شهریورماه سال گذشته نیز یک فوریت طرح شفافیت آرای نمایندگان رأی نیاورده بود. سؤال این است که چرا اکثریت نمایندگان مجلس با این طرح مخالف هستند؟ کدام نمایندگان و از کدام طیف سیاسی در طراحی این طرح پیشگام هستند و اصرار و هدف آنها از طرح آن چیست؟
کلیت موضوع شفافیت بحثی است که مورد پذیرش جامعه، مردم و بسیاری از نمایندگان مجلس که از سلامت نفس برخوردارند، قرار دارد؛ بهویژه در حوزه بیتالمال و مسائل اقتصادی و مالی، شفافسازی امری ضروری و مورد حمایت عموم است اما زمانی که شفافسازی در راستای تامین منافع یک گروه که هم در جامعه و هم در مجلس در اقلیت قرار دارند و از اهرمهای سیاسی و نظارتی برخوردار هستند، باشد برای نظام قانونگذاری کشور یک تهدید و خطر جدیدی محسوب میشود.
طرح شفافسازی آرای نمایندگان با وجود ظاهر خوبی که دارد، با آنچه مردم بهدنبال آن هستند، کاملا متفاوت است و یک مانع جدی در مسیر انجام وظیفه نمایندگان مجلس است. در کشور مسائلی وجود دارد که بخشی از جامعه مخالف و بخشی دیگر موافق آن هستند. برای مثال، طرح افزایش دوبرابری سهمیه پزشکی، مطابق اصول و مستندات واقعی و کارشناسی در بلندمدت به نفع کشور نیست و اساسا زیرساختها و امکانات اجرای آن در کشور وجود ندارد اما برای بسیاری از افرادی که پشت کنکور هستند،
این موضوع اهمیتی ندارد. آنها صرفا خواهان تأیید و تصویب چنین طرحهایی هستند. در موضوعات اینچنینی، رأی نمایندگان چه مخالف و چه موافق مورد انتقاد بخشی از جامعه قرار خواهد گرفت. بنابراین دغدغههایی که نمایندگان برای پاسخگویی به مردم دارند، موجب خواهد شد که آنها بدون توجه به مسائل کارشناسی به طرحهای مختلف رأی بدهند.
مسئله دیگری که در ارتباط با شفافیت آرای نمایندگان مطرح است به نگرانی نمایندگان از نظارت استصوابی شورای نگهبان بازمیگردد؛ برای مثال در شرایط چندماه مانده به انتخابات مجلس، این نگرانی نزد نمایندگان وجود خواهد داشت که اگر رأی آنها به طرحی خاص، نظر نهادهای نظارتی و حاکمیتی را تامین نکند، میتواند زمینه رد صلاحیت آنها را فراهم کند.
بنابراین رأی نمایندگان در هر صورت دارای تبعات سیاسی خواهد بود. در این صورت، نمایندگان بدون توجه به ابعاد کارشناسی طرحها، براساس هزینه و فایده و تبعات احتمالی آن اقدام به تصمیمگیری خواهند کرد.
در دفاع از طرح شفافیت آرای نمایندگان به مفید بودن آن در کشورهای دیگر و دمکراسیهای دنیا اشاره میشود، این در حالی است که در سیستم سیاسی کشور ما شرایط کاملا متفاوتی حاکم است و شفافسازی آرای نمایندگان میتواند آسیبزا باشد. در کشورهایی که رأی نمایندگان شفاف است، درباره مسائل چالشبرانگیز کشورها، سالانه چندین بار رفراندوم برگزار میشود. در این صورت مردم بهصورت مستقیم و بدون واسطه در قانونگذاری مشارکت میکنند و ابعاد آن مسئله برای نمایندگان هم روشن است؛ این در حالی است که اصل ۵۹قانون اساسی بهعنوان یک اصل مترقی هیچگاه در کشور ما اجرا نشده است.
از سوی دیگر، در سیستم سیاسی کشورهایی که آرای نمایندگان در آنها شفاف است، نمایندگان نگران آن نیستند که رأی آنها ممکن است موجب نارضایتی نهادهای حاکمیتی و نظارتی قرار گرفته و در نهایت به رد صلاحیت آنها منجر شود. میتوان تصور کرد که درصورت شفافیت آرای نمایندگان، لوایح مهمی مانند برجام و لوایح چهارگانه FATF بهدلیل مواضع نهادهای حاکمیتی نسبت به آنها، در مجلس تصویب نمیشد.
در ماجرای طرح شفافیت آرای نمایندگان چنان که شاهد هستیم اغلب طراحان آن از مخالفان برجام و لوایح چهارگانه و اصولگرا هستند؛ مسئله این است که این طیف سیاسی از حاشیه امنی برخوردار هستند که جناح مقابل از آن محروم است. حاشیه امن به نمایندگان این طیف سیاسی این امکان را خواهد داد که با ایجاد نگرانی در میان نمایندگانی که منش اصلاح طلبانه ندارند و همراه کردن آنها، طرحهای مورد نظر خود را پیش برده و تبدیل به قانون کنند.
بنابراین طرح شفافسازی آرای نمایندگان با وجود پوسته زیبای آن، با توجه به شرایط سیاسی کشور ما گرهگشای هیچ مشکلی نخواهد بود؛ کما اینکه عدمشفافیت آرا تاکنون مشکلساز نبوده است. اما آثار مخرب شفافیت آرا محرز بوده و قطعا به نفع جامعه و دمکراسی نخواهد بود.