مخالفان واگذاری این خانه تاریخی که مدتهاست به فرهنگسرای تاریخ و تمدن تبدیل شده، معتقدند کسی که مدعی است مجموعه بیبدیلی از اشیای تاریخی در اختیار دارد آنقدر از تمکن مالی برخوردار است که بتواند یک خانه تاریخی را بخرد، آن را زیر نظر میراث فرهنگی مرمت کند و با انتقال مجموعه خود به آن یک موزه خصوصی راه بیندازد. پس چرا دست روی خانهای گذاشته است که اولا اهمیت تاریخی بالایی دارد و ثانیا قبلا با بودجه شهرداری مرمت شده و حالا به یک مجموعه فرهنگی و پاتوق دهها جوان و نوجوان به منظور برگزاری کلاسهای فرهنگی و هنری تبدیل شده است.
نکته جالبتر این است که این خانه در کنار پروژه مهمترین موزه منطقهای غرب کشور قرار گرفته که در حال ساخت است، حالا پرسش این است که آیا راهاندازی یک موزه خصوصی در کنار چنین موزهای منطقی است؟ ضمنا چه دلیلی دارد با وجود این همه اماکن تاریخی، یک فضای فرهنگی که تعداد آنها نیز در همدان محدود است، به موزه خصوصی تبدیل شود؟ در این زمینه با مهرداد خضریان، مهندس معمار و کارشناس میراث فرهنگی، گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
- شما به عنوان یک همدانی موافق تعطیلی فرهنگسرای تاریخ و تمدن و واگذاری آن به یک مجموعهدار شخصی هستید؟
خیر، به هیچ وجه. راهاندازی یک موزه خصوصی در شهر اتفاق خوب و مفیدی برای شهر است اما این اتفاق خوب نباید به قیمت وارد آوردن یک ضربه به پیکر نیمهجان فرهنگی شهر رخ دهد. مجموعهای که قرار است به عنوان داشتههای یک موزه خصوصی به نمایش درآید، اگر واجد ارزش باشد در هر مکان دیگری نیز میتواند مخاطبانش را جذب کند و به پر رنگتر شدن به واسطه قرارگیری در یک خانه تاریخی نیازی ندارد، چهبسا گزینههای بسیار مناسبتری چه از لحاظ فضای ساختمانی و چه از نظر موقعیت شهری برای استقرار این موزه شخصی وجود داشته باشد و بنده نیز معتقدم باید از انگیزه و هدف فردی که میخواهد با راهاندازی یک موزه خصوصی در مسیر رونق گردشگری یا فرهنگی شهر گامی مثبت بردارد، حمایت کرد اما این حمایت هرگز نباید به قیمت تعطیلی یکی از معدود فرهنگسراهای همدان تمام شود. این موزه میتواند در مکان دیگری از شهر و با کیفیتی بسیار مطلوب راهاندازی شود.
اینکه ادعا شود این فرهنگسرا فعالیت چندانی ندارد نه تنها توجیهی برای تعطیلی و تغییر کاربری آن نیست، بلکه چرایی این موضوع پرسشی جدی از مسئولان فرهنگی شهر است. اگر این فرهنگسرا به اندازه کافی فعال نیست باید برای بهبود کیفیت و کارکرد فرهنگی آن تلاش کرد و باید به دنبال راهحل بود نه اینکه کمخردانهترین راه را برای فرار از مساله اصلی که همان رخوت فرهنگی است، برگزید و تصمیم به تعطیلی و تغییر کاربری یک فرهنگسرا و بدتر از آن واگذاری یک ساختمان تاریخی بسیار ارزشمند که متعلق به همه مردم است به بخش خصوصی گرفت. واگذاری فرهنگسرایی که نام تاریخ و تمدن را روی پیشانی خود دارد آن هم در شهری که داعیه پایتختی تاریخ و تمدن ایرانزمین را دارد واقعا جای درنگ و تامل دارد. باید به مسئولی که به خود اجازه تصمیمگیری برای تعطیلی و تغییر کاربری یک فرهنگسرا را میدهد گوشزد کرد که این کار به زیان جامعه و فرهنگ است.
یادمان باشد یکی از مهمترین کارکردهای یک شهر مترقی میزان دانش و فرهنگی است که در آن تولید میشود و تعطیلی یک فرهنگسرا به بهانه تاسیس یک موزه شخصی اقدامی ضد فرهنگ و ضد پیشرفت است. بگذارید موضوع را با یک مثال روشنتر کنم. تعطیلی فرهنگسرای تاریخ و تمدن درست مثل این است که فضای سبز یک بوستان شهری را به بهانه کم بودن تعداد گیاهان و درختانش نابود کنیم و به جایش ساختمان بسازیم و بفروشیم. راهحل درخت کاشتن و آباد کردن است نه نابودی همین اندک درخت پابرجا!
- بسیاری از فعالان مدنی معتقدند پس از راهاندازی موزه غرب کشور لزومی به راهاندازی موزه دیگری روبهروی آن وجود ندارد، نظر شما چیست؟
بله، بنده هم همین نظر را دارم. ببینید موضوع مکانیابی برای فعالیتهای فرهنگی و گردشگری بسیار مهم و ظریف است. قطعا یک مجموعه آثار تاریخی شخصی توان رقابت با موزهای را ندارد که قرار است کارکرد ملی و حتی فراملی داشته باشد و چهبسا آثاری که فقط در انبار موزه هگمتانه نگهداری میشود بسیار ارزشمندتر و پربارتر از این مجموعه شخصی باشد. به نظر من نمایش دادن این مجموعه در نقطه دیگری از شهر و حتی بیرون از محدوده تاریخی شهر انتخاب درستتری است و میتواند به رونق بیشتر اولین موزه خصوصی شهر کمک و توجه را به سوی نقطهای دیگر از شهر جلب کند.
این نکته را نیز باید در نظر داشت که این مجموعه لزوما نباید در یک بنای تاریخی نمایش داده شود همچنان که ساختمان خود موزه منطقهای غرب کشور و بسیاری از موزههای کوچک و بزرگ جهان نیز یک بنای تاریخی نیست. به این ترتیب گزینههای بسیاری برای مسئولان به منظور حمایت شایسته از این اقدام بخش خصوصی وجود دارد.
- با توجه به حضور بسیاری از جوانان و نوجوانان در این فرهنگسرا در صورت واگذاری این خانه تکلیف مخاطبان فرهنگسرا چیست؟
همانطور که پیشتر هم گفتم تعطیلی این فرهنگسرا ضربهای دردناک به پیکره رنجور فرهنگی شهر همدان است. هنگامی که وارد حیاط خانه پوستیزاده میشوید ناگهان با یک فضای بسیار دلپذیر و خوشایند روبهرو میشوید و اتفاقا این جذابیت و دلپذیری فضا روح و روان آدمی را نوازش میدهد و برای پذیرش رویداد فرهنگی آماده میکند. حالا تصور کنید این حق را از افرادی که میتوانند از آن استفاده کنند، بگیریم! آیا این کار خیانت به آینده فرهنگی جامعه نیست؟ نکته دیگری که باید در نظر داشت این است دعوای پیش آمده بر سر خانه پوستیزاده تلنگر تلخی است برای ما مردم همدان که چند خانه تاریخی ارزشمند را داشتیم و با دست خودمان نابودشان کردیم و حالا بر سر یکی از آن دهها و صدها خانه گنج مانند که میتوانستیم حفظشان کنیم و نکردیم رقابت به پا شده است و اینکه شهرمان چند خانه دیگر و چهبسا ارزشمندتر از خانه پوستیزاده دارد که در زیر غبار نادانی و بیتوجهی ما در حال نابودی است. شاید داستان راهاندازی نخستین موزه بخش خصوصی همدان بتواند به فرصتی تبدیل شود برای حفظ و نجات یکی از همین خانهها.
- چرا باید یک مجموعه شخصی در خانه پوستیزاده مستقر شود؟ چرا یک خانه دیگر برای این کار جانمایی و مرمت نمیشود؟
بله این پیشنهاد بسیار خوبی است. به این شیوه میتوان تهدید امروز خانه پوستیزاده را به یک فرصت بسیار خوب برای نجات و رونق یکی از خانههای تاریخی فراموششده و در حال نابودی همدان تبدیل کرد. امیدوارم در نهایت این اتفاق بیفتد، زیرا در این صورت نخستین موزه بخش خصوصی همدان آبرو و اعتباری صدچندان کسب خواهد کرد.
- وضعیت فرهنگسراهای همدان را چطور میبینید؟
فرهنگسراهای همدان حال و روز چندان خوبی ندارند و با استانداردهای ملی و جایگاه و شایستگی فرهنگی همدان فاصله دارند. شاید بتوان با مقایسه فرهنگسراهای همدان و فعالیتهای فرهنگی آنها با فرهنگسراهای معتبر و فعال کشور در سایر شهرها به یک شاخص برای سنجش سطح کیفی فرهنگسراهای همدان دست پیدا کرد. اداره کردن شهر به ویژه در حوزه حساس فرهنگی نیازمند تلاش، اندیشه و خلاقیت است.
گاهی یک راهحل خلاقانه به سادگی چارهساز میشود و تاثیر بسیار مثبتی به جا میگذارد. مثلا در مورد همین خانه پوستیزاده به سادگی میتوان در کنار کارکرد کنونیاش، بهعنوان فرهنگسرا، بخشی را نیز به نمایش اسناد و مدارک و اطلاعات مربوط به همه خانههای تاریخی همدان اختصاص داد. موزهای کوچک اما پویا و پژوهشمحور درباره خانههای تاریخی پایتخت تاریخ و تمدن ایران آن هم در فرهنگسرای تاریخ و تمدن. موزهای از عکسها، نقشهها و اطلاعات خانههای تاریخی در یک فرهنگسرا و خانه تاریخی. مرجعی پویا برای پژوهشگران و نمایشگاهی پربار برای مردم عادی آنچه نبودش کاملا ملموس است و بودنش میتواند برای پاسداشت و نگهداری از خانههای تاریخی همدان گام مفیدی باشد.
- اهمیت حفظ فضاهای فرهنگی برای جوانان
علی پاشا رجبلو- مدرس موسیقی: این روزها که کشور و مردم با مشکلات بسیاری نظیر تحریمها، فشارهای سیاسی، اقتصادی و تورم مهارگسیخته مواجهند، توجه به بخش فرهنگ و هنر به خصوص توجه به جوانانی که در این عرصه فعالیت میکنند اهمیت ویژهای دارد. حضور جوانان در مراکز فرهنگی دولتی با توجه به اینکه بخش خصوصی در این عرصه هزینههای غیرمتعارفی دارد و اغلب خانوادهها قادر به تامین این هزینهها نیستند، میتواند مرهمی بر دردهای این گروه اجتماعی مهم جامعه باشد و حال خوشی را برای آنها به وجود آورد.
متاسفانه شنیده میشود که قرار است یکی از این مراکز فرهنگی (خانه پوستیزاده) که در حال حاضر به عنوان یک مرکز فرهنگی مدنی مورد استفاده است، به یک موزه خصوصی تبدیل شود. هرچند تاسیس موزههای اینچنینی حرکت مثبتی است، اما آیا برای تامین مکان برای یک مجموعهدار مجازیم یک مرکز فرهنگی مدنی را به تعطیلی بکشانیم؟ آیا این عملکرد ما باعث سرخوردگی عدهای از جوانان و خانوادههای آنها نخواهد شد؟ آیا در این شهر ما جایی دیگر نیست که برای راهاندازی این موزه تعیین شود؟ آیا مجموعهداری که به قول خودش چندین سال است برای راهاندازی چنین موزهای فکر میکند، نمیتواند یک سال دیگر صبر کند تا عملیات ساخت موزه منطقهای غرب کشور که در حال انجام است به پایان رسد؟ آیا اصرار بر راهاندازی موزه در خانه پوستیزاده که دقیقا روبهروی موزه همدان است، سوالبرانگیز نیست؟
نگارنده به عنوان یک شهروند همدانی که دغدغههای فرهنگی این شهر را دارم، درک نمیکنم این اصرار به چه دلیل است؟ اگر واقعا نگاه مسئولان به مسائل فرهنگی شهر دلسوزانه است که امیدوارم چنین باشد، باید ضرورتها و نیازهای فرهنگی شهر را نه با درآمدزایی، بلکه با توجه به گسترش بخش فرهنگی انسانی که به خصوص در ارتباط با جوانان است، در نظر گرفت. اگر این دیدگاه ادامه یابد، بیم آن میرود که مجموعهداران دیگر نیز درخواستهای مشابه در این خصوص کنند و لابد باید همه مراکز فرهنگی اینچنینی را تحویل آنها دهیم. امیدوارم مسئولان و متولیان این حوزه از استاندار گرفته تا نمایندگان شهر، شهرداری و میراث فرهنگی و کلیه نهادهای مربوطه با دقت بیشتری به این موضوع توجه کنند و فارغ از جوسازیهای فضای مجازی، به اهمیت حفظ و نگهداری از چنین مراکز فرهنگی اهتمام ورزند. آنها باید در صورت نیاز که به نظر میرسد با ساخت موزه منطقهای غرب کشور در همدان همدان تا سال آینده چنین ضرورتی نیز وجود ندارد، محل دیگری را برای این مجموعهدار تامین کنند.