اغلب تعامل این کودکان با طبیعت به مسافرتهای کوتاه سالانه خلاصه میشود. در این سفرها نیز به علت نبود آموزش کافی و آگاهی لازم حتی در والدینشان، نحوه برخورد صحیح با محیط زیست را نمیدانند و نتیجه آن که امروزه طبیعتی که روزی محل زیست آدمی به حساب میآمد به تفرجگاههای در حال ویرانی و آلوده تبدیل شده است.
- تجربهای که از دسترس دور میشود
این شرایط به خصوص از دیدگاه پدربزرگها و مادربزرگهای امروز یا همان کودکان سالیان گذشته شاید غمانگیزتر به نظر برسد. کودکانی که در دل طبیعت زندگی کردهاند و مفهوم بهار را با درختان پرشکوفه باغ و پرستوها به یاد دارند، شیر داغ تازه نوشیدهاند، تخممرغ تازه را از لابهلای پرهای گرم مرغها جمع کردهاند، بازیهای گروهی در دشتهای سبز وسیع را تجربه کردهاند و غروب خورشید را در دامنه کوههای پربرف دیدهاند، میدانند کودکان امروزی چه تجربههای بیبدیلی را از دست میدهند. برای آن کودکان طبیعت به راستی محیطی برای «زیست» بود و دوستی نزدیک و صمیمی. بدون شک کودکان دیروز نیازمند آموزش مفاهیم ابتدایی چون لزوم محافظت از دوست صمیمی خود یعنی طبیعت نبودند، چراکه در عمل نحوه تعامل صحیح و محافظت از محیط زیست خود را فراگرفته بودند.
هنوز هم در روستاها و شهرهای کوچک افراد نسبت به ساکنان شهرهای بزرگ با طبیعت ارتباط بیشتری دارند. گسترش شهرنشینی و پیشرفت تکنولوژی خصوصا در دو دهه اخیر سبب شده است روز به روز ساکنان شهرها بیشتر شوند و ساختمانهای بلندتر و آپارتمانهای کوچکتری نقش «خانه» را برای شهرنشینان رو به افزایش بازی کنند. اغلب این به اصطلاح خانهها از نعمت باغچه و حیاط نیز محرومند و حتی اندک گیاهانی که در گلدانهای داخل خانه نگهداری میشوند هم شرایط مناسبی برای زیست ندارند. در این شرایط کودکانی که تمام اوقات خود را در این خانهها سپری میکنند چطور میتوانند با طبیعت دوست باشند؟
- زندگیهای فستفودی با گلهای مصنوعی
بنابر مطالعاتی که پزشکان و کارشناسان انجام دادهاند، مهمترین عامل بیماریها و مشکلات امروزی تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم سبک زندگی بشر است. شیوه زندگی ماشینی در شهرهایی که اغلب به آلودگی هوا دچار هستند، یکجانشینی و زیستن بدون تحرک پای گوشیهای هوشمند، تلویزیونها و حتی غذاهای ناسالم و فستفودها سبب شده است در دهههای اخیر موج گستردهای از بیماریهای غیرواگیردار گریبانگیر بشر شود و این شرایط برای کودکان به مراتب خطرناکتر است. محققان معتقدند کودکانی که در طبیعت زندگی میکنند نه تنها از لحاظ جسمی و فیزیکی سلامتتر و با بنیهتر هستند، بلکه کودکانی خلاق و با بهره هوشی بالاتری نیز هستند.
همچنین این کودکان به دلیل آموزش عملی تعامل صحیح با محیط زیست و تعلق خاطر به آن، حافظان و دلسوزان بهتری برای طبیعت به شمار میآیند. گرچه با پیشرفت تکنولوژی تغییر شیوه زندگی در قرن حاضر اجتنابناپذیر به نظر میرسد و نمیتوان مانع گسترش روزافزون تکنولوژی شد، اما این بدان معنا نیست که از آموزش نحوه صحیح زیستن غافل بمانیم، چراکه حتی اگر تکنولوژی نیز به طور صحیح و با فرهنگ درست وارد زندگی افراد شود، قادر است زندگی را سادهتر و بهتر کند.
- پنجرههای بسته روح به روی گلها
از این رو آشنایی کودکان خصوصا کودکان شهری با محیط زیست نه تنها قادر است سبب دوستی این کودکان با طبیعت شود، بلکه با رشد خلاقیت و کمک به تقویت سلامت آنان نسلی پویاتر را تربیت خواهد کرد. نسلی که در برابر خطراتی که محیطزیست را تهدید میکند حساسترند و طبیعت را دوست خود میدانند. این مهم فقط با برخورد مداوم این کودکان با طبیعت حاصل میشود. در سالهای اخیر در بسیاری از شهرهای ایران به منظور آشنایی کودکان با طبیعت فضاهایی با عنوان «مدارس طبیعت» راهاندازی شد که شرایطی را فراهم میکرد تا کودکان و نوجوانان در کنار والدین خود به تجربه زندگی در دامن طبیعت در دل شهرهای بزرگ دست یابند و نحوه محافظت از محیط زیست طبیعی را فراگیرند.
در همدان نیز همچون سایر استانهای کشور این فضاها با استقبال گسترده کودکان همراه شد. گرچه عمر این دوستی برای کودکان اندکی کوتاه بود و بروز برخی سوءتفاهمها درباره اهداف این مدارس در میان برخی مسئولان کشور سبب شد مدارس طبیعت در سرتاسر ایران تعطیل شوند. فارغ از تمام حواشی که در ماههای اخیر دامنگیر این مدارس شد، ایده راهاندازی مکانهایی برای تجربه زیستن در طبیعت برای کودکان تفکری مثبت است که میتواند با حفظ و استحکام دوستی بین افراد با طبیعت نه تنها به کمتر شدن عوارض زندگی شهری کمک کند، بلکه نسلی را پرورش دهد که طبیعت را همچون جان خود عزیز شمرند و در حفظ و نگهداری آن بکوشند.