به گزارش همشهری آنلاین، دکتر محسن اسماعیلی در یکصد و شصتمین جلسه شرح و تفسیر نهجالبلاغه در محل مجموعه فرهنگی سرچشمه، گفت: تکبر و استبداد به رأی، شکمبارگی، خویشاوندسالاری، اشرافیگری و به یغما بردن اموال مردم، انحرافهایی در حاکمان صدر اسلام بود که امام علی علیهالسلام به آن اعتراض میکرد. امام ایرادهای مهم را بدون مسامحه تذکر میداد، از انتقادهای لازم اجتناب نداشت و از این کار خویش دفاع هم میکرد، اما در همان حال آنقدر خیرخواه و دلسوز بود که متهم به این شد که دایه مهربانتر از مادر و حامی خطاهای خلیفه است!
وی افزود: با این حال، متاسفانه نصیحتها و دلسوزیهای امام و سایر بزرگان امت به نتیجه نرسید و برای نخستین بار در تاریخ اسلام، شاهد شورش مردم و قتل خلیفه شدیم؛ یعنی همان چیزی که حضرت از آن بیم داشت و همگان را از آن بر حذر میداشت. امام با نرمی و مهربانی به خلیفه اصرار میکرد که کار را به جای باریک نکشاند و مشفقانه میگفت: «من تو را به خدا سوگند میدهم که نکند تو همان پیشوای مقتول این امّت باشی!» اما خصلت ناپسند غرور و تکبر و نیز مستی قدرت و تملق اطرافیان مانع از تنبه و هوشیاری حاکمان میشود. تا آنجا که سرانجام، مردم به ستوه آمدند و زمامدار خویش را در خانه محاصره کرده و در نهایت کشتند.
استاد دانشگاه تهران ادامه داد: امام علی علیهالسلام عوامل سقوط خلیفه قبل از خود را در سه مورد خلاصه فرموده است: «عَلَیْهِ انْتَکَثَ فَتْلُهُ وَ أَجْهَزَ عَلَیْهِ عَمَلُهُ وَ کَبَتْبِهِ بِطْنَتُهُ»؛ سرانجام بافتههای او پنبه شد و کردارش تیر خلاص بر او زد و شکمبارگی نابودش ساخت! او به عهد خود با مردم وفا نکرد و طبعاً مردم نیز از او فاصله گرفتند. دیگر آنکه، او قاتلی جز عملکرد خویش نداشت و شکمْ سیری باعث شد تا از درد و رنج مردم بیخبر مانده و صدای اعتراض آنان را نشنود، و در این صورت، معلوم است که نتیجهای جز سقوط و هلاکت در انتظار او نبود.
دکتر اسماعیلی خاطرنشان کرد: تاکید نهجالبلاغه بر سادهزیستی زمامداران، حفظ ارتباطات مردمی، دوری از چاپلوسان، همنشینی با منتقدان دلسوز و اجتناب از تکبر و تخیل برای این است که تاریخ تکرار نشود. آن حضرت به مالک اشتر نوشت که «مبادا بگویی من به حکومت برگزیده شدهام، پس از من فرمان دادن است و از آنان اطاعت کردن! که این موجب راه یافتن فساد در دل و بد نامی دین و نزدیک شدن تغییر در قدرت است.»
به گفته این مفسر نهجالبلاغه، به دلیل درس عبرتی که در تاریخ خلافت در این قطعه از تاریخ وجود دارد، امام علیهالسلام بیش از دیگران به ذکر جریان آن دوران پرداخته است. اما افزون بر این، دلیل دیگری نیز برای این امر میتوان یافت. آن دلیل دیگر، تهمت بزرگی است که با تحریف واقعیتهای مشهود به امام زدند و او را در مرگ خلیفه مقصر دانستند!
محسن اسماعیلی در پایان گفت: آمران پشت پرده آن حادثه که هدفی جز رسیدن به قدرت نداشتند، به بهانه خونخواهی خلیفه، پیراهن او را بر سر نیزه کردند و چه فتنههای جدیدی که نیافریدند. آنان چنان برخی از عوام را فریب تبلیغاتی دادند، که این کار برای همیشه تبدیل به ضربالمثلی برای عملیات روانی، دروغگویی و بهتان آشکار شد. این در حالی است که ابن ابی الحدید پس از ذکر داستانها و نمونههایی از خطاهای خلیفه سوم نوشته است: «امیر المومنین علی علیهالسلام پاک و منزهترین افراد از خون اوست و خودش در بسیاری از کلمات خویش به این موضوع تصریح فرموده است و همین گونه است و راست فرموده است.»