علی کفاشیان این جمله را پس از انتخاب علی دایی به سرمربیگری تیم ملی گفت. در شرایطی که افشین قطبی در شیراز و پیش از بازی با فجر به یارانش گفته بود، این آخرین حضورش روی نیمکت پرسپولیس است و تا ساعاتی دیگر مربی تیم ملی میشود.
او حتی برنامه کاریاش را برای تیم ملی آماده کرده بود، میخواست خونی تازه را به رگهای تیم تزریق کند.
با این وجود لابیهای موثر رقیب دیگرش که از سوی سازمان حمایت میشد، نگذاشت تا افشین هدایت تیم ملی را در دست بگیرد و حالا که قلعهنویی مربی تیم ملی نبود، افشین هم نباید به این پست میرسید.
با این وجود او طرحهای خوبی برای تحول در تیم ملی داشت. نکاتی که میتواند برای علی دایی هم مفید باشد.
آنچه میخوانید بخشی از گفتوگوی نوروزی همشهری امارات با سرمربی پرسپولیس است که پیام صالحی خواننده گروه آریان با افشین قطبی انجام داده.
افشین قطبی در این بخش از مصاحبه از مشکلات تیم ملی فوتبال ایران گفته و راهکارهای فرار از این بحران را برشمرده است.
او پیش از هر چیز درباره علاقه مردم به خودش میگوید: «مردم همیشه به من لطف ویژهای دارند. هر روز من از مردم چیزهای مختلف دیدم. فکر میکنم این به خاطر تفاوت من با آدمهایی است که همیشه در دور مردم بودهاند. من حرف زدنم کمی مختلف است، صداقتم مختلف است و سعی میکنم خیلی رک حرفهایم را بزنم. مهم نیست چقدر محبوب میشوم. که میبازم یا میبرم. من همیشه همان افشین هستم و واقعا کوچکتر از همه هستم و مردم این را دوست دارند. سعی کردم که همان فرهنگی را که با آن بزرگ شدم را با خودم به فوتبال ایران بیاورم و این برای مردم جالب بوده.»
افشین برای تیم ملی برنامه مدونی داشت. او فکر میکرد که در تیم ملی موفق میشود. مهمترین راه ایجاد تحول در تیم را هم کنار گذاشتن تعدادی از ستارههای اسم و رسمدار ملی میدانست؛
«من هیچ کاری را شروع نکردم که موفق نبوده باشد. فکر میکنم که توانایی و تجربه جمع کردن تیم ملی را دارم. تیم ملی ما باید جمع شود. تیم ملی بیش از هر چیز نیاز به یک فضای جدید و هوای تازه دارد. خیلی از آدمهای دور و بر تیم باید عوض شوند و یک انرژی جدید به تیم تزریق شود درست مثل اتفاقی که در پرسپولیس افتاد.»
- یعنی باید از کنار اسم بسیاری از بزرگان گذشت؟
ببین، ما خیلی از بازیکنها را در تیم ملی داریم که لباس تیم ملی را میپوشند با تیم به سفرهای تفریحی رفتهاند. نگاه آنها به تیم ملی، نوعی تفریح و خوشگذرانی بوده است.
درحالی که پوشیدن پیراهن تیم ملی یک افتخار برای هر بازیکنی است و باید وقتی در تیم ملی بازی میکنی از تمام وجود مایه بگذاری چون تو نماینده بیش از 70 میلیون نفر هستی.
میتوانی بیایی و برای خودت عکس یادگاری بگیری. من در مالزی یادم هست که هتل تیم ملی مثل یک فروشگاه بود.
به خدا هیچ وقت در عمرم ندیدم که یک تیم ملی به اردو برود و پیش از یک بازی مهم دلال و خبرنگار و تماشاگر، همین طور راحت در اردوی تیم تردد کنند. من واقعا هیچ جای دیگری چنین صحنهای را ندیده بودم. بازیکنان باید آرامش میداشتند. هیچ کجا ندیدم یک روز قبل از یک بازی مهم ملی، واسطههای نقل و انتقال شب قبل از بازی در اردو با بازیکن ملی مذاکره کنند.
این شرایط برای موفقیت تیم باید حتما عوض شود. باید بازیکنان تیم ملی انگیزه داشته باشند و تشنه بازی باشند. نباید بازیکن ملی فکر کند که ماشینی که سوار میشود گرانتر از قیمت سرمربی تیم است و چنین نگاهی به تیم ملی نداشته باشد. اینکه بازیکن فکر کند که اگر تیم نتیجه نگیرد هم سرمربی تیم میرود اما این بازیکن باقی میماند.
- و فکر میکنید میتوان این تغییرات را در کوتاه مدت در تیم ملی ایجاد کرد؟
نه، این کار باید در چند مرحله انجام شود. یک دفعه نمیتوان بازیکنان را عوض کرد. پیش از بازی با کره باید به یارانی که انگیزه ندارند هشدار داد که اگر بهتر نشوند خط میخورند.
به آنها احترام میگذارم اما میگویم که باید فرم ایدهآل را حفظ کنند. بعد از بازی با کویت فرصت است که چند یار را عوض کرد و همین طور ادامه داد تا جام جهانی. در هر مرحله، باید تعدادی از یارانی را که کم کاری میکنند کنار گذاشت.
- این کم کاری و اشباع شدن زود بازیکنان به این دلیل نیست که یاران ما هنوز فرهنگ حرفهای را بلد نیستند و همراه با پولی که وارد فوتبال شده، فرهنگش نیامده است؟
این هم یکی از دلایل است ما بازیکن سازی هم نکردیم. برای یک مربی کار کردن در فضای فوتبال ایران خیلی سخت است.
با یک باخت همه او را میزنند. خبرنگارها، تماشاگران و بقیه به او فحش میدهند. ولی به نظر من یک مربی باید بیاید برنامهاش را بیاورد و به همه شما شرح بدهد و بگوید میخواهیم به جمع 16 تیم مرحله دوم جام جهانی صعود کنیم.
اینکه میخواهیم پله به پله پیش برویم. شاید در این راه چند بار هم بیفتیم اما برای کارمان برنامه داریم. وقتی ما کره را برای جام جهانی 2002 آماده میکردیم به مصاف فرانسه رفتیم و 5 گل خوردیم بعد هم 5 گل از تیم ملی چک خوردیم.
در کره همه هیدینک را میزدند و به هیدینک میگفتند مربی 5 تایی. ولی آن دو بازی درسهای زیادی برای بچههای ما داشت. ما میتوانستیم با ازبکستان بازی کنیم یا با قطر بازی کنیم، با تیمهای کوچک بازی کنیم و 2 بر یک ببریم و بگوییم چه مربیهای بزرگی هستیم.
تیم ملی ایران پیش از جام جهانی 2006 چند بازی بزرگ داشت؟ با چند تیم کلاس جهانی بازی کرد تا ضعفهای تیم مشخص شود؟ تا دفاع وهافبک ما مشخص شود چه ضعفهایی دارند.
- ولی شاید به این دلیل بوده که امکان بازی با خیلی از تیمهای بزرگ نبوده!
حتی اگر با تعدادی از کشورها به هر دلیلی نتوانیم بازی کنیم، حتما یکسری از تیمها هم هستند که میشود با آنها بازی کرد. این قدر تیم خوب در جهان داریم که بالاخره امکان بازی با چندتایشان برای ایران باشد.
- شما مدام اصرار دارید که بازیکنان کم کار را باید کنار گذاشت اما مثلا در همین بازیهای آخر تیمتان میشود دید که چند یار پرسپولیس در زمین از تمام توانشان استفاده نمیکنند؟
من در بازی با راهآهن باید 8 یارم را عوض میکردم که قانون فقط اجازه بیرون کشیدن سه نفرشان را به من میداد. من از این جمع 2 نفر را بیرون کشیدم چون میترسیدم کسی از یارانم در اواخر بازی مصدوم شود و مجبور باشم تا با 10 یار بازی را ادامه بدهم.
- و شما این بازیکنان کم کار را در تیمتان مواخذه هم میکنید؟
بله من سعی میکنم فیلم اشتباهات بچهها را به آنها نشان دهم. سعی میکنم در تیم رقابت ایجاد کنم اما اینجا مثل بارسلونا نیست و بین بازیکنان اصلی تیم من و بازیکنان دیگر فاصله زیادی داریم. ما پول خیلی کم داریم.
یک بازیکن خیلی گران است. یک بازیکن خیلی هزینه زیادی را روی دوش باشگاه گذاشته. یک بازیکن خیلی ارزان است. یک بازیکن 60 بازی ملی دارد و... من خیلی سعی کردم با این چیزها بجنگم و بازیکنی را که خوب تمرین میکند را فارغ از اسمش بازی بدهم ولی خیلی وقتها نتوانستم. دلیلش شاید این بوده که همه امتیازها برای ما اهمیت زیادی دارد.
فضایی که پرسپولیس داشته نتوانستم بیش از این بجنگم و آن طوری بجنگم که باید مبارزه میکردم.
یکی از بهانههایی که از افشین قطبی گرفته میشد این بود که جرات برخورد با بازیکنان خاطی تیمش را ندارد پس در تیم ملی هم نمیتوانست با بازیکنان صاحب نام لژیونر برخورد کند!
آنجا راحتتر است. اگر بازیکن خوب کار نکند میتوانی برای بازی بعد کنار بگذاری آن بازیکن را.
ولی در باشگاه، این طور نیست چون تیم برای بازیکن هزینه کرده است. نمیتوان بازیکن باشگاهی را به همین راحتی کنار گذاشت چون از سوی باشگاه فشار میآورند.
به خصوص درباره من که تیم ما وقتی من آمدم بسته شده بود و نقشی در بسته شدن تیم نداشتم. البته با سه یاری که در نیم فصل به تیمم اضافه کردم شرایط بهتر شده. واقعا باید ببینید چطور تمرین میکنند. چقدر انگیزه دارند. برای همین هم هست که میگویم کار در تیم ملی راحتتر است. در آنجا راحت میشود بازیکن بد را کنار گذاشت.
در فوتبال ایران بازیکنان هم سطح زیادی داریم که تفاوتشان شاید در اسمشان و محبوبیتشان است و گاها آنهایی که پشت خط ماندهاند از آن یار ستاره خیلی هم بهتر بازی میکنند.
این بازیکنان فرصت بازی نداشتند و اگر فرصت بازی پیدا کنند تیم ملی قوی میشود چون هیچ یاری حاشیه امنیت ندارد. باید 60 یار ملی داشته باشیم نه 30 بازیکن.
وقتی با اعضای کمیته فنی تیمهای ملی صحبت میکردیم از برنامه شما برای آمادهسازی تیم ملی، خیلی تعریف میکردند!
ببین این شغل من است. من در سه جام جهانی حاضر بودم و با مربیان بزرگی کار کردهام. یکی از آن مربیها ماهی یک میلیون دلار درآمد دارد. وقتی که با چنین مربیانی کار میکنی و بخش مهمی از کار را به تو میسپارند، این قدر تجربه داری که بتوانی برای تیم ملی برنامه بنویسی.
همشهری امارات