فلسطین هستند حمایت کند.
برای این‌که آمریکا و اروپا این ابتکار را مورد تمسخر قرار ندهند، باید پیامدی برای آنها تصویر شود. این پیامد این است که اگر آنها این ابتکار را جدی نگیرند، راه‌حل «2 کشور» هم یک توهم تلقی می‌ شود.
رهبری فلسطین مدت‌هاست که دوگانگی و نژادپرستی غرب را تحمل کرده، اکنون زمان آن رسیده که به‌صورتی سازنده وارد عمل شود و جامعه جهانی را حیرت‌زده کند.

www.counterpunch.org