غلامرضا آذری مدرس علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی درباره مساله خواندن در ایران عنوان کرد: آلن دوباتن کتابی با عنوان «اضطراب منزلت» دارد؛ چیزی که در جامعه ما خیلی زیاد است بدین معنی که افراد نگران این هستند که جایگاهشان را به دلایلی از دست بدهند. فکر میکنم اگر ما دچار یک چنین پدیدهای شدیم یکی از دلایلش نخواندن کتاب است.
او با اشاره به تاثیراتی که کتابهای الکترونیک و فضای مجازی بر آینده کتاب میگذارند افزود: حتی اگر نشر الکترونیک باز هم گسترش یابد و فضای مجازی سیطرهاش زیادتر شود باز هم کتابخوان کتابش را میخواند، ناشر کتابش را چاپ میکند و اگر در بدترین حالت ممکن فکر کنیم کاغذ تمام شود و با بحران کاغذ روبهرو شویم یا از سوی دیگر با شرایط فرهنگی و اجتماعی رو به رو شویم که فضای مجازی پاسخگو باشد باز هم کتاب آیندهاش را دارد. اینها فقط استنباطهای ما از تکنولوژی است چون به قول هایدگر تکنولوژی کار خودش را میکند.
این مدرس دانشگاه با اشاره به دو دیدگاه بدبینانه نسبت به چاپ کتاب کاغذی توضیح داد: دیدگاه نخست این است که با پدیده پی دی اف و نسخههای الکترونیک کم کم اصالت چاپ کاغذی را از دست میدهیم. در دنیا هم به شدت روی این فضا کار میشود و به مساله چاپ نگاه بدبینانه دارند و میگویند کسانی که روی چاپ اثر اصرار دارند جهان را به عقب میرانند. سرمنشاء این جریان هم به دانشگاههای بزرگ آمریکا بر میگردد. البته من نظرم در این باره منفی است چون ما در بلندمدت دچار مساله میشویم چون کتاب را باید دستت بگیری، گوش کنی و حسش کنی، کنارش بتوانی حاشیه بنویسی و درک و شهود فردی بگیری. با یک صفحه لمسی نمیتوان ادعای خواندن کتاب کرد. ما با قلم الکترونیک تا حدودی میتوانیم کتاب را از آن خودمان بکنیم و در واقع فضای مجازی اعتبار کتاب را به نوعی از ما میگیرد.
به گفته آذری، دیدگاه بدبینانه دوم به چاپ کتاب کاغذی هم به گروهی بر میگردد که مستقلا بازار نشر الکترونیک را گسترش میدهند و روی اقتصاد این موضوع کار میکنند. در این شرکتها دلالهایی هستند که کارشان رشد این کار است و منشاءاش به کشورهای در حال توسعه بر میگردد. به طور مثال این شرکتها میتوانند به راحتی مجوز کتاب شما را از آمازون بگیرند و منتشر کنند. من مخالف این گروه هستم چون سوداگری میکنند و شاید نتوانند آینده خوبی برای کتاب رقم بزنند.
او با اشاره به گروه خوشبینی که معتقدند نشر الکترونیک و چاپی میتوانند کنار هم حرکت کنند گفت: آنها میگویند متن چاپی میتواند با متن دیجیتال رقابت کند و حتی نسخههای پی دی اف و الکترونیک میتواند پشتوانهای برای نسخههای چاپی باشند. از این دیدگاه میتوان آینده این موضوع را خوب دید به شرطی که ناشران ریسک کنند. البته در کشور ما با تیراژ پایین کتاب شاید این کار مقرون به صرفه نباشد چون حتی ناشرانی که در افکار عمومی جا افتادند هم با تیراژهای پایین دارند کار را ادامه میدهند.
آذری در پاسخ به این سوال که آیا مطالعه بریدههایی از کتابها در شبکههای اجتماعی و به اشتراک گذاری آنها را میتوان کتابخوانی را حساب کرد؟ توضیح داد: من به سه دایره در فضای مجازی اعتقاد دارم؛ ما اکنون در دور مغناطیسی هستیم که در سه دایره شرایط، موقعیت و موضع قرار میگیریم. اگر این واقعیت داشته باشد که من در فضای مجازی فی نفسه به دلیل اینکه متن فانتزی بخوانم و رفع جبر خستگی بکنم فضای مجازی این کار را برای من میکند این هیچ ایرادی ندارد گاهی هم خیلی خوب است چون فضای مجازی بیشتر از این هم ظرفیت ندارد.
او ادامه داد: اتفاقی که در ارتباط تنگاتنگ با یک کتاب رخ میدهد مانند خریدن، خواندن و ... اینها هیچ کدام در فضای مجازی صورت نمیگیرد و هر اتفاق سخت افزاری ممکن است باعث قطع این ارتباط شود، بنابراین در فضای مجازی قطع و انفصال حواس صورت میگیرد پس من فضای مجازی را گسترش میدهند و اقتصاد سیاسی رسانه هم از همینجا نشات میگیرد. این مساله فضا را به شدت به سوی الکترونیکی شدن بیش از حد حواس برده است به نظر من این خیلی نمیتواند آینده پررونقی داشته باشد. فرض کنید کلاسهای ما تبدیل به کلاسهای ژاپنی و چینی شود باز هم فضای ما با فضای کشورهایی که کتاب الکترونیک برایشان معنا دارد بسیار متفاوت است.
این استاد ارتباطات یادآور شد: ما حتی از اپلیکیشن کتاب الکترونیک و بوک ریدر(کتابخوان) هم کم استفاده میکنیم. پس برای اینها هم قواعد جدی آموزش تدوین نشده و ما متوجه این واقعیت شدیم که در جریانی افتادیم که هم میخواهیم با آن باشیم و هم نباشیم.
آذری در بخش دیگری از سخنانش درباره اینکه چگونه شبکههای مجازی به فروش کتاب کمک میکنند سخن گفت و با اشاره به فروش آثار گاهی بی کیفیت برخی از سلبریتیها در این فضا توضیح داد: گاهی کتابهای نه چندان مفید و کم محتوای سلبریتیها از طریق همین فضا تبلیغ میشود و فروش خوبی هم دارد چون همین فضای فانتزی شبکههای اجتماعی به فضای واقعی هم تسری مییابد. البته من در اینجا از خوب و بد و ابتذال حرف نمیزنم چون فکر میکنم ما هنوز در این حد هم نیستیم. به هر حال سلبریتیهایی که این کتابها را تالیف میکنند بعضا مخاطبانی هم دارند اما فروش این آثار و گاهی صف کشیدن برای خرید آن بیشتر به وجه رمانتیک بودن و نمایشی قضیه بر میگردد و فضا را به شدت خودمانی و صمیمانه میکند.
به گفته این محقق رسانه، بعد پذیرش عمومی قضیه هم مطرح است؛ وقتی همه چیز عامهپسند میشود مردم هم دوست دارند در این فرایند شرکت کنند مانند پدیده مد؛ اتفاقی که برای مد رخ داده برای کتاب هم رخ میدهد. ما ایرانیها زیاد مطالعه نمیکنیم و در مقایسه با مالزیاییها، هندیها و... کمتر کتاب میخوانیم. بنابراین باید وجه صوری قضیه را کم کنیم.
او در بخش پایانی سخنانش درباره تاثیر پاتوقهای فرهنگی در گسترش کتابخوانی نیز توضیح داد: در گذشته ما پاتوقهای فرهنگی مانند کافه کتاب زیاد داشتیم این خیلی بهتر بود و بازخورد بیشتری داشت. کسانی که کتاب دوست نداشتند یا کمتر دوست داشتند، حتی منتقدان کتاب هم در این جلسات حضور داشتند و نقد میکردند. این هم کم شده و وجه سلبریتیوار قضیه پررنگ شده است. پس پاتوقهای فرهنگی اکنون کمتر شده و وجه نمایشی کتابخوانی بیشتر شده است. اکنون برخی از شهرهای کتاب جلسات نقد و بررسی برگزار میکنند اما این جلسات دائمی نیست. بنابراین میبینیم که چگونه فضای نمایشی به عرصه کتاب و کتابخوانی هم رخنه کرده و باید از این موضوع اجتناب کرد.
منبع:خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)