این شاعر بارها در جشنوارههای مختلف ملی خوش درخشیده است. وی تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته فیزیک درس خوانده کرده است. جعفری مدرک کارشناسی ارشد در رشته مهندسی برق، گرایش الکترونیک از دانشگاه رازی دارد و سالهاست در آموزشگاهها و دانشگاههای مختلف تدریس میکند. بر اساس گفته خودش، از کودکی شعر میگوید. در ادامه گفتوگوی همشهری را با وی بخوانید.
- از کی شروع به نوشتن کردید و چه چیزی باعث رو آوردنتان به شعر و شاعری شد؟
از بچگی اهل نوشتن بودهام. همه اعضای خانوادهام هم اهل مطالعهاند و با کتابهایی مثل شاهنامه مانوس. برای ما که بچهتر بودیم آن زمان «کیهان بچهها» خیلی جذاب بود و از این راه با دنیای نویسندگی و شعر امروز هم آشنا شدم. گرایش اصلی من به هنر موسیقی بود. یادم میآید اول دبستان بودم و در برنامه صبحگاهی مدرسه همکاری میکردم. حتی یک روز مدیر مدرسه من را با همراهی دفتردار مدرسه روانه صدا و سیما کرد. با این عنوان که استعداد خوبی در زمینه موسیقی دارم، ولی خب آنها نپذیرفتند چون شرایطی برای حضور خانمها -ولو کودکان- در چنین فضایی نبود. آن زمان موسیقیهای نابی هم به گوش ما میرسید و سرآمد همه آنها آهنگهای اساتیدی چون شهرام ناظری و محمدرضا شجریان بود که ما را وصل میکردند به شعر شاعران بزرگ ایرانزمین. همین موضوع هم من را به سمت شعر و بهویژه شعر کلاسیک سوق داد.
- درباره چه چیزهایی شعر میگویید؟
در کودکی بیشتر شعرهایم برای مادرم بود و چون بچه بودم آنها را برایش با آهنگ میخواندم و چیزی هم در خاطرم نیست. بعدها شعرهایم بیشتر انتقادی شد و به نوعی طنز که در مورد مسائل روزمره و همسالانم میگفتم و برایم جدی نبود تا اینکه حدود ۱۵ سالگی به مناسبت تولد حضرت زهرا(س) در مدارس ناحیه مسابقه شعر دانشآموزی گذاشته بودند. برای شرکت در این مسابقه من هم یک شب شروع به نوشتن کردم. شعر خوبی شد و برنده هم شدم.
دومین شعرم در استان برگزیده شد و این شعر بود که مرا با شاعرانی مثل استادان محمد جواد محبت، همت علی اکرادی و حسین احمدی محجوب که داوران شعر بودند، آشنا کرد. البته به من گفتند در انجمنها حضور داشته باشم ولی چون خانوادهام علاقهمند بودند که به درسم بپردازم در این محافل شرکت نمیکردم. سالها بعد زمانی که دانشجو بودم به اولین انجمن ادبی رفتم. اولین جلسهای که رفتم در انجمنی بود در میدان آزادی. بعدها عضو انجمن رشید یاسمی شدم که زیر نظر آقای محبت بود و برگزارکننده آن آقای دولتی. بعد از آن در انجمنهای حوزه هنری شرکت میکردم که زیر نظر آقای اکرادی و دکتر رادفر بود.
- تا به حال اثری منتشر کردهاید؟
یک کتاب علمی- آموزشی برای کودکان در مقطع دبستان (گروه سنی ج) به زبان شعر در زمینه نجوم دارم که سال ۸۶ مجوز چاپ هم گرفت، ولی چون کتابی تمامرنگی است و با توجه به بعد آموزشی آن باید در چند جلد به چاپ برسد، من از چاپش صرف نظر کردهام؛ هیچ نهادی همکاری لازم را در این زمینه حداقل در زمینه فروش آن نداشته است. در مورد دفتر شعرم هم باید بگویم شعرهای من در حدی است که چاپ شود، ولی انگیزه کافی برای این کار ندارم. چاپ کتاب یک کار دلی است و سود مادی ندارد. این موضوع را اضافه کنید به هزینههای سرسامآور چاپ.
- ادبیات کرمانشاه را چطور ارزیابی میکنید؟
ادبیات کرمانشاه به نظرم در برخی زمینهها در کشور پیشرو بوده است و جریان رو به رشدی دارد.
- اگر بخواهید چند نفر تاثیرگذار در شعر استان را نام ببرید، از چه کسانی یاد میکنید؟
شاعر خوب در کرمانشاه زیاد داریم. من به شعر کلاسیک ایرانی علاقه دارم و نام این افراد را بیشتر به خاطر دارم؛ «محمد جواد محبت» که زبانی امروزی دارند. «محمدسعید میرزایی» که کرمانشاهی و در تهران ساکن هستند. شاعرانی هم هستند که شاید حضور پررنگی در فضاهای ادبی نداشته باشند، ولی شعرهای نابی دارند؛ مثل آقای درویشیان.
- شاعر برای جذب مخاطب شعر چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
شعر مسیر خودش را میرود و شاعر واقعی بعد از صدها سال از زیر گرد و غبارها اصالت گوهر وجودش را نمایان میکند.
- فضای تبادل نظر و نقد در محافل ادبی استان را مناسب میدانید؟
راستش خیلی به این فضا در محافل ادبی کنونی اعتقاد ندارم. به قول صائب تبریزی «صائب دو چیز میشکند قدر شعر را/ تحسین ناشناس و سکوت سخنشناس». شاعر باید با خودش روراست و در عین حال اهل مطالعه باشد که گول تعریف و تمجیدهای غلوآمیز یا نقدهای غرضآلود را نخورد و حرف درست و نقد واقعی را از سایر نقدها تشخیص دهد. من سعی دارم در شعرم از تعارف و کلام غلوآمیز به دور باشم و حس واقعی و حرفم را بهدرستی منتقل کنم. امیدوارم این صداقت کلام در شعرم مشهود باشد.
- درباره سمت و سوی ادبیات کُردی نظرتان چیست؟ در اشعارتان شعر کُردی دارید؟
چون بر زبان کُردی احاطه ندارم، کار خاصی در این زمینه انجام ندادهام. سعی در یادگیری زبان کُردی دارم، ولی اینقدر در زبان کُردی گویشهای مختلفی هست که سخن گفتن به این زبان بدون تسلط بر آن و احاطه بر تنوع گویشهایش برای فرد تازهواردی مثل من نگرانکننده است. شعر کُردی امروز شاعران توانمندی دارد و از شاعران خوب همشهری میتوان از آقایان کیومرث قصری و بابک دولتی نام برد. از خانمها هم اگر اسمشان را درست به خاطر بیاورم شعرهایی که از خانم شهناز قهرمانی شنیدم، زیبا بودند.
- از موفقیتهایتان در جشنوارههای شعر بگویید و آیا تاثیر مثبتی در جشنواره میبینید؟
با وجودی که به خاطر شرایط کاریام چندان در فضای ادبیات نبودهام، ولی به لطف خدا هربار در جشنوارهها شعری ارائه دادهام مورد لطف بزرگان قرار گرفتهام و شعرم انتخاب شده است. در مرحله استانی بیش از ۱۰ عنوان انتخابی در زمینه شعر آیینی و شعر اجتماعی داشتهام و بارها در مسابقات کشوری از طرف استان کرمانشاه شرکت کردهام.
- حرف آخر...
فضای هنر و ادبیات همواره با احساسات همراه است و این موضوع بر ارزیابی هنرمندان تاثیرگذار است. ایکاش فضا برای امثال من که زمان کافی برای حضور در انجمنها نداریم و در عین حال دغدغه هنر و فرهنگ سرزمینمان را داریم، فراهم باشد و نهادهای مربوطه برای چاپ کتاب شرایط مناسبی فراهم و از این حوزه حمایت کنند.
- شعری از پروین جعفری
من دختری هستم غریب از خویش و دردآلود
چشم مرا روشن کن ای آیینهی موعود
من چهرهای هستم که از خود حرفها دارد
از تیرگیهای وجود از این همه کمبود
ورد زبانم شد جهان روشناییها
اما زمینی هستم و در هالهای از دود
پیشانیام چین و خم جغرافیای درد
برگونههایم ردپای سنگلاخ و رود
تصویر در تصویر میبینم جهانم را
این پنجره در پنجره در چشم من پر بود
در سایهی پلکم به هم خوردند رویاها
تا پلکان زندگی در این فضا فرسود
در گوش من آونگ رفتنها و ماندنها
شک را به شکل یک نشانه بر زمان افزود
آدینه است و روبهرویت ماندهام خاموش
در چارچوبی گمشده با منظری محدود
بانگ حضور خویش را آویز گوشم کن
تا پنجره پر وا کند از نغمهی داوود