مهر، این روزها حسابی سرک کشیده روی خنکای دیوار شهریور و دائم یاد آدمیزاد میآورد که چیزی تا پاییز و باز شدن مدارس نمانده است. آن بوی ماه معروف مدرسه را میشود علاوه بر خانههایی که فرزند دانشآموز دارند، در گروههای نیکوکاری و دفاتر شلوغ فعالان حوزه کودک و جادههایی که به روستاهای محروم و دور افتاده میرسد هم حس کرد. کسانی هستند که دوست دارند همه کودکان و نوجوانان این کشور مانند فرزند خودشان از نعمت درس خواندن بهرهمند شوند و بهخاطر همین هم از همان کیف، مداد، دفتر و خودکاری که برای بچههای خودشان میخرند، برای کودکان آن مناطق هم تهیه میکنند.
تعدادشان کم نیست؛ افرادی که به تنهایی لوازمالتحریر و کیف میخرند و به کودکان نیازمند، هدیه میدهند تا فعالان مجازی که هرسال بهواسطه تعداد بالای طرفدارانشان، شماره حساب اعلام و پول جمع میکنند و بعد از خرید این لوازم به روستاها میروند و آن را بین کودکان توزیع میکنند. در کنار این ۲گروه از افراد هم دهها نهاد مردمی و گروههای نیکوکاری هستند که هر سال پویشی راه میاندازند و با تبلیغ در رسانهها، این کمکها را جمعآوری کرده و به مناطقی که خودشان میشناسند، میبرند. یک جستوجوی ساده در فضای مجازی یا سایتها تعداد بالای این افراد یا گروهها را نشان میدهد.
حتی امسال گروهی در فضای مجازی کارش را شروع کرد که دفتر سررسید تقویمی جمع میکند تا بهعنوان دفتر برای مناطق محروم بفرستد یا گروهی که پویش ارسال جامدادی پارچهای را راه انداخته و خلاقیتهای دیگری که هدفی جز توجه به دانشآموزان مناطق محروم و عدالت آموزشی ندارد و از دل حرکتهای مردم بیرون میآید.
- پرواز کیفهای پر از دفتر و مداد از تهران به کرمان
«محبوبه حسینی» را در بازار لوازمالتحریر بازار بزرگ تهران دیدم. در حال خرید بستههای ۲۴تایی مداد، خودکار و دفترهای ۴۰برگ و ۶۰برگ و ۱۰۰برگ که آنها را دانه به دانه و با وسواس انتخاب میکرد و در یک گاری کوچک که ساعتی اجاره کرده بود میگذاشت و میرفت مغازه بعدی برای خرید پاککن و جامدادی و ... او میگوید پسری ۱۴ساله دارد و از ۷ سالگی که پسرش را در مدرسه ثبتنام کرده تا به امروز، هر سال خودش و چند دوست دیگرش پول روی هم میگذارند و برای کودکان ۳ خانواده در کرمان لوازمالتحریر میخرند؛ «قیوم توی پارک محلهمان باغبان است با برادرش و شوهر خواهرش. میدانستم وضع مالیشان خوب نیست و بچهمدرسهای دارند.
از همان سال که شروع کردم برای پسر خودم لوازمالتحریر خریدم، برای بچههای آنها هم خرید کردم و بعد هم دوستانم به این کار اضافه شدند. ما میخریم و میبریم بهخود قیوم میدهیم و او با اتوبوس میفرستد برای بچههایش. » گاری پر شده و خانم حسینی و دوستش دوباره فهرستی که از قبل تهیه کرده بودند را میخوانند که چیزی از قلم نیفتاده باشد. آنها لوازمالتحریر را طبق قاعده خاصی نمیخرند و فقط براساس پولی که در دست دارند، تصمیم میگیرند.
- یک دفتر و خودکار باعث ترک تحصیل میشود
محدثه سلیمانی هم معلم دبیرستان دخترانهای در خاورشهر است که در گروه خانوادگیشان، پول جمع میکند تا برای دانشآموزان مدرسهاش کیف، کفش و لوازم مدرسه بخرد. او هم به بازار آمده تا بتواند کمی ارزانتر از مغازه اجناسی را که میخواهد خریداری کند. او وضعیت بد خانوادهها در خاورشهر را توصیف میکند و از پدران کارگری میگوید که حتی نمیتوانند یک جلد دفتر و چند خودکار برای مدرسه بچههایشان بخرند؛ «همین موضوع به ظاهر ساده باعث شده که چند نفری در سالهای گذشته ترک تحصیل کنند. شاید باور نکنید، ولی فقط بهخاطر چند تا دفتر و کتاب و خودکار، همینقدر ساده و پیش پاافتاده! همین پارسال روز سوم مهر یک مسئله ریاضی به بچهها دادم و ایستادم کنار تخته تا بنویسند.
همان وقت دیدم که یکی از دخترها با دلهره نشسته و هیچچیز نمینویسد. بدون آنکه او چیزی بگوید، خودم فهمیدم و فردایش چند دفتر و خودکار برایش آوردم. ما از این موارد زیاد میبینیم و به همینخاطر تلاش میکنیم حداقل لوازمی را برایشان جور کنیم. » خانم تقوی دفترهای ساده، خودکارهای ایرانی، گونیا و پرگار و حتی ماژیک برای تخته میخرد؛ «حتی مدرسه هم محروم است، ما باید ماژیک و برگه A۴ و لوازم دیگری که نیازی داریم را خودمان بخریم چون ندارند که به ما بدهند. »
- کمک پویشهای مردمی جدا، نهادهای حاکمیتی جدا
در کنار این کمکهای فردی که به واسطه مشکلات اقتصادی مردم در سالهای اخیر پررنگتر شده و آرامآرام در حال تبدیل به یک فرهنگ مثبت اجتماعی است، گروهها و نهادهای مردمی هم هستند که در این حوزه فعالیت میکنند. بهطور مثال مؤسسه طلوع بینشانها که بیشتر روی کاهش آسیبهای اجتماعی و کمک به کارتنخوابها متمرکز است، همزمان با آغاز سال تحصیلی گذشته ۱۴هزار بسته لوازمالتحریر برای دانشآموزان مناطق صفر مرزی تهیه کرده بود یا مؤسسه «مهر گیتی» که روی تجهیز مدارس در مناطق محروم فعالیت میکند، سال ۹۶، ۱۷۷۸بسته لوازمالتحریر برای مدارس استان سیستان و بلوچستان، البرز و لرستان ارسال کرده بود یا مؤسسه سیب سرخ در سایت خود نوشته که قصد دارد برای ۲۲۰۰دانشآموز بستههای ۱۰۰هزار تومانی لوازمالتحریر بخرد. فعالیت این مؤسسات را بگذارید در کنار جشن نیکوکاری و پویشهایی که نهادهای دولتی و حاکمیتی مانند سازمان اوقاف و امور خیریه، کمیته امداد امامخمینی(ره) و جمعیت هلالاحمر برخی استانها هر سال برگزار میکنند و تلاش دارند لوازم درس خواندن کودکان را فراهم کنند.
- آمار دقیقی از کمکها وجود ندارد
البته هیچ آمار دقیقی از اینکه چه تعداد از افراد یا نهادهای مردمی در این پویشها فعالیت میکنند و چه مناطقی را پوشش میدهند، وجود ندارد اما روشن است که این پدیده خودجوش هر سال فراگیرتر میشود و پای گروهها را بیشتر به مناطق روستایی باز میکند. البته کارشناسان فرهنگی و بهخصوص معلمان روستایی معتقدند که این شیوه از کمکرسانی اگرچه در ذات خود بسیار خوب است اما نقاط ضعف مهمی هم دارد که فعالان این حوزه باید آن را برطرف کنند. آنها نحوه کمکرسانی در زلزله سرپلذهاب و سیل اخیر در گلستان، لرستان و خوزستان را مثال میزنند که چقدر کمکها نامتوازن بوده و نتوانسته بهدست تمام افراد آسیبدیده برسد.
مصطفی یارقلی، معلم یکی از مدارس عشایری اشترانکوه در اینباره به همشهری میگوید: «در فضای مجازی زیاد دیدم که افراد مشهور و حتی هنرمندان روی خرید لوازمالتحریر برای دانشآموزان مانور میدهند و بعد هم از روستاهایی که رفتهاند و این لوازم را پخش کردهاند، عکس میگذارند اما بیشتر تمرکزها روی برخی روستاهای سیستان و بلوچستان و کرمان و مناطق سیلزده و زلزلهزده است؛ درحالیکه در بسیاری از روستاهای استان خوزستان، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد، آذربایجان شرقی و غربی، اردبیل و... هم این محرومیتها هست اما هنوز دیده نشدهاند، پس کسی به آنها توجه ندارد. »
- یک روستا چندین کمک و یک روستا هیچ
یارقلی معتقد است که باید این کمکها هدفمند شود تا بتواند مفید باشد؛ در غیر این صورت متأسفانه بسیاری از آنها هدر میرود؛ «همکاری در یکی از روستاهای کرمان تعریف میکرد که یک سال ۲ فرد مشهور به روستای آنجا رفته بودند و برای بچهها از کیف گرفته تا مداد، دفتر، کفش و لباس برده بودند؛ این درحالی بود که سازمان اوقاف هم یک بسته کامل لوازمالتحریر برایشان برده بوده. میگفت طوری شده بود که بچهها هر روز با یک کیف جدید میآمدند و مدادشان را نصفه رها میکردند و برایشان مهم نبود که چند صفحه سفید از دفترشان مانده و استفاده نکرده میرفتند سراغ دفتر بعدی. خوب در کنار اینکه چقدر هزینه تلف شده این نوع توزیع نادرست آسیبهای زیادی به کودکان آن منطقه میزند که کمترینش تشویق ناخواسته دانشآموزان به اسراف است. »
- به نیاز دانشآموزان نوجوان توجه نمیشود
در کنار نحوه توزیع ناهماهنگ لوازمالتحریر که جزو دغدغههای اصلی معلمان و کارشناسان آموزشی است، آنها روی نوع غلط نیازسنجیها نیز حرف دارند و میگویند که افراد نیکوکار و نهادهای مردمی فعال در این حوزه، تنها کیف و لوازمالتحریر داخل آن مدنظرشان است؛ درحالیکه نیازها فراتر از این چند قلم وسیله است.
حبیبه موعظی، کارشناس آموزشی و فعال کودک در زابل است. او در اینباره میگوید: «این محبت مردم به یکدیگر و توجهی که به کودکان دانشآموز نشان میدهند، بسیار قابل ستایش است اما نقطه ضعف جدیاش این است که نوجوانان در مقطع متوسطه نادیده گرفته میشوند. اغلب لوازمی که به این مناطق میآید کیفها و دفترهای فانتزی، جامدادیهای عروسکی و... است و کمتر نیکوکار یا نهادی است که به نیاز دانشآموزان پایههای بالاتر که مثلا کنکور دارند، در آستانه انتخاب رشته هستند یا ضعف تحصیلی دارند، توجه کنند؛ مثلا میشد که بخشی از این کمکها صرف خرید کتاب کنکور شود یا هزینه لوح فشرده آموزشی.
همچنین این پول میتوانست خرج نیازهای فضای فیزیکی مدرسه مثل آبخوریهای خراب، دیوارهای ترکخورده و... شود. » نقدهای دیگری هم درباره این کمکها وجود دارد؛ نکاتی که میتواند به توزیع عادلانه آن بینجامد؛ از انتخاب منطقه تا چگونگی توزیع لوازم بین کودکان و از برخورد افراد مشهور با فقر این کودکان تا نگاهشان به مقوله انتشار عکس در فضای مجازی و ...
در کنار نحوه توزیع ناهماهنگ لوازمالتحریر که جزو دغدغههای اصلی معلمان و کارشناسان آموزشی است، آنها روی نوع غلط نیازسنجیها نیز حرف دارند و میگویند که افراد نیکوکار و نهادهای مردمی فعال در این حوزه، تنها کیف و لوازمالتحریر داخل آن مدنظرشان است؛ درحالیکه نیازها فراتر از این چند قلم وسیله است