امروزه مفاهیمی چون شهر خلاق و «شهر دوستدار کودک» یا CFC یکی از مهمترین رویکردهای توجه به مقوله زندگی شهری است. مفهوم «شهر دوستدار کودک» به طور کل به این معنی است که دولتمردان چگونه این شهرها را براساس علایق بچهها اداره میکنند و نیز به شهرهایی گفته میشود که در آن، حقوق اساسی بچهها مانند سلامت، حمل و نقل، حمایت، آموزش و فرهنگ رعایت میشود. در این میان، تعریف و برنامهریزی پروژههای شهر دوستدار کودک به طور عمده ایجاد فرصتی برای کودکان در راستای شکل دادن یا تغییر محیط پیرامونشان است.
پژوهش و طراحی فضاهای شهری در حوزه ایجاد شهرها و فضاهای شهری دوستدار کودک، بهویژه در اروپا، از سالهای ۱۹۸۰ به بعد مورد توجه قرار گرفت. این ایدهها بر سه ویژگی اساسی تاکید داشت: ۱. برنامهریزی مشارکتی که در آن بچهها همانند دیگران در ساختار دادن به شکل فضایی محیط نقش اساسی دارند؛ ۲. مراکز کودکان به آنها فرصت جمعآوری و شکل دادن به خواستههایشان را میدهد؛ ۳. انگیزه و فرصت دادن به بچهها در استقلال تصمیمگیریهای محیطی بدون دخالت دادن بزرگترها نقشی اساسی دارد. در سال ۲۰۰۷ شهر بندیگو در استرالیا به عنوان «شهر دوستدار کودک» و اولین شهری که تمام جنبهها و ویژگیهای یک شهر دوستدار کودک را از نظر یونیسف به خود اختصاص داده بود، معرفی و به رسمیت شناخته شد. شهر اوز نیز در استان فارس برای اولین بار در ایران به عنوان «شهر دوستدار کودک» در فروردین ۱۳۸۹ از طرف مؤسسه پژوهشی کودکانانتخاب شده است.
شهر دوستدار کودک تنها یک شهر خوب برای بچهها نیست، بلکه شهری است که توسط کودکان ساخته میشود. طراحی شهری هنگامی به معنای واقعی به اهداف شهر مطلوب نایل میشود که خواستهها و نیازهای تمام شهروندان با توجه به اقتضای سنی مورد توجه قرار گیرد، به طوری که مشارکت دادن کودکان در ایجاد محیط ساختهشده اطرافشان و در نتیجه تحلیل نظرهایشان بیشتر مد نظر مدیران شهری قرار گیرد. محیطهای دوستدار کودک میتوانند مستقیما در سلامت کودکان نقش داشته باشند.
کودکان میخواهند با همسن و سالهای خود و جامعه در ارتباط باشند. متاسفانه قوانین و مقررات شهری معاصر موجب بروز تبعیضهای گوناگون اجتماعی، اقتصادی، سنی و جنسی میان شهروندان شده است. رفتارهایی نظیر بازی کردن، صحبت کردن، نشستن و تفریح کردن و تعامل در رفتارهای اجتماعی گونههای مختلفی از عملکردها و نیازهای انسانیاند که مفاهیم فضایی و کالبدی خاص خود را طلب میکنند. این بدان معناست که در فرایند مناسبسازی محیطهای شهری، لازم است فضاهایی خلق شوند که ضمن تطابق با نیازهای امروز، واجد عناصر لازم برای تحقق عدالت سنی باشند و به گونهای سامان یابند که با فناوری نوین نیز همخوان باشند.
این برابری در بهرهوری از زندگی جمعی هنگامی صورتپذیر است که گروههای مختلف با امکانات و محدودیتهایشان قادر به بهرهگیری یکسان از این مواهب باشند و گروههای اقلیت نیز بتوانند با اتخاذ تمهیداتی امکان شرکت در زندگی عادی و جریان روزانه آن را داشته باشند. در این میان، توجه به گروههای خاص (مانند کودکان و نوجوانان) که به واسطه شرایط اجتماعی مورد غفلت قرار میگیرند، از اهمیت فراوانی برخوردار است.
- محیط جمعی
طی ۲-۳ دهه گذشته، دوران کودکی به یکی از موضوعات اصلی مباحث آکادمیک، اجتماعی و سیاسی بدل شده است. بدیهی است که محیط عمومی میتواند زمینهساز تعالی یا تخریب شرایط، شخصیت و اوضاع و احوال کودک باشد و نقش بسزایی در نحوه نگرش او به یک محیط جمعی داشته باشد. فرهنگ محیط، روابط اجتماعی و اقتصادی، باورها و اعتقاداتی که کودک به طور روزمره با آنها در ارتباط است و کیفیت ارزشهای جسمی کودک نقش بسیار تعیینکننده دارد.
کودکان و نوجوانان به عنوان شهروندانی کاملا متفاوت، نیاز به رشد و تکامل در یک فضای شهری منطبق بر خصوصیات خود دارند. لازمه این امر شناخت کامل از تفاوتهای فضا و معماری برای کودکان و نوجوانان با بزرگسالان است و این چیزی نیست جز آگاهی یافتن از درک کودک از فضا، فرم و محیط. بنابراین برنامهریزی و طراحی باید با سنجش معیارهای کودکان و نوجوانان از محیط زندگیشان صورت گیرد. در شهر دوستدار کودک، نحوه مدیریت و حکمرانی خوب مستلزم تخصیص فرصت به کودکان برای تصمیمگیری است. بر این اساس، چند توصیه مهم به مدیران شهری در مورد نقش فضاهای شهری در ارتقای خلاقیت و دوستدار کودک ضروری است:
- ۱-دسترسی مناسب به فضاهای شهری برای کودکان
دسترسی یکی از مهمترین خصوصیات یک شهر خوب و دوستدار کودک است. فراهم کردن امکان دسترسی مستقل کودکان به طیف متنوعی از خدمات و فعالیتهای اجتماعی مناسب کودکان در تمامی سنین نقش بسزایی در ایجاد فضاهای جمعی موفق برای کودکان خواهد داشت. احداث فضاهای عمومی و شهری نظیر بوستانهای شهری در مجاورت واحدهای مسکونی نیز نقش مهمی در رضایت کودکان دارد.
- ۲-تنوع فعالیتها و کارکردها در فضاهای عمومی برای کودکان
تنوع فعالیتها نظیر فضاهای بازی، فضاهای مکث، تنوع خدمات، فضاهای سبز، مبلمانهای متنوع و فضاهای متنوع بازی و وسایل بازی متناسب با آن بیشک نقش مهمی در ارتقای سرزندگی فضاهای دوستدار کودک خواهد داشت. فضاهایی برای نقاشی از زمره فضاهای مورد خواست بچهها به شمار میرود. مجسمههای حیوانات که بچهها آنها را دوست دارند، میتواند به بچهها چیزهای زیادی درباره حیوانات آموزش دهد و مجسمههایی از اسطورهها نیز میتواند به بچهها تاریخ و فرهنگ بیاموزد. لازم است از وسایل بازی برای توسعه خلاقیت بچهها استفاده کرد.
- ۳-امنیت فضاهای شهری برای کودکان
امنیت فضاهای جمعی برای کودکان موجب نهراسیدن و اضطراب آنها از تأسیسات، راهها، ساختمانها و اتفاقات غیرمترقبه میشود. تحقق امنیت در فضاهای جمعی کودک نیز مستلزم مشارکت مردم در حفظ امنیت فضاهای عمومی، جلوگیری از ورود افراد بزهکار، دعوا و نزاع در محله، تامین روشنایی مناسب در شب و جلوگیری از ایجاد فضاهای بیاستفاده است. در انتخاب مصالح، موضوع مقاوم بودن مصالح از شاخصههای مورد توجه بچهها است. آنها باید احساس ایمنی از مصالح داشته باشند که چوب یکی از این مصالح است. برخی از مصالح مانند آهن زمانی که در وسایل و تجهیزات مورد استفاده قرار می گیرد، ممکن است به برای بچهها صدمه بزند.
- ۴-توجه به فضای سبز و رستوران
کودکان ذاتا موجوداتی زیستدوست و طبیعتخواه متولد میشوند. این را بهخوبی از حس کنجکاوی آنها در مواجهه با طبیعت میتوان دید. فضای سبز باید با عناصر گیاهی سبز محصور باشد. این عناصر شامل درختان و گلها و نورپردازی است. فضاهای سبز باید در تلفیق با فضاهای بازی باشد، به طوری که فضاهای بازی مملو از درختان، گلها و نیز دریاچه کوچک یا استخر باشد. فضای سبز و دریاچه نقاط کانونی فضاهای بازی بچهها است که جاهایی برای خوردن و بازی در اطراف آن قرار دارد. برای بچهها خوشایند نیست که شما آنها را از بزرگترها جدا کنید. همه آنها میخواهند در کنار بزرگترها باشند، اما در عین حال به داشتن حریمی مختص به خود نیز نیاز دارند. نیاز به فضاهایی برای خوردن غذا برای بچهها در میان فضاهای سبز و در کنار استخر و زمین بازی که در مرکز پارک هستند از نکات مهم دیگر است. رنگهای روشن، سایهبان و نور از موارد مورد توجه بچهها در فضاهای سبز است.