کودکان بدسرپرست درواقع خانواده دارند و ندارند و نبود قانونی سفت و سخت برای مبارزه با کودکآزاری خانوادههای بیرحم آنها را به آزار هر چه بیشتر آنها تشویق میکند و همین موجب ایجاد زخمهای التیامنیافته روح و جسم کودکانی میشود که هرگز کودکی نمیکنند. کودکانی که کارشان به کار در خیابانها میکشد، از سوی بهزیستی حمایت میشوند، اما با شکایت خانوادهها پس گرفته میشوند تا به خیابانها و یا کارگاههای تنگ و تاریک برگردند و بهجای کودکی کردن درآمدزایی کنند.
منظور از کودکان بدسرپرست آنهایی هستند که دارای سرپرست و یا کسی که از آنها نگهداری کرده و حضانت آنها را به عهده بگیرد، هستند، ولی از جهات مختلف دارای صلاحیت این سرپرستی نبوده و به شکلهای گوناگون برای کودکان مشکلساز بوده و منجر به بدرفتاریها و خشونت علیه کودکان خواهند شد؛ شاید از نظر اجتماعی بتوان این گروه از کودکان را یتیم اجتماعی دانست. اما کودکان بیسرپرست کودکانی هستند که والدین خود را به دلایل گوناگون از دست دادهاند و کسی حضانت آنها را به عهده نگرفته است. در ۳ سال گذشته ۸۰ کودک بدسرپرست در البرز شناسایی شدند که اکنون این تعداد ۳رقمی شده و نزدیک به ۴۰۰ نفر رسیده است
- دهها هزار کودک، قربانی اعتیاد
نرگس دختربچهای ۱۳ ساله اهل یکی از شهرهای استان است. پدر و مادر وی هر ۲ گرفتار دام اعتیاد شدهاند و پدربزرگش هم قصد دارد او را برای اینکه به قول خودش، یک نانخور کمتر باشد، بهاجبار به عقد یکی از بستگانشان که ۲۰ سال اختلاف سن با نرگس دارد، درآورد. نرگس در خانهای بزرگ شده که هیچ کدام از شرایط یک خانه امن را نداشته است. این خانه امنیت، آرامش، تربیت و آموزش، محبت و مهربانی را به وی نداده است و اگر او امروز در خانه بهزیستی آرام نمیگرفت، به سرنوشت مادرش دچار میشد. یک روانشناس در این باره میگوید: کسانی که به مواد مخدر اعتیاد شدید دارند برای اینکه بتوانند خشم اطرافیانشان را کنترل و آنها را مهار کنند، سعی میکنند آنها را هم به سمت مواد مخدر بکشند، کاری که مادر نرگس کرده است. «سولماز کشاورز» میافزاید: امثال نرگس به خاطر فقر خانواده، والدین معتاد و زندگی دردناکی که دارند محکوم به نابودی هستند، مگر اینکه در آینده سرنوشتشان طوری رقم بخورد که به صورت سرپرستی امین (موقت) در خانوادهای سالم و کامل، رشد و نمو یابند.
- شروط واگذاری فرزند
مدیرکل بهزیستی استان البرز میگوید: ۳۹۲کودک بیسرپرست و بدسرپرست در مراکز شبانهروزی دولتی و غیردولتی بهزیستی استان تحت مراقبت هستند. «اسدالله حیدری» میافزاید: همچنین ۴۸۰امدادگیر نزد خانواده جایگزین از حمایتهای مالی بهزیستی البرز برخوردار شدهاند. سال گذشته ۶۰ کودک به صورت فرزندخوانده و ۱۸ نفر به صورت امین موقت به متقاضیان واگذار شدهاند. وی میگوید: دارا بودن سن بین ۳۰ تا ۵۵ سال، گذشتن ۵ سال از ازدواج زوجین، برگه عدم باروری از پزشک معالج که متقاضیان فرزندان امین موقت نیازی به این شرط ندارند، داشتن سلامت جسمی و روحی، داشتن تمکن مالی، شغل مناسب و بیمه و عدم سوءپیشینه از شروط واگذاری فرزند است. حیدری میافزاید: تعداد مراکز نگهداری از فرزندان بیسرپرست و بدسرپرست استان البرز شامل ۲۰ مرکز غیردولتی و ۴ مرکز دولتی است که مراکز به تفکیک گروه سنی بین ۳ تا ۶ سال و ۷ سال به بالا در حال ارائه خدمت به این کودکان هستند.
- بدسرپرستها، محروم از خانواده
کارشناسان معتقدند هنوز برخی مشکلات حقوقی نیز در قوانین کشورمان وجود دارد که باعث میشود گروهی از قضات بهسختی و در دورهای طولانی حکم امین موقت را برای خانوادههای متقاضی نگهداری از کودکان بدسرپرست صادر کنند و همین موضوع زوجهایی را که اندک تمایلی به قبول امین موقت شدن نشان میدهند، از عملی کردن تصمیمشان دلسرد میکند. یک جامعهشناس و کارشناس البرزی در این باره میگوید: در صورتی که لایحه فرزندخواندگی تصویب شود، این نوع مشکلات نیز حل خواهد شد و شرایط فرزندخواندگی و امین موقت شدن تسهیل میشود؛ این لایحه همان لایحهای است که فرایند تصویبش از سال ۸۸ تا امروز طول کشیده است و ما بارها درباره عواقب تصویب نشدنش هشدار دادهایم.
«محمد گودرزی» میافزاید: با این حال وی اعتقاد دارد که مساله باقی ماندن کودکان بدسرپرست در مراکز بهزیستی ریشهدارتر از این حرفهاست و باقی ماندن بدسرپرستها در مراکز بهزیستی، بیش از آنکه به نقص قانون مربوط باشد، با باورهای نادرست زوجهای متقاضی فرزند ارتباط دارد. وی درباره این باورهای نادرست که در اصطلاح حقوقی رغبت خانوادهها را نسبت به امین موقت شدن و قبول سرپرستی موقت کودکان بدسرپرست کم میکند، توضیح میدهد: کودکان بدسرپرست تا وقتی در خانواده امین موقت باقی میمانند که والدین واقعیشان شرایط حضانت آنها را به دست بیاورند، اما برخی مردم بر این باورند که حتما باید صاحب همیشگی یک کودک شوند و به همین دلیل مایل نیستند کودکی را که میدانند پس از مدتی از آنها جدا میشود و به خانواده اولش برمیگردد، بپذیرند.
- سرپرستی یا تملک؟
به گفته یک جامعهشناس و کارشناس البرزی، بسیاری از خانوادهها مایلند هویت یک کودک و حتی نامخانوادگی او را که قرار است وارد کانون خانوادهشان شود تغییر دهند و به طور کلی او را به تملک خود درآورند، در حالی که چنین تصمیمی درباره کودکان بدسرپرست عملی نیست و به همین دلیل هیچکس خودش را در برابر این گروه از کودکان و آیندهشان مسئول نمیداند.
«محمد گودرزی» میگوید: اما زندگی بدون داشتن خانواده در مراکز بهزیستی برای کودکان بدسرپرست هم به اندازه بیسرپرستها دشوار و غمانگیز است. ضمن آنکه والدین بسیاری از کودکان بدسرپرست، محکومیتهای طولانی در زندان دارند و ممکن است تا دهها سال از فرزندانشان دور باشند و با توجه به رشد آمار طلاق، کارشناسان پیشبینی میکنند شمار بدسرپرستها در مراکز بهزیستی بیشتر نیز بشود و مسلما محرومیت آنها از کانون خانواده، مشکلات جدی عاطفی و شخصیتی برای آنها به ارمغان میآورد که احتمال دارد در آینده سببساز گرایش آنها به بزه شود یا دستکم از تواناییشان برای تشکیل خانوادهای موفق و سالم در بزرگسالی بکاهد.
- کودک کیست؟
یک فعال بخش کودکان و عضو انجمن حمایت از کودکان کار با تاکید بر اینکه قانون مدون و مشخصی در رابطه با کودکان نداریم، گفت: قوانین موجود در بخش کودکان بسیار پراکنده است. به گزارش همشهری «زهرا غضنفری» افزود: برای نمونه سن کودک در قانون کار ۱۵ سال در نظر گرفته میشود. برای ازدواج بلوغ خاصی مطرح است، قانون مجازات نظام پلکانی تعیینشده دارد، حق خرید و فروش سن ۱۸ سال مطرح میشود و در کل با این همه تنوع، بهراحتی برای این قشر کلمه کودک را به کار میبریم.
وی با بیان اینکه حتی هنوز به اجماع نظر نرسیدهایم که کودک چه کسی است، ادامه داد: ما پیماننامه جهانی را پذیرفتهایم و در این پیماننامه افراد تا سن ۱۸ سال کودک تلقی میشوند. بر اساس ماده ۹ قانون مدنی کشور نیز پذیرش پیماننامهها حکم قانون داخلی کشور را دارد، با این حال ما هنوز این سن را برای کودک نپذیرفتهایم. این فعال حقوق کودک افزود: تکلیف ما با واژه کودک مشخص نیست و نگاهی گذرا به این حوزه داریم. تضادهایی در قوانین ما با توجه به مسائل روز وجود دارد که برای شرایط کنونی جوابگو نیست و حداقل باید بهروزرسانی شود. غضنفری با تاکید بر اینکه این مساله باید جدی و خیلی سریع مورد بررسی قرار گیرد، عنوان کرد: ما قانون منسجم و شفافی که تمامی مسائل کودکان را در بر بگیرد نداریم.
وی در رابطه با لایحه حمایت از حقوق کودک که در مجلس قبل نیز مطرح شده بود گفت: خود این لایحه نیز تمامی ابعاد را در نظر نمیگیرد و نواقص قابل توجهی دارد و تمام کودکان را در موقعیتهای مختلف در نظر نمیگیرد. این فعال حقوق کودک ادامه داد: برای نمونه زمانی که صحبت از کودکآزاری میشود، در خصوص کودک کار سخن صریحی گفته نمیشود، در صورتی که کار کودک بسیاری از حقوق طبیعی او را میگیرد و آزار محسوب میشود. غضنفری عنوان کرد: با این حال این لایحه میتواند شروع خوبی باشد که قوانین مدون و مشخص در رابطه با کودکان در نظر گرفته شود. این فعال حوزه کودک با بیان اینکه با توجه به تجارب چندین ساله در خصوص کودکان بدسرپرست، متاسفانه هیجانات بر این بخش حاکم است، افزود: هر از چندگاهی مباحث مربوط به کودکان بدسرپرست مطرح شده و بعد از مدتی این مباحث در کش و قوس طرح، لایحه و بحث و جدل به فراموشی سپرده میشوند.
وی اضافه کرد: برای کودکان بدسرپرست به نظر من نیاز به طرح و لایحه و قوانین جدید نداریم و در حقیقت به ساماندهی مناسب امکانات و قوانین موجود نیاز داریم. سازمان بهزیستی مسئول ایجاد شرایط بهینه برای زندگی این افراد است و باید این نقش تقویت شود. این فعال حوزه کودک ادامه داد: بسیاری از قوانین در بخش حمایت از کودکان بدسرپرست معطل ماندهاند و اجرا نمیشوند و در صورت وضع قوانین جدید، باز هم این قوانین برای اجرا به بهزیستی ابلاغ میشوند.
بر این اساس برای اقدامی موثر باید راه را کوتاه کنیم که این اقدام شامل بررسی دقیق امکانات و قوانین موجود است. غضنفری افزود: برخی قوانین نیز که بر اساس شرایط ۳ دهه قبل مصوب شده بودند، در حال حاضر اجرا میشوند در حالی که این موارد باید بهروزرسانی شوند. وی با تاکید بر اینکه در نظر گرفتن متولیان متعدد برای کودکان بدسرپرست مصداق هدررفت سرمایه و اموال بیتالمال است، تاکید کرد: این اقدام سبب موازیکاری و نگرفتن نتیجه مطلوب میشود. باید بهزیستی را به عنوان متولی اصلی این امر تقویت کنیم.
این فعال حوزه کودک افزود: مسائل مربوط به کودکان بدسرپرست از شناسایی تا حمایت قانونی باید مورد بررسی قرار گیرند، قوانین و امکانات جمعبندی، سازمانهای مربوطه مشخص و بهزیستی به عنوان متولی اصلی در نظر گرفته شود. غضنفری با بیان اینکه باید کارگروه ویژهای در هیات دولت برای بررسیها و انسجام در امور به منظور حمایت از کودکان بدسرپرست تشکیل شود، گفت: از طریق کمیسیون اجتماعی هیات دولت و با حضور سازمانهای دولتی مربوطه و نمایندگان مجلس شورای اسلامی میتوان این قضیه را بازنگری و وظایف دستگاهها را مشخص کرد. وی تاکید کرد: از این طریق میتوان سریعتر به نتیجه رسید و با انبوه قوانین نیز مواجه نخواهیم شد. از سویی وظایف دستگاهها نیز مشخص میشود و بر اساس برنامهریزی منسجم میتوان اقدامات مورد نیاز را انجام داد.