به گزارش خبرگزاری فارس از قم، آفتاب گرم و سوزان دامن خود را بر شهر گسترانیده، بغض فروخورده آسمان مانع بارش شده ولی در آرزوی بارانی است که دشت را سیراب کند و جرعهای آب برای دلاورمردان کربلا به ارمغان آورد ولی افسوس که چشمه اشکش خشکیده است.
چشمان آسمان با مشاهده خون پسر زهرای اطهر سلام الله علیها خونین شد. اکنون پس از گذشت هزار و ۴۰۰ سال هنوز داغ خون اباعبدالله (ع) و یاران با وفایش زنده است و مردم در مکانهای مختلف از غم و اندوه این حادثه جانکاه دستههای عزاداری برپا میکنند.
شهر قم نیز شور و حال و هوای خاصی دارد. پیر و جوان در دستههای عزاداری به چشم میخورند. برخی مشک آب به دست دارند و با عبور در بین جمعیت عزاداران به یاد حضرت عباس(ع) و تشنه لبان کربلا، عزاداران را سیراب میکنند.
دستههای زنجیر و سینه زنی به سمت حرم کریمه اهل بیت(س) حرکت میکنند تا به این بانوی بزرگوار و حضرت ولی عصر عج الله این مصیبت را تسلیت گویند و با زهرای اطهر(س) در این مصیبت جانکاه ابراز همدردی کنند.
اینجا همه خود را به کاروان عاشقان رساندهاند تا عشق و ارادت خود را به ارباب بیکفن ابراز کنند، عرب، عجم، ترک و... هر یک با زبان خود نوحهسرایی میکنند و با فریاد «لبیک یا حسین» وارد حرم عمه سادات میشوند.
اگر فلسفه و داستان تاسوعا را بدانی معنا و مفهوم «مکن ای صبح طلوع» را درک میکنی. مگر در عاشورا چه مصیبتی قرار است بر حسین(ع)، عباس(ع) و یارانش وارد شود که خورشید نباید طلوع کند.
خورشید ناگزیر به طلوع است زیرا نبرد حق و باطل در جریان است و پیروزی خون بر شمشیر. صحنهای که سالیان سال جاویدان میماند و سندی بر حقانیت حسین فاطمه(ع) و یاران با وفایش است و هر ساله به واسطه آن شوری برپا میشود و خون درون رگها به جوش و خروش میافتد و چشمه اشکها سرازیر میشود و بر سر و سینه زده و با ناله و زجه ناراحتی خود را ابراز میدارند.
چه غم سنگینی است که پس از گذشت این همه سال هنوز بر سینهها سنگینی میکند و شوری بر عزاداریها میافکند و با گریه و شیون آزادگی را فریاد میزنند و و حوایج خود را به یاد میآورند و با خود زمزمه میکنند:
یا حـسـین غریب مادر تویی ارباب دل مـن
یه گوشه چشم تـو بسه واسه حل مشکل مـن
جمع عاشقان و ارادتمندان به امام حسین(ع) با شور حسینی پرورش پیدا کردند و اکنون به هر شکلی خود را به دستههای عزاداری رسانده و با زنجیر و سینهزنی بخشی از شور و علاقه به سید و سالار شهیدان(ع) را به نمایش میگذارند. این حرارتی است که از درون زبانه میکشد و شعلههای آن سوزشی بر دلها میافکند.
سادات نیز که نشان سیادت خود را بر شانه دارند در میان خیل عزاداران حضور دارند و با امام عصر(عج) ابراز همدردی میکنند.
اوج دلسوختگی زمانی است که خیمههای زنان به آتش کشیده شد و کودکان و زنان فرار کردند و حضرت زینب(س) نظارهگر تمام این مصایب بود. به همین دلیل صبر زینب(س) شهره عام و خاص است و همه در این روزها با عبارت «امان از دل زینب(س)» گریه سر میدهند.
با نزدیک شدن به غروب آفتاب شام غریبانی در شهر قم شکل میگیرد و با آتش زدن خیمههایی نمادین در مکانهای مختلف شهر ظلم و ستم ستمکاران را در اذهان تداعی و یاد مصایب را زنده نگاه میدارند. سنگینی غم را خورشید نیز احساس میکند و رو به غروب میگراید تا صبحی دیگر را رقم بزند و تاریخی دیگر بیافریند.