تو در این ۲سال امیدوار بودی؛ امیدوار به روزی که از سرطان بگذری. ما به امید تو امید بسته بودیم. اما از شنبهشب دیگر بغض نکردیم، اشک شدیم. گفته بودی دوست نداری کسی بگوید مهدی راحت شد و ما چیزی از راحتی نگفتیم. پانتهآ، همسرت قویترین زنی است که تا به امروز دیدهایم. دیروز وقتی مداح «علمدار نیامد» میخواند، همان نوحهای را که دوست داشتی در مراسمت برایت بخوانند، ما هم برایت خواندیم اما هیچکس مثل پانتهآ از ته دل نمیخواند؛ زنی که در این ۲سال کنارت بود، آخرین خواستهات را هم به جا آورد.
دیروز همهمان بودیم، کنارت. در ورزشگاه شیرودی. همه ماهایی که کنارت نوشته بودیم، نوشتههایمان را خط زده بودی، نوشتههایت را خط زده بودیم و غلطهای هم را گرفته بودیم. یادت میآید در روزنامه تماشا، میگفتی امان از دست این بچهها درست نمینویسند. همه کنار تو درست نوشتن را یاد گرفتند و دیروز به پاس همان روزها، به یاد همان روزهای دوستی، زیرتابوتت را گرفتند. دیگران هم بودند. آنهایی که تازه تو را شناخته بودند، در این ۲سالی که درد داشتی ولی از درد ننوشتی؛ از امید نوشتی. با نوشتههایت زندگی را طور دیگری برایشان تعریف کردی.
دیروز خداحافظی باشکوهی بود، انتظارش را داشتی؟ خودت که بودی و دیدی چه کسانی آمده بودند؛ محمدجواد آذریجهرمی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، رضا صالحیامیری رئیس کمیته ملی المپیک، پرویز اسماعیلی دبیر شورای اطلاعرسانی دولت، حجتالاسلام محمود دعایی نماینده ولی فقیه در مؤسسه اطلاعات، حجتالاسلام محمد قمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، حجت نظری عضو شورای شهر تهران، محمدباقر قالیباف شهردار سابق تهران، فیاض زاهد مشاور ارشد وزیر کار،
عبدالحمید احمدی معاون وزیر ورزش و رئیس انجمن نویسندگان و عکاسان ورزشی، محمد خدادی معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد، علی دایی کاپیتان و سرمربی پیشین تیم ملی فوتبال ایران، هادی طباطبایی دروازهبان پیشین تیم ملی، آرش میراسماعیلی رئیس فدراسیون جودو، حسین جلالی رئیس هیأت مدیره کانون جهانگردی و اتومبیلرانی، سیدحسن آقامیری، حجتالاسلام زائری مدیرمسئول و صاحبامتیاز خیمه، محسن پیرهادی عضو سابق شورای شهر تهران، حبیب رضایی بازیگر سینما و سیدمحمود رضوی تهیهکننده سینما و بسیاری دیگر از دوستان و همکاران مطبوعاتی تو.
همه از خوبیهایت گفتند و بیشتر از همه از امیدت و از لبخند همیشگیات که انگار جزئی از صورتت بود. محمدجواد آذریجهرمی را که یادت هست، وزیر ارتباطات، همانی که توییتهایت و شاید امید وسوسهاش کرده بود از نزدیک تو را ببیند. جهرمی تو را نماد مقاومت میداند: «مهدی شادمانی که ۴سال با بیماریاش مبارزه کرد، نماد امید، زندگی و مقاومت برای ما بود. مهدی شادمانی آخرینبار مطلبی نوشت و آن اینکه آماده شده است برای سفر آخرت و مرگ اصلا راحت نیست. او در لحظاتی که با بیماری درگیر بود، پیامهای شادیآور منتشر میکرد، اما در دلش همیشه این را میگفت که آمادهشدن برای سفر آخرت چقدر سخت است. »
بیشتر تو را با همشهری میشناسند؛ با همشهری جوان. ابوالحسن ریاضی، مدیرعامل مؤسسه همشهری به نمایندگی از همه دوستانت در همشهری صحبت کرد: «مهدی را دوست داشتیم چون بخشی توانمند از ناتوانی ما بود. او بیمار بود ولی امیدوار، مهدی سخت بیمار بود ولی امید را به دیگران تزریق میکرد. مهدی را دوست داریم چون به ما یادآوری کرد در عمق درد میتوان خوشحال بود. تصاویر مهدی همیشه با لبخند ثبت میشد و عکس از او نمیبینید که خنده بر لب نداشته باشد. مهدی نماد تلاش و امید بود. »
عادل فردوسیپور را هم پشت تریبون دیدی؟ بیشتر از اینکه به خاطر جایگاهش به مراسم بیاید، به خاطر رفاقتش آمد و از خوبیهایت گفت: «مهدی فراتر از دوست و همکار برای ما بود. چقدر حرفهای و دقیق و خالصانه کارش را دوست داشت. وجه دیگر او در این ۴ سال بود که با وجود بیماریاش عشق را در زندگیاش برای ما معنا کرد و ما را اینجا کشاند. او جایگاه رفیعی داشت و در این سه چهار سالی که با بیماریاش مبارزه کرد، خیلی به من درس داد. »
احتمالا انتظارش را نداشتی و نداشتیم ولی علی لاریجانی، رئیس مجلس هم نبودت را به همه مایی که دوستت داشتیم، تسلیت گفت. در این یکی دو روز همه به هم تسلیت میگوییم، اشک میریزیم، یاد خاطرات میافتیم اما چه چیزی میتواند جای خالی تو را برای پانتهآ، آوا، آراد و همه ما پر کند؟ جای خالی تو مثل حفرهای همیشه در وجودمان میماند و حسرت نبودت را فقط هوشنگ ابتهاج میتواند توصیف کند: «آه از آن رفتگان بیبرگشت». پینوشت: مهدی شادمانی، دیروز در قطعه نامآوران بهشت زهرا به خاک سپرده شد. مراسم ترحیم او فردا از ساعت ۱۶ تا ۱۷:۳۰ در مسجدالرضا(ع) واقع در خیابان سهروردی، خیابان عشقیار، میدان نیلوفر برگزار میشود.